و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

یکشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۷

درباره شیطان

نوعي صداقت جادويي در عمل و موجوديت شيطان احساس مي شه که کمتر نمونه اي مشابهش در هستي سراغ مي گيريم. چنان جدي و جانانه دنياي آدمها رو به مسخره مي گيره که گاهي آدم دوست داره سخن اونو به همه اين بازيها و نمايشهاي آبکي و بي مايه اي که ماها درباره خيرخواهي و خيرانديشي به راه انداخته ايم ترجيح بده. چنان خم و چمهاي هستي رو مي شناسه که هر جا قدم مي ذاري تا شايد دمي از حضورش بياسايي باز شايد بعد از مدتها متوجه مي شي در تمام اين مدت روي صحنه نمايش شيطان، نقش بازي مي کرده اي. گاهي آدم احساس مي کنه تسلط شيطان کامله. اين صادقانه ترين سخنيه که آدمي در وضعيت من مي تونه بزنه و هر چيزي جز اين گفته بشه مطمئناً نفهميده ايم چي داريم مي گيم. شيطان هم بدش نمياد اين نمايش پوچ و مسخره رو با سلسله دروغهايي که به خودمون مي گيم ادامه بديم. حداقل اين قدر بوده که شيطان مدتي پيش از انسان در اين هستي به سر برده. او زماني که با خدا شرط بندي مي کرده از شرايط خبر داشته و مي دونسته چه کار داره مي کنه. انسان تازه به دوران رسيده در برابر شيطان کاملاً خلع سلاحه. هرگونه تشکيک و ترديددر اين باره به اين معنيه که هنوز شناخت انسان درباره هستي و وضعيت خودش کامل نشده. داستان خلقت به بازي هيجان انگيزي تبديل شده. اين که شاهد باشي چطور شيطان دست ساخته هاي بشري رو که او با تمام وجود براي يافتن راهي به سوي خير و حقيقت فراهم آورده مسخ و مستحيل مي کنه. بناهاي معظم و باشکوهي که در برابر چشمانت تا مغز استخوان مي پوسند و تهوع آور مي شوند. تماشاي اين رقابت و درگير شدن درش جالبه. تعقيب و گريزي که منزل به منزل ادامه پيدا مي کنه. شايد زماني به يه نقطه عطف برسي و براي لحظاتي احساس کني بشر دست بالا رو گرفته اما باز مي بيني سيکل هميشگي دوباره داره تکرار مي شه. در اين داستان هرچقدر سرگشتگي و سرخوردگي بشر تأسف انگيز و غمناکه بيشتر از اون تماشا و درک تهور و اشراف شيطان هيجان انگيز و زيباست. زيباست وقتي که تجربه ات از اين که مي بيني جهان چقدر در آن سوي مرزهاي توانايي و درک بشري وسيعه، مدام مي شه. اين که منتظر بشي ببيني شيطان همين امروز و همين لحظه، همين رفتار و همين انديشه ات رو چطور مسخ و تصرف خواهد کرد. بازي موش و گربه. اين که بشيني و حالت چهره آدمهايي رو تصور کني که شاهد شعله کشيدن خرمني که در حال کاشتش هستند خواهند بود. باد پشيزي از خاکسترش رو هم براشون باقي نخواهد گذاشت. مي تونيم با شيطان به دنياي کوچک خودمون و آدمهاش بخنديم. اين که چطور داره ما رو با مشغوليتهامون مسخره مي کنه. بخنديم يا گريه کنيم. بعد تعجب مي کني با چنين توانايي و کاميابي که شيطان ازش برخورداره چطور خداوند طرف انسان رو گرفته و از اون تعريف و تمجيد کرده. همه چيزهايي که به نظر مي رسه عرصه فعاليت بشر باشند در حقيقت صحنه ابراز قدرت شيطان هستند. ما هرچقدر بيشتر پيشرفت کنيم و قدرتمندتر بشيم شيطان بهتر خواهد تونست تواناييهاي واقعي خودش رو ظاهر کنه.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam be shoma ke inghadar khob minevisid man az in man ham bazihasho to veblagam mizaram ham khodam estefade mikonam age mitonid matlabe bishtari bezarid