و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

دوشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۶

زهرا بنی یعقوب

موضوع گويا مربوط به حدود يک ماه قبله. دكتر زهرا بنى يعقوب، پزشك 27 ساله و فارغ التحصيل 85 دانشگاه تهران كه دوره طرح خود را در روستايى در استان همدان مى گذراند، به اتهام همراه بودن با يك پسر به وسيله ضابطان امر به معروف دستگير و 48 ساعت بعد خبر مرگ او منتشر مى شود. اولين بار در حدود همون زمان از قضيه اطلاع يافتم. ولي از اون زمان نتونسته بودم به جمع بندي در اين باره برسم که چطور بايد درباره اش واکنش نشون بدم. اولين نشانه هايي که دريافت مي کردم روي بار ايدئولوژيک داستان تأکيد داشت و همين موضوع باعث شده بود نتونم رابطه خوبي باهاش برقرار کنم. متأسفانه مدتهاست که حرکات فله اي در محافل اصطلاحاً روشنفکري ايراني و از جمله در وبلاگستان که هر چند وقت به بهانه اي در جهت ابراز مخالفتهاي ايدئولوژيک و سياسي با نظام صورت مي گيره، به طور واکنشي من رو به موضع بي اعتنايي و سکوت مي کشونه. اظهارنظرهاي بيمارگونه يا لااقل محدودنگري که با فراموش کردن انبوه عوامل و قضاياي ديگه از هر دستگيره اي مي آويزد تا مجالي براي ابراز عصبانيتهاي ايدئولوژيک خودش بر عليه حاکميت پيدا کنه. اين عامل مخدوش کننده فراگير مثل هر فرد ديگه اي که در معرضش قرار بگيره بر روي من هم تأثيراتي برجاي مي ذاره و عملاً براي اين که بتونم از يک موضع متعادل به موضوع مورد نظر نزديک بشم مجبورم مي کنه بيش از مقدار معمول انرژي و وقت صرف کنم تا بتونم قبل از هر چيز ابتدا اين اثر سوگيرانه رو حتي الامکان خنثي کنم

اولين سؤالي که از خودم پرسيدم اين بود که چرا با اين مورد مثل هر مورد جنايي ديگه اي برخورد نشده و از اون قضيه اي سياسي ايدئولوژيک ساخته شده. آيا دستگيري بدون توجيه قانوني انجام شده بوده؟ اگر مبنايي قانوني براي دستگيري وجود داشته و در مدت بازداشت چنين اتفاقي افتاده، دستگاه قانوني مربوطه مسؤول اونه و بايستي مشخص بشه تخلفات مربوط از سوي چه افراد يا مأموراني سر زده بوده. به نظر مي رسه پيگيري اين قضايا يک مسير قانوني و حقوقي مشخص داشته باشه و اظهارنظرهاي فله اي و غيرمسؤولانه علي القاعده به جز مغشوش کردن و پيچيده کردن بيشتر شرايط نتيجه بهتري نمي تونه براي حقي که ضايع شده داشته باشه. آيا مواردي جنايي از اين دست که زنان و دختراني گرفتار و قرباني ناامنيهاي اجتماعي و ناهنجاريهاي جنسي جامعه مي شوند وجود نداشته؟ بگذريم از اين که مردان هم لاجرم به طور انعکاسي در کام مرگبار اين وضعيت ناهنجار گرفتار مي شوند. آيا پيش از اين موردي از تخلفات مأموران و کارگزاران دولتي و قانوني شنيده نشده بوده؟ مورد خانم بني يعقوب چرا بايد از مسير منطقي و قانوني خودش خارج بشه؟

از اتفاقي که براي دکتر بني يعقوب افتاده متأسفم، نه ذره اي بيشتر از هر قرباني ديگه شرايط نابهنجار جنسي امروز ايران. اين افراد لااقل شامل کساني مي شوند که پرونده هاشون هر روز در دادگاههاي جنايي مختلف کشور مورد بررسي قرار مي گيره و توجه چنداني از سوي اظهار تأسف کنندگان مصلحتي و گزينشي برنمي انگيزه. اظهارتأسف کنندگاني که با منحرف کردن توجه از مشکلات اساسي فرهنگي و اجتماعي که زمينه ساز چنين جناياتي هستند و معطوف کردن اون به سوي عصبيتهاي سياسي و ايدئولوژيک در کوره سوزاني که اين چنين سرمايه هاي جامعه رو به هدر مي ده مي دمند و چون نمي خواهند شعله سرکش هيجانات ايدئولوژيک و تلافي جويي سياسي خودشونو مهار کنند و فرصت و مجالي براي رسيدگي منطقي و ريشه اي به موضوع باز گذارند در عمل و در پشت بزک فريبکارانه اظهار تأسفهاي سياست بازانه دست در دست جانيان دارند و نيمه پنهان اين سيکل معيوب رو مي سازند. و از اين که در چنين جامعه اي زندگي مي کنم پشيزي متأسف و دلخور نيستم چون خودمون اونو اين طور ساخته ايم و اين طور بهش ادامه مي دهيم و کمک مي کنيم همين طور باقي بمونه. اگر اراده و درک و انسانيتي وجود داره تا به اين شرايط ناهنجار واکنش نشون بده به جاي ژست گرفتنهاي سرسري و ساده سازانه و اظهارتأسفهاي موسمي، شايسته تره صرف درک و تحليل عميقتر فني و منطقي وضعيت بشه. و اگر توان و علاقه اي براي اين کار نداريم لااقل با سکوت خودمون از بار عصبيتهاي کور و منفي که در اطراف چنين قضايايي موج مي زنه بکاهيم و در جهت مسموم و منحرف کردن انگيزه هاي معدود و محدودي که آمادگي رويارويي سالم و متناسب با اين موضوعات رو دارند عمل نکنيم

هیچ نظری موجود نیست: