و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

پنجشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۴

امپراطوری عثمانی 1

وقتي گروههاي چنگيز خان در اروپا ظاهر شدند تنها براي اين که دوباره مضمحل شوند، و پس از اين که بازماندگان آنان، مملوکهاي ترک در مصر متشکل شدند، تازه وارداني از فلاتهاي بلند آسياي مرکزي در مرزهاي امپراطوري روم ظاهر شدند. برخلاف اسلافشان اينان نه چندان پرسروصدا و نه چندان فراوان بودند که ورودشان توجه را جلب کند

سردسته اينان جنگاور دلير، طغرل(1231_1280) بود. او با پسرش عثمان(1280_1324) همراهي مي شد. سپاه او تنها شاخه اي کوچک از درخت تناور مردم ترک بود. آنان به زحمت بيشتر از دوهزار نفر که در چهارصد چادر زندگي مي کردند بودند. اما اين دوهزار مرد چنان اراده اي داشتند که در چند نسل يکي از بزرگترين امپراطوريهاي جهان را بوجود آوردند

چنان که گفته مي شود، در حالي که ايشان از فلات مرکزي آناتولي مي گذشتند، خبرچينان طغرل ابري از غبار را در افق مي بينند. غبار برخاسته از جنگي در آن حوالي بود. دسته اي از سلجوق عليه مهاجمان مغول مي جنگيدند. طغرل تصميمي تاريخي گرفت هر چند شايد درباره عواقبش ناآگاه بود. او در جنگ مشارکت جست به نحوي که طرف بازنده را پيروز ساخت. آن روز عثمانيان امپراطوري روم را نجات دادند

سلطان سلجوق کيخسرو دوم، به عنوان تشکر باريکه اي از آن سرزمين را که ميدان جنگ را در برگرفته بود به طغرل داد. اين منطقه ارتباط نزديکي با ايالتي رومي که سلجوقها قريب يک قرن قبل از بيزانسيها گرفته بودند داشت. عثمان اول امپراطوري کوچکي در آنجا ايجاد کرد که آن را ممالک عثمان مي خواند. او در 1305 بورسا را پايتخت خود قرار داد و جمليک را در 1326 در اختيار گرفت. بدين ترتيب وي پايه هاي چيزي را که قرار بود امپراطوري عثماني باشد محکم ساخت

در حالي که امپراطوري سلجوقيان روم در حال پسرفت بود پادشاهي عثماني در بورسا به سرعت شکفت. بدين ترتيب سلجوقيان روم در امپراطوري عثماني شرکت جستند به نحوي که مقبره سلجوقيان گاهواره عثمانيان شد. عثمانيان که از خراسان آمده بودند به سرعت تمامي ساحل مديترانه اي آسياي صغير را اشغال کردند. اما براي گسترش سرزمين ايشان هنوز پاياني نبود. هدفي که ايشان براي خود ترسيم کرده بودند فتح بالکان و در اختيار گرفتن کنستانتينوپول بود. اين امر بوسيله پسر عثمان، سلطان ارهان (1326_1359) عملي شد

او در انديشه حمله از بورسا به ساحل دوردست بوسپوروس بود، هرچند از طريق ازدواج با دختر امپراطور ژوهانس ششم پيوندهاي محکمي با وي برقرار کرده بود. در 1356 يک دسته کوچک از 60 ترک بر کلکهايي _که از سه تنه درخت که با ريسمان به هم بسته شده بودند ساخته شده بودند_ در گالي پولي در ساحل اروپايي داردانلس پياده شدند. در آن صبح زود ديوارهاي دژ با يک زلزله خراب شده بود در نتيجه هيچ چيز مانع از ورود آنان به شهر نشد. اما پيروزي ترکها ناشي از شرايط اتفاقي مساعد نبود. بلکه ناشي از ايجاد سپاهي بود که امپراطوري عثماني را بزرگترين نيروي نظامي زمان کرده بود. تا آن زمان سربازان عثماني مرکب از سواره نظامي بودند که در هنگام نياز وارد عمل مي شد

ارهان تشکيلات سواره نظام آماده اي بوجود آورده بود که بوسيله دستگاهي از پياده نظام که به عنوان سربازان جديد شناخته مي شدند، همراهي مي شد. اين همان تشکيلات مجلل نظامي به خوبي سازمان يافته از سپاهيان بود که دنيا هنوز مشابهش را به چشم نديده بود. اينان از اطفال مسيحي، زندانيان و اهالي استانهاي تحت فرمان که از اوايل طفوليت در مدارس مسلمانان تحصيل مي کردند سربازگيري مي شدند. در اين مدارس ايشان نه تنها انضباطي آهنين مي آموختند بلکه تعليمات مدافعان ايمان (غازي) را نيز که اصولش بوسيله حاجي بکتاش وضع شده بود فرا مي گرفتند. وي موسس فرقه بکتاش درويش بود. مقبره وي در حوالي سزاره در کاپادوسيا تا به امروز مکاني زيارتي است

ارهان غازي به گسترش مرزهاي کشور جديد ادامه داد و ايزميت و ساير مناطق را به سرزمينش اضافه نمود. ارهان پيروزي قابل توجهي در برابر يک سپاه بيزانسي که در صدد بود محاصره شهر نيس را بشکند بدست آورد و ايالت کارسي را به سرزمينهايش اضافه نمود. آنگورا از قبيله آهي بازپس گرفته شد و قلعه چيمبي، گالي پولي، بولايير، مالکارا، کرلو و تکيرداغ به سرزمينهاي عثماني اضافه شد. در زمان سلطنت ارهان غازي براي اولين بار در امپراطوري عثماني سکه ضرب شد. ارهان در 1360 درگذشت و فرزندش مراد اول جايش را گرفت. فرزند ارهان، مراد اول (1359_ 1389) از اصلاحات پدرش استفاده کرد. سپاهيان وي در همه سو در بالکان جولان مي دادند

آنان آدريانوپول (ادرينه امروز) را در 1362، صوفيه را در 1385، نيش را در 1386، شومن در بلغارستان، نيکوپوليس (نيگبولو) و سيلستره در دوبروجا را گرفتند. تنها توموو يک ايالت کوچک بلغارستان بود که باقي ماند و بايستي تا 1393 خراج سالانه به فاتحان مي پرداخت. مراد نه تنها در بالکان فعال بود بلکه در آسياي صغير هم آنگورا/ آنکارا را گرفت و به دنبال آن ايالت آناتولي شرقي به نام کارامن و تعدادي از شهرهاي ديگر را در اختيار گرفت و بدين ترتيب سرزمينش را مشتمل بر تمامي مناطق آناتولي ساخت
متن فوق ترجمه اي از اين سه متن است: 1 و 2 و 3
از پيشنهادات دوستان درباره صورت درست تر اسامي اماکني که در متن وجود دارد استقبال مي کنم

هیچ نظری موجود نیست: