و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۵

ابن شاطر

تولد: دمشق 1305، درگذشت:دمشق 1375

او کودکي يتيم بود که بوسيله پدربزرگش بزرگ شد و سپس از جانب او به عمويش سپرده شد تا پرورش يابد. عمو هنر خاتم کاري با عاج، چوب و مرواريد را که هنوز هم در دمشق مشهور است به او آموزش داد. مهارت او در ساختن ابزارهايش و کنار هم چيدن قطعات عاج که او را با لقبي مخصوص مشهور ساخته بود خصوصاً از سوي تاريخ نگاران مورد اشاره قرار گرفته است. در سالهاي 15-1314 او براي تحصيلات به اسکندريه رفت. براي سالها به عنوان امام جماعت موقت مسجد اموي دمشق خدمت مي کرد و وظيفه تنظيم نجومي زمانهاي نماز را برعهده داشت. ابن شاطر نويسنده اي پرکار درباره ابزارهاي علمي، نجوم و رياضي بود. تأثيرگذارترين اثر او زيج الجديد بود که پس از اثر ديگر او با عنوان تعليق الارصاد نوشته شد. اثر اخير ديگر در دسترس نيست و احتمالاً گزارشي از رصدهاي او در دمشق بوده است. او در اثر ديگري با عنوان نهايت السول نظريه سياره اي خود را تشريح کرد. او در سال 1337 دو اسطرلاب براي محمد الدربندي ساخت که يکي از آنها در قرنهاي بعد در اختيار جمارد از کتابخانه ملي پاريس قرار گرفت. در سالهاي 6-1365 او در زماني که امام جماعت موقت در دمشق بود به فرمان نائب السلطنه يک شاخص آفتابي به همراه يک قبله نما ساخت که آن را صندوق اليواقيت مي ناميد. در کتيبه اصلي اين اثر، آن را با عنوان کاري جديد معرفي مي کند تا شکل غيرمعمول مربعي آن را تشريح کند. ابن شاطر در سنين سالمندي نيز به کار ساختن ابزارهاي نجومي ادامه داد و شاخص آفتابي مسجد دمشق را در سال 1371 ساخت. تمامي ابزارهاي او از نوعي ابتکار هوشمندانه برخوردار بودند زيرا او بررسيهاي هندسي را در ساخت مکانيکي ابزارها دخالت مي داد و از مقياسهايي براي ارائه راه حلهاي عددي در مشکلات متعارف نجوم کروي سود مي جست

مهمترين دستاورد ابن شاطر نظريه سياره اي او بود. او نسبت به پيشينيان خود از جمله نصيرالدين طوسي موضعي انتقادي داشت. طرحهاي او از لحاظ رياضي دقيقاً همسان با طرحهاي ارائه شده از سوي کوپرنيک بود که بيش از يک قرن پس از او عنوان شده بودند. اين حقيقت اين موضوع را مطرح مي کند که چگونه کوپرنيک به چنين عناصر اطلاعاتي دسترسي پيدا کرده است و تأثير عمده اين دستاوردها بر نجوم اروپايي تا چه حد بوده است. در واقع ابزارهاي رياضي نظريه سياره اي بوسيله پيشينيان مسلمان کوپرنيک طرح شده اند و با زباني جديد چنين قابل بيان هستند که آنها ارتباطاتي از بردارهايي با طول ثابت مي باشند که با شتاب زاويه اي ثابتي در گردش هستند. چنين عباراتي دقيقاً و مختصراً همان چيزي است که از سوي کوپرنيک مورد استفاده قرار گرفته است. در بسياري از موارد حتي در نسبتهاي عددي ابن شاطر و کوپرنيک به نحو يکسان عمل کرده اند. تفاوت انحصاري اما مهم اين دو دستگاه نجومي آن است که در نظريه ابن شاطر زمين در فضا ثابت است اما کوپرنيک براي آن مداري براي چرخش به دور خورشيد فرض مي کند. در مورد حرکت ماه ابن شاطر نظر بطلميوس را که حرکت ماه را به فاصله هاي بسيار نزديکتر به زمين نسبت به آن چه که در حقيقت رخ مي دهد تجسم مي کرد، تصحيح مي کند. دوباره در اين مورد راه حلهاي کوپرنيک با عمليات رياضي ابن شاطر يکسان است. ابن شاطر پس از اين که همچون ديگر منجمان مسلمان پيش از خود به کاستيهاي نظريه سياره اي يوناني اشاره مي کند چنين مي گويد:
آنگاه من از خداوند متعال خواستم مرا راهنمايي کند و مرا کمک کند تا طرحي مطابق با آن چه که لازم است بيافرينم. و خداوند که ستايش سزاوار اوست و بلندمرتبه است و تمامي سپاس از آن اوست مرا قادر ساخت تا طرحي فراگير درباره حرکات سياره اي در امتداد طولي و عرضي و همه ساير جنبه هاي رصدي حرکات آنها ابداع کنم. و اين طرح الحمد لله از شکهايي که طرحهاي قبلي را در برگرفته بود آزاد است

اين متن ترجمه بخشي پاياني از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: