و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

دوشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۷

نوروز پاره ها

موقع برف و سرمای زیاد زمستان امسال با خودم فکر می کردم طبیعت بهاری بهتری نسبت به سالهای گذشته شاهد خواهیم بود. حتی در مسیر مسافرت امسال به سمت قاین هنوز باورم نشده بود که وضع از سالهای قبل وخیمتر خواهد بود. مناظری که در آخرین روز سال در طی مسیر اطراف جاده می دیدیم چنگی به دل نمی زد و من بیشتر از این که این وضعیت رو به کاهش بارندگی نسبت بدم فکر می کردم سرمای بیسابقه امسال باعث شده تا رسیدن بهار قدری به تعویق بیفته و قراره طی روزها و هفته های آینده شکوه و زیبایی بهاری جلوه کنه. به خصوص که برخلاف سالهای قبل حتی در نواحی کویری جنوب خراسان بر روی کوهها برف دیده می شد. اما با گذشت روزهای بیشتر از دوران اقامت در قاین، بیشتر متقاعد شدم که واقعاً فقدان بارش باران در هفته های آخر سال و در تمامی دو هفته ابتدایی سال جدید وضعیت ناراحت کننده ای رو بوجود آورده. حتی سرمای بیسابقه زمستان گذشته باعث خشک شدن گسترده کاجها و بسیاری از درختهای دیگه در شهر و مناطق اطراف قاین شده بود.

نکته قابل توجه دیگه ای که امسال توجهم رو به خودش جلب کرد افزایش و تغییر در الگوی مسافرتهای نوروزی در بین خانواده های فامیل و آشنایان بود. امسال در طی روزهایی که خانواده ما در قاین حضور داشتند سه گروه از اقوام ما در قاین به مسافرت رفتند. مقصد مسافرتها هم طبس کرمان زاهدان بندرعباس و قشم بود. نسبت به سالهای قبل این آمار خیلی بیشتر شده بود و مقصد مسافرتها هم از مشهد و شمال منحرف شده و تنوع بیشتری پیدا کرده بود. این اطلاعات رو که در کنار اخبار مسافرتها که از تلویزیون پخش می شد گذاشتم به نظرم رسید افزایش قابل توجه و معناداری در میزان سفرهای ایرانیان پیدا شده و برنامه های تبلیغی سازمانهای ایرانگردی و میراث فرهنگی بی ثمر نبوده. این آمار همچنین نشان دهنده ارتقای عمومی و فراگیر در سطح زندگی اقتصادی و فرهنگی ایرانیان هم هست و منظره امیدوارکننده و روشنی رو در پیش رو قرار می ده. دیگه مسافرت و ایرانگردی یک کار لوکس که منحصر به افراد و گروههای خاصی باشه نیست. وقتی به آن عده از خانواده های اقوام که امسال به مسافرت رفتند فکر می کنم، این طور نتیجه گیری می کنم که در یک مقیاس گسترده نسل جدیدی از ایرانیان تحصیل کرده به عرصه رسیده اند که برخلاف پدران و مادرانشون توانایی و علاقه کافی برای گسترش دادن حوزه تجربیات و افکار خودشونو دارند و آمادگی کافی برای خارج شدن از پیله محدود زندگی سنتی گذشتگانشون رو نشون می دهند.

یک نکته منفی که مثل پارسال امسال هم جلب توجه می کرد حضور گسترده مرکبات وارداتی بود. پارسال در ایام عید نوروز به وفور پرتقال مصری می دیدم و امسال گویا نارنگی پاکستانی جایگزین شده بود. البته امسال دید و بازدیدهامون کمتر بود و مثل پارسال الگوی یکسان و مکرری برای میوه هایی که می دیدم وجود نداشت. تأسف انگیزه که در کشوری که سطح زیرکشت قابل توجهی برای مرکبات وجود داره درآمد کشور صرف واردات گسترده میوه از کشورهای دیگه بشه. مخصوصاً که به خاطر دارم یک بار از تلویزیون گزارشی می دیدم که نشون می داد یک باغدار مرکبات شکایت می کرد که اتحادیه های محلی و سازمانهای کشوری محصول اونها رو چنان ارزان می خرند که حتی برداشت و چیدن میوه برای اونها مقرون به صرفه نیست و تلویزیون نشون می داد میوه ها بر روی درختان باقی مانده و در شرف فاسد شدن بود. مسؤولان کشوری به جای این که سازوکارهای مناسبی برای استفاده از چنین پتانسیلهایی در داخل کشور بوجود آورند و برای خریداری، جمع آوری، ذخیره سازی و توزیع محصولات داخلی سازماندهی طولانی مدت مناسب کشوری بوجود آورند ناچار می شوند با اقداماتی مقطعی در چنین مناسبتهایی با صرف هزینه های گزاف ارزی و با باج دادن به آقازاده هایی که انحصار واردات محصولات پرسود را با استفاده از تعرفه های پایین دولتی در اختیار دارند، میوه ارزان قیمت تر عید رو تأمین کنند. همین یک تصویر کافی است تا ساختار بیمار و انحصارگرای اقتصاد بیمار ایران رو برملا کنه و نشون بده که چطور پول نفت به جای این که صرف بهبود ساختارهای اقتصادی و تولیدی ملی بشه به جیب نورچشمیهایی وارد بشه که اون ارز رو صرف جبران کم کاریها و ناشایستگیهای دولت از طریق واردات محصولات خارجی می کنند.

امسال هم مثل پارسال نتیجه سیاستهای مالی دولت مهرورز احمدی نژاد در زندگی روزمره مردم قاین و مناطق اطرافش به خوبی قابل لمس بود. از قرار معلوم تسهیلات مالی به طور گسترده و با شرایطی بسیار آسان و از طریق نهادهای متعدد و مختلف و با کاربریهای متنوعی در اختیار اقشار گوناگون مردم قرار گرفته. بازار داغ وامهایی که با بهانه های مختلف به سهولت در اختیار تمامی افراد خواستار قرار می گیره باعث شده تا در مقیاسی همگانی پول نسبتاً زیادی در اختیار مردم قرار داشته باشه. افزایش قابل توجه قیمت زمین و مسکن در قاین لابد نتیجه افزایش تقاضا برای این اقلام در بین مردمیه که قبلاً توانایی چندانی برای خرید اونها نداشته اند. امسال تعداد و تنوع خوردورهایی که در خیابانهای شهر کوچک و محروم قاین دیده می شد نسبت به سالهای قبل خیلی بیشتر شده بود. من البته شناخت نزدیکی از تمامی سلسله اقوام دور و نزدیک خودمون در قاین ندارم اما در حدی که آشنایی دارم جوان جویای کاری که بیکار مونده باشه نمی شناسم. البته در این رابطه شکایتهایی هم می شنیدم که توزیع بی حساب منابع مالی در بین افرادی که توانایی کافی برای استفاده سازنده از اون رو نداشته باشند می تونه باعث افزایش بی رویه تورم بشه. نکته مثبت این وضع شاید همین مقدار باشه که نوعی علاقه مندی و مهارت در فعالیتهای مالی به طور عمومی در بین مردم بوجود آورده و اونها رو به این سمت سوق داده تا به قضایا نگاهی اقتصادی و بازاری داشته باشند.

لهجه محلی قاینی پیش از این هم برام جلب توجه کرده بود. قبلاً توجهم بیشتر به نوع لغاتی که قاینیها استفاده می کنند و در گویش معمول رسمی کمتر مورد استفاده قرار می گیره جلب شده بود ولی این بار نکته جالب طرز استفاده از همان افعال و لغاتی بود که در زبان رسمی به کار می روند. اگر چنین فرض کنیم که این گونه گویشهای محلی که امروزه در نقاط دور افتاده تر و حاشیه ای تر همچنان مورد استفاده اند صورتهایی کهنتر از گویش امروزی زبان فارسی هستند که از دوره های تاریخی پیشین تا امروز دوام آورده اند می شه این طور گفت که گویش فارسی امروز ما نسبت به گویش قدیمی به نوعی به تحلیل رفته و خلاصه شده. افعال و صفات و عباراتی که امروز حالتی کوچک شده و تلگرافی پیدا کرده قبلاً متضمن تصویرسازیها و استعارات زنده و زیبایی بوده اند که به زبان و سخن رنگ و تکاپو و گرما می بخشیده اند. در قیاس با آن گویشهای گرم کهن به حق باید گفت محاورات امروزی ما خشک و سرد و کم رمق شده اند. شاید الزاماتی مانند ساده کردن زبان برای همه گیری و تندآموزی و بوجود آوردن زبان مشترک ملی باعث شده تا دایره لغات مرسوم و شیوه سخن پردازی معمول در زبان فارسی امروزی این چنین کم دامنه و ساده شده باشه. مطالعات زبانی و اعتماد به نفس بیشتر بومی ممکنه زمینه ساز شناخت بهتر پتانسیلهای مورد غفلت شاخه های رنگارنگ زبان فارسی و سپس در هم آمیختن این گونه گونیهای محلی در یک زبان توانمند و جامع ملی بشه.

هیچ نظری موجود نیست: