و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۶

گزارشی از تبریز 10

پريروز خانم دکتر معصومه ابتکار به دعوت انجمن اسلامي دانشگاه علوم پزشکي تبريز در تالار شهيد شايانمهر دانشکده پزشکي مهمان دانشجويان اين دانشگاه بود. از اول جلسه نرسيده بودم و در رديفهاي جلوتر سمت آقايان جاي خالي پيدا کردم و نشستم. خانم دکتر پشت تريبون داشت درباره شانزدهم آذر، شرايط دانشگاهها در آستانه انقلاب و موضوع سيزده آبان پنجاه و هشت صحبت مي کرد. مي گفت ارتباطتونو با نسل پيش از خودتون قطع نکنيد و با صحبت کردن و سؤال پرسيدن اونها رو به چالش بکشيد که دستاوردهاي اجتماعي و فرهنگي جامعه از اين طريق منتقل مي شه و اگر چنين فاصله اي بيفته دره اي درست مي شه که با هيچ چيز نمي شه پرش کرد. مي گفت در شرايط انقلاب سلف سرويس تنها جايي بود که دانشجوها مي تونستند دور هم جمع بشوند و به همين خاطر خيلي از حرکات و تظاهرات از سلف شروع مي شد. ژتون فروش هم با کلمه رمز ساچمه پلو به دانشجوها اطلاع مي داد که اون روز تو سلف ممکن خبري باشه. روال حرکات هم معمولاً به اين شکل بود که آقايون اول با يک هيس بلند سلف رو ساکت مي کردند و بعد با ضربه هاي قاشق روي بشقابها که کم کم گسترش پيدا مي کرد شرايط آماده مي شد. بعد همه ميزها هوا مي رفت و احياناً شيشه اي شکسته مي شد و حرکت دانشجويان به خارج از سلف شروع مي شد. مي گفت در شرايط بعد از انقلاب در نتيجه آزاديهايي که وجود داشت گروه دانشجويان پيرو خط امام شکل گرفت و دانشجوها در تحليلي که داشتند براي اين که مانع از تکرار سرنوشت انقلابهاي ضدامپرياليستي بشوند به اين نتيجه رسيدند که اشغال سفارت مي تونه دست آمريکا رو از جهت دخالت و کودتا ببنده. و جالب بود که اشاره کرد آقاي احمدي نژاد که نماينده دانشجويان دانشگاه تربيت معلم بود و نماينده يکي ديگه از دانشگاهها مخالف حمله به سفارت آمريکا بودند و خطر شوروي و کمونيسم رو بيشتر احساس مي کردند و پيشنهادشون اشغال سفارت شوروي بود. جالب بود که برخلاف روال معمولي که قبلاً در اين جور جلسات ديده بودم حضور دختران دانشجو کمتر از پسرها بود و پنج شش رديف جلويي سمت خانمها خالي بود که بعداً بوسيله آقايون پر شد. خانم دکتر اشاره کرد که اولين زني بوده که در جمهوري اسلامي به عنوان عضو کابينه در جلسات دولت آقاي خاتمي حضور داشته است. و جالب بود که اشاره کرد هيجده سال قبل از خودش، پدرشون اولين رئيس سازمان حفاظت محيط زيست بوده اند. ولي نمي دونم چرا تلقيم از جلسه پرسش و پاسخ دکتر ابتکار طوري بود که موضوع مهمي محسوبش نمي کردم و فقط براي پرکردن وقت خالي اون روز بعد از ظهر و ايجاد تنوع به اون جلسه رفتم. شايد از حال و هواي دانشجويي افتاده ام. شايد فرهنگ مردسالار ريشه هاي عميقي تو ذهنم داره. شايد بيشتر از جلسات غيررسميتر و دانشجويي تر و مجادله آميزتر خوشم مياد

ديدن يا نديدن يک عضو سابق کابينه از نزديک اصلاً موضوع و دغدغه مهم و هيجان انگيزي تو ذهنم نبود. تو هفته هاي اخير دکتر مسعود پزشکيان وزير بهداشت دولت دوم خاتمي و رئيس اسبق دانشگاه علوم پزشکي تبريز رو چند بار تو بيمارستان مدني ديده بودم. لباس پوشيدنش و رفت و آمدش خيلي معمولي بود و هيچ چيز متمايزکننده اي نداشت. انگار يکي از همراهان بيماران بود که تو بيمارستان رفت و آمد داره. اولين بار که در اين حالت ديدمش بعد از چند ثانيه فکر کردن شناختمش. بي اختيار رفت و آمدهاي پرسروصدا و شلوغ رؤساي دانشگاهها يا رؤساي بيمارستانها و حتي رؤساي بخشهاي بيمارستانها يادم اومد که قبل از اين تو تبريز و مشهد ديده بودم. حرف و حديثهاي تمسخرآميز و اتهام آميز زيادي درباره اش از زبان خيلي از دانشجوها شنيده بودم. از جمله بعضي بچه ها با هيجان در اين باره صحبت کرده بودند که خانم دکتر خاتمي نماينده وقت مردم مشهد چطور در جلسه گرفتن رأي اعتماد بهش تاخته بوده و از مديريتش در دانشگاه علوم پزشکي تبريز شکايت کرده بود. در حدي که من ديده ام و برخورد داشته ام نکته منفي مشخصي در وضعيت دانشگاه علوم پزشکي تبريز به ذهنم نمي رسه. از سال هفتاد و هشت که سال اول حضور من در تبريز بوده تا امروز تا جايي که ديده ام دانشکده پزشکي جديد، دانشکده بهداشت و تغذيه جديد، مجموعه خوابگاهي ورزشي جديد، يک بيمارستان بزرگ جديد، يک مجموعه تحقيقاتي آموزشي جديد به بهره برداري رسيده. شايد به سادگي بشه ادعا کرد در اين سالها سيماي دانشگاه علوم پزشکي تبريز تا حدود زيادي تغيير کرده و قابل قياس با اون سال اولي که به تبريز اومده بودم نيست

ترکيب سؤالاتي که در جلسه پرسش و پاسخ خانم ابتکار مطرح شد هم جالب بود. دو نفر و از جمله نفر اولي که سؤال شفاهي پرسيد درباره مطالبات هويت خواهانه آذربايجان صحبت کردند. نفر اول که تندروتر و متعصب تر به نظر مي رسيد حرفهاشو با عباراتي ترکي شروع کرد و از اين شکايت کرد که چرا رشته آموزش زبان ترکي در دانشگاه تبريز ايجاد نشده. خانم دکتر هم در اين باره صحبت کرد که در ايران قوميتهاي مختلف ديگه اي هم وجود دارند و موضوع اصلي ايران امروز مردمسالاري ديني و موضوع آزادي و حق انتخاب مردم است که از سوي گروهي سياسي در داخل مورد تهديد قرار داره و موضوع هويتهاي قومي چيزي است که تحت عنوان فراگير آزادي مورد پوشش قرار مي گيره. نفر دوم بهتر صحبت کرد و با عباراتي شاعرانه درباره تاريخ درخشان تبريز در مبارزه براي آزادي ايران از ستارخان شروع کرد و به باکري و تجلائي رسيد. از طرز صحبت کردن و تسلطي که به تريبون داشت و توصيفاتي که درباره تبريز به کار مي برد لذت بردم. يکي از سؤالات کتبي که مجري برنامه براي خانم دکتر خوند از اين قرار بود که اسلام جايي در بين دانشجويان نداره و خانم دکتر نبايستي اينقدر از دانشجوي مسلمان و مردمسالاري ديني دم بزنه و از ايشون پرسيده بود علت اسلام گريزي دانشجويان رو در چي مي بينه. خانم دکتر اين طور جواب داد که جامعه ما در هر حال يک جامعه با اکثريت مسلمانه و اين موضوع رو نمي شه ناديده گرفت. گفت که عده اي اسلام رو تبديل به سپري براي پاسخگو نبودن به مردم کرده اند و اين در حاليه که رفتارهاي خودشون برخلاف موازين و قوانين اسلامه؛ به راحتي دروغ مي گويند و وعده هايي مي دهند که عمليش نمي کنند. وقتي مجري برنامه پايان جلسه پرسش و پاسخ رو اعلام کرد يکي از خانمها از عقب سالن با صداي بلند شکايت کرد که خانمها يک سؤال شفاهي هم نپرسيده اند و به فرهنگ مردسالار در اجراي برنامه اعتراض کرد. خانم دکتر هم از يکي از خانمهايي که داوطلب طرح پرسش شفاهي بودند دعوت کرد به پشت تريبون بياد. خانمي که به پشت تريبون اومد متني رو روخوني کرد و از اين شکايت کرد که در دولت جديد معاونت زنان رئيس جمهور به معاونت زنان و خانواده تبديل شده و هويت مستقل زنان ناديده گرفته شده. متنش رو با شعري به پايان رسوند و از روي جايگاه پايين آمد. خانم ابتکار هم گفت که گرايشهاي مختلف سياسي در موضوعات متفاوت و از جمله موضوع زنان موضع گيريهاي متفاوتي دارند و گفت اين برداشت که زنان رو در ارتباط با مردان اطرافشون مي بينه با اسلام مخالفت داره. او در عين حال تأکيد کرد مخالفت با اسلام در حرکت زنان باعث مي شه موانع بسيار بزرگ و مخالفتهاي شديدي در برابرشون قرار بگيره و زنان نبايد به اون سمت بروند. وقتي به قبولي شصت و پنج درصدي دختران در کنکور اشاره کرد با تشويق خانمها همراه شد. در اين حال خانم دکتر خطاب به آقايون گفت که شما هم دست بزنيد، بالاخره يک روز همين ها همسران شما مي شوند، که با ابراز احساسات آقايون همراه شد

در فاصله بين صحبتهاي اوليه خانم ابتکار و جلسه پرسش و پاسخ، چند دقيقه اي استراحت همراه با پخش موسيقي و پذيرايي داشتيم. وقتي ترانه يار دبستاني پخش شد تعجب کردم که بعضي از حاضران از جاشون بلند شده اند. ولي جو جلسه در مقايسه با تجربيات سالهاي قبلم از اين طور جلسات خيلي آرومتر و مسالمت آميزتر بود. اصولاً جو دانشگاه علوم پزشکي نسبت به جو دانشگاه تبريز به مراتب آرومتر و محافظه کارانه تره. يادمه يک سال شايد سال هشتاد و دو بود که به مناسبت شانزده آذر در فضاي آزاد و در برابر ساختمان مرکزي دانشگاه تبريز انجمن اسلامي با دعوت از وکيل مدافع دانشجويان برنامه اي ترتيب داده بود. قبل از اين که مراسم شروع بشه از بلندگوهاي محل برگزاري مراسم، سخنراني پس از شهادت دکتر شريعتي پخش مي شد. اصولاً در اون فضا و با مهماني که دعوت کرده بودند جو به نحو ملموسي ناپايدار و غيرقابل پيش بيني بود. يک بار عليرغم تمهيدات حفاظتي و سازمان دهي گسترده انجمن اسلامي و حراست دانشگاه، چند نفر از برادران بسيجي به سمت تريبون و مهمان جلسه حمله ور شدند و چند بار هم صداي بلندگوها قطع شد. که البته با واکنش دانشجويان مواجه شد. چنان موقعيتهايي رو که با جلسه پريروز مقايسه مي کنم احساس مي کنم از هيجان و تحريک پذيري دانشجو و دانشگاه بيشتر يک پوسته و نمايش باقي مونده. نمي دونم شايد هم درک درستي از شرايط فعلي ندارم

اين هم آدرس وبلاگ خانم معصومه ابتکار

هیچ نظری موجود نیست: