و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۶

اعلام پایان پروژه تاریخ اروپا

به تقليد از پروژه نسبتاً موفق تاريخ تمدن اسلامي، پروژه تاريخ اروپا رو در حقيقت اولين بار حدود ده روز بعد از اعلام پايان پروژه تاريخ تمدن اسلامي و در دهه اول تير ماه هشتاد و پنج شروع کردم. انگيزه و اراده جزمي نداشتم که با همون شدتي که در ماههاي اول پروژه تاريخ تمدن اسلامي عمل مي کردم به طور مرتب و با حجم بالا پروژه تاريخ اروپا رو پيش ببرم. طي سه ماه و نيم اول پروژه اما حدود شصت نوشته رو ترجمه کرده بودم. در اين مدت نوشته ها رو در تاپيکي در فوروم فقيد گزاره منتشر مي کردم. اما بيستم مهرماه و پس از بيش از سه ماه که بازگشت به آينده رو به روز نکرده بودم کار انتشار ترجمه هاي مربوط به تاريخ اروپا رو در وبلاگ هم شروع کردم و تقريباً هر ماه چهار پنج نوشته رو از ترجمه هايي که قبلاً انجام داده بودم ولي در وبلاگ قرار نداده بودم منتشر مي کردم و در مدت چند ماه ابتدايي که اين کار رو انجام مي دادم ترجمه جديدي انجام نمي دادم. به اين ترتيب عملاً در فاصله بيستم مهر ماه تا بيستم فروردين سال هشتاد و شش، يعني يک فاصله شش ماهه هيچ ترجمه جديدي انجام ندادم. اين فاصله زماني مصادف با فعاليت بيشتر من در فوروم گزاره و مشغوليتهاي مربوط به پايان نامه ام بود. بعد از اون تاريخ يا چند هفته اي بعد از اون فعاليت من در وبلاگ به طور بيسابقه اي افزايش پيدا کرد و همراه با ساير نوشته ها ترجمه هاي مربوط به تاريخ اروپا هم با پيشرفت خوبي انجام مي شد. در دوره نه ماهه اي که از اون زمان تا کنون سپري شده شصت ترجمه جديد در وبلاگ منتشر کرده ام. به اين ترتيب حدود صد و بيست نوشته اي که در پروژه تاريخ اروپا منتشر شده هرچند در يک بازه زماني بيش از هفده ماهه انجام شده اما دوره زماني که فعالانه براي به انجام رسوندنش عمل کرده ام با کسر شش ماهه اي که در اين زمينه فعاليتي نداشته ام حدود يک سال طول کشيده و در عمل مدت انتشار نوشته هاي مربوط به اين پروژه در بازگشت به آينده چهارده ماه طول کشيده. آغاز اين پروژه رو در وبلاگ ابتداي پاييز هشتاد و پنج در مشهد اعلام کردم و پايان اون رو در روزهاي پاياني پاييز هشتاد و شش و در آخرين روزهاي حضورم در تبريز اعلام مي کنم. حجم کاري که انجام شده حدود پنجاه درصد بيشتر از حجم ترجمه هاي پروژه تاريخ تمدن اسلامي است و علت اين که شمار نوشته هاي پروژه تاريخ تمدن اسلامي بيشتر از نوشته هاي تاريخ اروپاست اينه که برخلاف کاري که تو پروژه تاريخ تمدن اسلامي انجام مي دادم در پروژه تاريخ اروپا ترجمه هيچ متني رو هر قدر هم که طولاني بوده در قالب پستهاي مجزاي وبلاگ منتشر نکرده ام و تمام متن رو يک جا و در يک پست واحد در بازگشت به آينده قرار داده ام

از نتيجه اي که با صرف اين وقت و انرژي به دست آورده ام کم و بيش راضي هستم. يک دستاورد حداقلي و کلي که داشته اينه که ديدگاه من رو نسبت به موضوع واقع بينانه تر کرده، آشنايي کلي و عمومي با موضوع به دست آورده ام و احتمالاً باعث خواهد شد در آينده نسبت به موضوع و حواشي اون حساسيت بيشتري داشته باشم و برخورد فعالانه تر و منتقدتري باهاش داشته باشم. هنوز البته جا و نياز براي بازخواني و بازانديشي در روال عمومي اين داستان تاريخي وجود داره که اميدوارم در آينده فرصت بيشتري براي انجامش داشته باشم. در ابتداي پروژه وعده داده بودم به قرن ايدئولوژي و امپراطوري انگليس در قرن نوزدهم هم خواهم پرداخت اما چون احساس مي کنم اين موضوعات اهميتي کلاسيک در درک تاريخ اروپا ندارند از پرداختن به اونها در اينجا صرفنظر مي کنم. اين موضوعات و ساير موضوعات مربوط به دوره هاي تاريخي بعد و قبل از دوره هاي مورد بررسي در اين دو پروژه، ممکنه موضوع ترجمه هاي پراکنده يا گزارشاتي که از اين پس خواهم نوشت باشند. در نظر دارم پس از اين و در حاشيه و امتداد اين دو پروژه اصلي بيشتر به گزارش کتابهاي تاريخي يا متون اينترنتي مرتبط که خوانده ام بپردازم

از همراهي دوستان هم متشکرم

هیچ نظری موجود نیست: