و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۴

یک هزار سال گمشده از تاریخ نجوم

مانند ديگر دانشمنداني که با تاريخ علم سروکار دارند، کوين کريسيوناس به زحمت مي توانست بدون اشاره اي از تاريکي عمومي که بر نجوم مسلمانان تحميل شده است بگذرد. سرآغاز فصل دو کتاب او به اين شکل شروع مي شود: "اين اشتباهي عمومي است که تصور مي شود تحقيقات نجومي پس از بطلميوس (دانشمند یوناني که مدتها قبل از اسلام مي زيست) به خوابي گيج فرو رفت و تا زمان کوپرنيک دوباره بيدار نشد. من در فصل گذشته به طور مختصر طرحي از تلاشهاي يونانيان در حفظ دانش نجوميشان ارائه دادم. اين تلاشها تا زمان فتح مصر بدست اعراب ادامه يافت. اعرابي که دسته اي افراد کتابسوز که کسي آنان را به اين کار واداشته نبوده اند. کساني که مي پندارند اين اعراب هيچ کاري در زمينه نجوم از پيش نبرده اند با موضوع آشنايي ندارند." کريسيوناس سپس اشاره مي کند که طي قرون ميانه عمده منجمان مسلمانان، يهوديان و برخي مسيحيان بودند و آنچه به طور عموم برجاي گذاشتند به زبان عربي بود. "اين زبان اصلي نجوم از قرن نهم تا يازدهم بود، درست همان وضعي که امروز زبان انگليسي دارد." مبهم کردن تاريخ نجوم مسلمانان آنچنان که درباره ساير زمينه هاي علمي مسلمانان عموميت دارد به نحوي حرفه اي بوسيله عده اي تاريخنگاران دنبال شده است، که برخي از آنها خيالپردازانه نوشته اند و برخي کمتر چنين رفتاري داشته اند. اين ابهام سازي در دستاوردهاي مسلمانان البته امروز با بزرگنمايي و انفجار هر چيز منفي درباره مسلمانان يا دستکاري حقايق بر عليه آنان تکميل مي شود. و اين چيزي است که هميشه در اطراف خود شاهد آن هستيم

ابهام سازي در علوم مسلمانان

در زمينه تاريخ علم، در مجموع مثالهاي فراواني از چنين ابهام سازي مشاهده مي شود. اينجا مثالي در زمينه رياضي، آن چنان که نويسندگاني از آموزشگاه ماک توتور، دانشگان سنت آندرو اسکاتلند مورد اشاره قرار مي دهند، آورده مي شود: "اين عقيده به طور گسترده اي وجود دارد که پس از دوران درخشان رياضي، زماني که يونانيان بنيانهاي رياضي مدرن را ريختند، دوران رکودي وجود داشت تا اين که اروپاييان در آغاز قرن شانزدهم موضوع را از جايي که بوسيله يونانيان رها شده بود مجدداً پيگيري کردند. دريافت عمومي از دوره زماني حدود يکهزار سال بين يونانيان باستان و رنسانس اروپايي اين است که در اين مدت اتفاق اندکي در حوزه رياضي رخ داده است مگر برخي ترجمه ها از متون يوناني که آنها را براي اين که دوباره در اوايل قرن شانزدهم در اختيار اروپاييان قرار گيرد حفظ کرده است." نويسندگان چنين ادامه مي دهند: "چنين تصوراتي چندان عجيب نيست که بطور عمومي مورد باور هستند. بسياري تاريخ نگاران اوليه رياضيات چه با حذف هرگونه اشاره به رياضيات عربي اسلامي در مسير توسعه تاريخي آن و چه با عباراتي از قبيل آن که بوسيله دوهم عنوان شده است در ايجاد اين نوع برداشت سهيم بوده اند. او مي گويد: "علوم عربي تنها تعليمات علوم يوناني را بازتوليد کرد." نويسندگان اشاره مي کنند با اين حال تحقيقات اخير تصوير بسيار متفاوتي را از بدهي ما به رياضيات عربي اسلامي نقاشي مي کنند و ما را به اين نقطه مي رساند که رياضيات مدرن نسبت به رياضيات يوناني به رياضيات اسلامي نزديکتر است. آنها چيني ادامه مي دهند: "در واقع بسياري از نظرياتي که قبلاً تصور مي شد ادراکات نوين و درخشان رياضيدانان اروپايي قرون شانزدهم، هفدهم و هجدهم است امروز مشخص شده است که بوسيله رياضيدانان عربي اسلامي حدود چهارصد سال زودتر از آنها بوجود آمده بوده است

پرده اي بر نجوم اسلامي

در حوزه اختصاصي نجوم مثالهاي بسيار فراواني از دستکاري قابل ذکر هستند. از جمله دو نور پيشتاز در تاريخ نگاري غربي ستاره شناسي، نوگ باوئر و دلامبره، هر دو هيچ چيزي براي گزارش کردن از نجوم اسلامي نيافته اند. چنان که گويا اصلاً نجوم اسلامي وجود نداشته است و هيچ مسلماني به آسمان نگاهي نينداخته است يا هيچ چيزي را اندازه گيري نکرده اند. چنان که دوهم تصوير مي کند همه دانشمندان تنها با انگيزه يافتن تقدير و اقبال و ناهماهنگيهاي افلاک به اسلام رو کرده اند: "آثار فاش کننده انديشه يوناني درباره طبيعت دنياي خارجي با کتاب "آلماگست" از بطلميوس به پايان رسيد که در سال 145 قبل از ميلاد بوجود آمد و سپس انحطاط آموزش و تعليم باستان آغاز شد. آن عده از آثاري که از آتش جنگجويان مسلمان به جا ماندند هدف تفاسير عقيم دانش آموزان مسلمان قرار گرفتند و مانند دانه خشک شده اي منتظر زماني شدند که مسيحيت لاتين خاک آماده اي فراهم کند تا اين انديشه ها دوباره شکوفا شوند و ثمر دهند." اگر نظر دوهم را بپذيريم مسلمانان همزمان با هم دست به دو کار کاملاً متضاد با يکديگر زده اند. مطابق با نظر او مسلمانان هم گروهي متعصب پر قيل و قال بوده اند که علوم يونان را سوزانده اند و هم مقلدان رنگ پريده اي بوده اند که از کار يونانيان کپي مي کرده اند. آنها نمي توانند هر دوي اين گروهها باشند. چگونه مي تواني کتابي را که سوزانده اي کپي کني، يا علمي را منتقل کني که در برخورد اول نابود کرده اي؟ بطور اتفاقي اين نظريات متضاد نه تنها از جانب دوهم يافت مي شود بلکه بوسيله خيلي از پيروانش که خط يکساني از انحراف تاريخ را دنبال مي کنند، پيگيري مي شود. در ميان اينان، اخيرتر از ديگران، يک فرانسوي ديگر جي پي وردت وجود دارد. او در تاريخ نجوم خود موفق شده است از بطلميوس مستقيماً به کوپرنيک بپرد، و حدود 1500 سال را جا بگذارد. گويا در تمام زندگيش، دانشمندي که به دهها کتابخانه دسترسي داشته است تنها با يک اثر برخورد نکرده است که در ارتباط با نجوم مسلمانان چيزي نوشته باشد. با گشتن در ابزار جديد ارتباطيمان، وب هم اين تصور اوليه به دست مي آيد که مسلمانان هيچ وقت به ستارگان نگاه نمي کرده اند يا بر هر چيزي که به علمي به نام نجوم نزديک مي شده خط بطلان مي کشيده اند. مثلاً در بخش قرون وسطي صفحه
http://w3.restena.lu/al/pub/indivs/wagnjean/astronomy.htm
آنچه مي توان يافت اين است که نجوم يوناني به اعراب منتقل شد و اگر چه "عناوين جديد ستاره اي ساخته شد و جداول حرکات سياره اي بوجود آمد اما اعراب مشارکت مفيد اندکي داشتند،" و ترجمه عربي آلماگست بطلميوس به اروپا راه يافت. و اين تمام چيزي است که وجود دارد. درباره اين نکته آخر، هر کس بدون اطلاعات کافي ممکن است باور کند که آلماگست بطلميوس تنها اثري بود که از عربي به لاتين ترجمه شد. آلماگست در واقع يکي از صدها ترجمه اي بود که از عربي به لاتين بوسيله دانشمندان مسيحي و با کمک يهوديان به انجام رسيد. در ميان اين ترجمه ها که اروپا را از خواب تاريکش بيدار کرد آثار نجومي خوارزمي، بطاني، فرقاني، ماشالله، زرقالي، بيروني، جابر ابن فلاح و ديگران قرار داشت. جستجوي بيشتر در وب سايتهاي ديگري مانند
http://dmoz.org/science/astronomy/history
را آشکار مي کند. اينجا هم چيز عجيبي وجود ندارد. از بين مقالات بسيار فراوان نجومي که وجود دارد حتي يک ارجاع به ستاره شناسي مسلمانان وجود ندارد. سايت ديگري
http://homepages.tcp.co.uk/~crling/astrhis.html
و باز هم هيچ. نويسنده تنها از بطلميوس به کوپرنيک جهش زده و آن 1500 سال را رد کرده است. جستجو براي يافتن يک پاراگراف درباره مسلمانان يا چينيها (بزرگترين دانشمندان تمامي زمانها، و يکي ديگر از بزرگترين قربانيان دستکاريهاي تاريخي) بيهوده است و چيزي بدست نخواهد آمد. نويسنده اما بر زنده سوزانده شدن جيوردانو برونو که عقايد کوپرنيک را باور داشت و در نتيجه تخاصم کليسا به اين عاقبت دچار شد سوگواري مي کند. همچنين سايت اتحاديه بين المللي نجوم در وب در دسترس است
http://www.astro.unibonn.de/~pbrosche/iaucomm41
اتحاديه در 1919 با هدف "توسعه علم نجوم با مشارکت بين المللي" تأسيس شده است. کميسيون 41 اتحاديه که براي پرداختن به تاريخ نجوم در گردهمايي عمومي با رياست اوتو نوگ باوئر در سال 1948 بوجود آمده است. با نگاهي به فعاليتهاي اين تشکيلات، کنفرانسهايي که برگزار کرده است و اعضاي آن هيچ کس اثري در ارتباط با نجوم اسلامي نمي يابد
این نوشته ترجمه بخشی از این متن است. ادامه آن را در آینده به فارسی خواهم آورد

۱ نظر:

mrezama گفت...

باسلام.
با سلام
تقویم قمری تقویمی است که در زمان خلافت عمر که دست به اصلاحات بنیادی در اسلام زد درست شده وهیچگونه ربطی به قرآن و حضرت محمد (ص) ندارد فقط جای تاسف است که با این عمل تقویم نا صوابی
را به آیات قرانی تحمیل نمودند. در این رابطه تحقیقاتی را انجام داده که میتواند مورد توجه قرار کیرد.
وبلاک " نظریه ای برروی تقویم قمری"http://mrezamahdi.blogfa.com/ با تشکر: محمدرضا مهدی