و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

یکشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۶

از فمینیسم تا معنویت

اوضاع تقريباً اين شکليه که شناخت و انديشه غالب انساني در جامعه، مردانه است. زن در اين محيط تا حدود زيادي غريبه و مغفوله. انديشه و دغدغه زنانه وجه تعريف شده و شناخته شده اي نداره و در واقع قسمت عمده اش اونطرف مرزهاي خودآگاهي اجتماعي قرار داره. نتيجه اين مي شه که شناخت و جهان بيني زنانه مورد اهتمام قرار نداره

فعلاً طبق اون چيزي که مي بينيم مرد تا حدود زيادي موجودي يک بعدي شده. ابعاد ديگه اش خيلي کوچک شده اند. راحت مي تونه زن و بچه اش رو مورد بي اعتنايي قرار بده و نقش شوهر بودن و پدر بودن خودشو ناديده بگيره. اين وضع استعاره ايه از اين که در جامعه هم استعداد زيادي براي ناديده گرفتن موقعيت انساني خودش مي تونه داشته باشه. به خصوص که رقابت بازار آزاد انگيزه خوبي براي رفتن به اون سمت به مرد مي تونه بده. اما زن طبق اطلاعي که از زندگيش داريم ابعاد ديگه وجوديش بزرگتر هستند. به طور عرفي و سنتي نقش و حضور انساني زن در رابطه زناشويي بزرگتر از نقش مرد در اين رابطه است (مي خواهيد مثال بزنم؟). نقش مادر در رابطه با فرزند هم که خيلي بزرگتر از نقش پدره. به اين ترتيب بخش بزرگي از وجود زن معطوف به غيرخودشه. از اين جهت زن برخلاف مرد وجهه انساني و عاطفي و معنايي پرفروغتري داره

سحرانگيزي زن/انسان/جهان چنان که در ترازي فردي براي مرد/انسان ملموس و مورد توجهه در سطحي اجتماعي مورد توجه نبوده والا وضع فلسفي و طرز جهان بيني ما اين طوري نبود. البته به طور کلي تلقي شخصي من از جادوي زن خيلي مهم نيست مهم اينه که اين جادو به خودآگاهي مردانه جامعه معرفي بشه. اين خود بخود روي طرز تلقي فلسفي و جهان بيني مدرن تأثير مي ذاره و جلوي شتاب عقل مدرن رو مي گيره. و در ضمن جهان بينيها و روشهاي زندگي معناگراتري که فعلاً در حاشيه به سر مي برند به مرکز نزديکتر مي شوند

اما فرق زن با ساير زيباييها و رموز جهان چيه؟ اين که يک انسانه و حرف مي زنه. به نظرم مي رسه اين حرف زدن خيلي مهمه. اگر درباره چيزي حرف نزنيم حضور کمرنگ و متزلزلي تو خودآگاهي ما خواهد داشت. زيبايي و ظرافت و جذابيت و سحر و عاطفه زن بيشتر از همه امور مشابه خودش به محيط تعامل فکري و زباني انسانها نزديکتره و چه بسا به خاطر قابليتهاي انساني خودش از ساير موارد مشابه خودش برتر هم باشه. همين باعث مي شه اگر قرار باشه توجهي به زيبايي/معنويت طبيعت و خلقت خداوندي جلب بشه اولين و نزديکترين و برترين نمونه براي اين کار زن/مادره

به نظر من براي شما خيلي فرق نمي کنه زن باشيد يا مرد، مهم اينه که در جامعه اي زندگي مي کنيد که درش حضور انساني زن در دستگاه فکري و شناختي و خودآگاه و مدونش کمرنگه. و در شرايطي که عملاً زن نماينده برتر خصوصيات انساني دوران ماست براي شما که زن هستيد و براي من که مرد هستم، توجه و اهتمام به شناختن و معرفي کردن و صحبت کردن درباره چگونگي حضور اجتماعي فلسفي زن در جامعه يک حرکت مناسب و ارزشمند مشترکه. نمي خوام بگم وظيفه است چون مي دونيم هرکس وظيفه خودش رو بهتر از هرکس ديگه بلده. اين نظر شخصي من بود

زيرنويس: اين نوشته در اصل مربوط به هشت ماه قبله و پيش از اين در فوروم گزاره منتشر شده بود

۲ نظر:

Unknown گفت...

salam khosh be halet ke mi toni harfaye bozorg bezani........ masoud shahabian

الف. قائم پناه گفت...

سلام دكتر
از حضور و اظهارنظرت متشكرم
جمله ات اين قدر كوتاهه كه مطمئن نيستم چي بايد ازش برداشت كنم

در هر حال باز از لطفت ممنونم