و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

شنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ آسیا

اروپائيان تنها گروهي که به دنبال اکتشاف بود نبودند. در سال 1405 چينيها مجموعه اي از سفرها را در اقيانوس هند به انجام رساندند که به رهبري چنگ هو، يک درباري قدرتمند سلسله مينگ انجام مي شدند. انگيزه اکتشاف به طرز تعجب بر انگيزي مشابه اروپائيان بود: علاقه به احياي تجارت (سود) به شکل گرفتن خراج از پادشاهيهاي جنوب شرقي آسيا، تقويت ادعاي قدرت جهاني بودن (شبيه گسترش مسيحيت به عنوان دين جهاني)، و علاقه به دانستن. هر يک از اين لشکرکشيها شامل ده ها هزار مرد و بيش از صد جانک بزرگ مي شد. آنها از جزاير مالديو، کلکته، هرمز و امتداد شرقي ساحل آفريقا ديدن کردند. آنان با ناوگانهاي دزدان دريايي در نزديکي سوماترا جنگيدند، حاکمي جديد در کلکته منصوب کردند و شاه سيلان را شکست دادند. آنان با تعداد زيادي اشياي قابل توجه بازگشتند که از جمله شامل يک زرافه از آفريقا بود که به زودي تبديل به نشانه سلسله مينگ شد. آخرين لشکرکشي در سال 1431 ماجراجويي به نام هونگ پو را با گروهي از بازرگانان مسلمان به مکه فرستاد که با بار بسيار ارزشمندتري براي امپراطور بازگشت. نيم قرن بعد کشتيهاي پرتغالي به همان منطقه از سمت جنوب نزديک شدند. تا آن زمان برنامه توسعه مينگ محو شده بود و اروپائيان بايستي منتظر مي شدند تا با اولين کشتيهاي چيني در مالاکا و کانتون ملاقات کنند

نيم قرن بين 1500 تا 1550 شاهد استقرار کنترل پرتغاليها بر مسيرهاي دريايي اقيانوس آرام، دسترسي آنها به منابع تجارت ادويه شرقي و برقراري رابطه شان با چين و ژاپن بود. مرداني که در اين دستاوردها پيشتاز بودند با تمدنهاي بزرگ و پرسابقه متعددي در تماس قرار گرفتند که از بسياري جهات به اندازه تمدن خودشان توسعه يافته بود بلکه حتي مي توان ادعا کرد از آن توسعه يافته تر بودند. هدف اکتشاف پرتغاليها به دست آوردن کنترل مجموعه تجاري بود که کشورهاي جنوب آسيا از چين تا درياي سرخ را با يکديگر و تا حدودي با جنوب اروپا پيوند مي داد. پرتغال از طريق کشف مسير عملي دريايي به اقيانوس هند از طريق چرخيدن دور قاره آفريقا و با ايجاد يک پايگاه عملياتي متعلق به خود در ساحل مالابار به اين هدف رسيد. پرتغاليها سپس نفوذ خود را در سراسر منطقه با سرعت قابل توجهي گسترش دادند. غلبه پرتغاليها در تجارت ادامه يافت تا اين که رقيبانش از اروپاي غربي در نهايت آن را در اواخر قرن شانزدهم به چالش کشيدند. نوشته هاي بعدي بازگشايي مسير دريايي به هند بوسيله واسکو داگاما، نبرد براي تجارت بوسيله پيشتازان اوليه پرتغالي و تماسهاي اوليه بين فرهنگهاي اروپا، چين و ژاپن را توضيح مي دهند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

سه‌شنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ آفریقا

سيوتا: اولين قدم

اولين قدم براي توسعه پرتغال تهاجم به بندر مسلمان سيوتا در سال 1415 بود. شاه يوآئو اول (جان اول) و فرزندانش اين لشکرکشي را براي فتح سيوتا که در سمت مقابل تنگه جبل الطارق در ساحل شمال آفريقا قرار داشت ترتيب دادند. اين لشکرکشي و فتح برنامه اي گرانقيمت بود که نتوانست هزينه هاي لشکرکشي يا سه هزار مردي را که بوسيله شاه پدرو براي پادگان شهر باقي گذارده بود، بازگرداند. اين برنامه هر چند از لحاظ مالي شکست خورده بود اما سقوط سيوتا به طور قابل توجهي بر اعتبار شاه يوآئو اول، فرزندانش و پرتغال افزود. اين تجربه در شمال آفريقا اذهان شاهزادگان پدرو و هنري را تحريک کرد تا هرکدام را تبديل به حامياني کند که در تمامي عمر خود از توسعه دريايي حمايت کنند

جستجو براي طلا و برده

در طي اين دوره کمبود طلا به طور فزاينده اي رشد تجارت اروپا را به تأخير مي انداخت. سيوتا بخشي از مسير رفت و آمد چندين قرني محصولات کاروانهاي آن سوي صحاري بود که در تأمين طلا فعاليت داشت. شايعات مي گفت اين طلا از محل کشوري ثروتمند در آن سوي صحاري به نام گينه مي آيد. امکان وجود داشتن طلا در اين سرزمين جديد براي پرتغاليها چنان وسوسه انگيز بود که نمي توانستند در برابر آن مقاومت کنند. آن اين انديشه را دنبال کردند که به دنبال کشف مسيري دريايي به سوي گينه باشند تا بتوانند مسيرهاي کارواني را که بوسيله دشمنانشان، مسلمانان آفريقايي تبار کنترل مي شوند دور بزنند. شاهزاده هنري قادر بود از موقعيت سلطنتي خود استفاده کند تا از شاه اجازه لشکرکشيهاي متعددي را بگيرد که براي به دست آوردن سود فوري از طريق تهاجم و تجارت با تجار عربي انجام مي شد. اين گونه عمليات معمولاً به ضرر تجار عرب تمام مي شدند. اين گونه لشکرکشيها تا سال 1420 روال معمول سفرهاي دريايي بودند تا اين که ملوانان پرتغالي جزاير ماديرا و آزوره را کشف و مورد سکونت قرار دادند

اين دو جزيره از جهت استفاده بندري براي لشکرکشيهاي آينده پرتغاليها بي ارزش بودند و اسپانياييها پيشاپيش مدعي تصاحب جزاير قناري شده بودند. افراد متعددي اين لشکرکشيها را به انجام مي رسانيدند که برخي از آنها مانند آلويس دکاداموستو خارجي بودند و علاقه مند بودند تحت حمايت شاهزاده هنري فعاليت کنند. موفقترين کاپيتانهاي دريانورد شاهزاده هنري معمولاً همراهيان و ملازمان خود او بودند مانند يوائو گونشالوس زارکو، تريستائو واز و بارتولوميو پرسترلو. در سال 1434 گيل اينز يکي ديگر از همراهيان شاهزاده هنري لشکرکشي را به انجام رساند که اولين بار از دماغه بوژادور گذشت. اين يک دستاورد تاريخي بود زيرا باورهاي مبني بر اين که اقيانوس آن سوي دماغه بوژادور قابل دريانوردي نيست از بين رفتند. اينز دوباره به سرعت فرستاده شد و شواهدي يافت که ساحل مسکوني است و بخت انجام تهاجم و تجارت افزايش يافت. در نتيجه لشکرکشي ناموفق پرتغاليها به تانگير، درگذشت شاه دوارته و مبارزه براي کسب حکومت نايب السلطنه، پيشرفت در امتداد ساحل براي چهار سال متوقف شد

با درگذشت شاه يوائو اول، فرزندش دوارته بر تخت نشست و به شاهزاده هنري امتياز سلطنتي يک پنجم درآمدهاي تمامي سفرها را واگذار کرد و فرمان داد هيچ لشکرکشي نبايد در جنوب دماغه بوژادور بدون مجوز شاهزاده انجام شود. شاه دوارته پس از حکومت کوتاه پنج ساله درگذشت و به عنوان ميراثبر خود پسر شش ساله اش را به نام آفونسو پنجم برجاي گذاشت. شاهزاده پدرو به عنوان نايب السلطنه آفونسو قدرت کشور را در دست گرفت. او به زودي امتياز شاهزاده هنري را تأييد کرد و به او اجازه داد آزوره را مورد سکونت قرار دهد. تحت نايب السلطنتي پدرو پرتغاليها طرح مخفي تجربي زمان شاه دوراته را براي طراحي کشتي تکميل کردند که منجر به ساخت نوع جديدي از کشتي به نام کاراول شد

در سال 1441 لشکرکشيها دوباره با استفاده از نوع جديد کشتي شروع شدند. پيشکار شاهزاده هنري، آنتائو گونشالوس لشکرکشي را هدايت کرد که با کسب باري از پوست فک و روغن طبق دستور در درياي ناشناخته جلوتر رفت. در يک موقعيت گونشالوس در امتداد ريو دو اورو روستايي را مشاهده کرد و از آنجا چندين اسير با خود به پرتغال بازگرداند. اين آغاز چيزي بود که در آينده تبديل به تجارت برده آفريقايي خواهد شد. کاپيتان ديگر هانري، نونو تريستائو خليج آرگيوم را کشف کرد. در اينجا هنري قلعه در سال 1448 ساخت که تبديل به مرکزي تجاري با حکومتهاي آفريقايي داخل شد. تريستائو همچنين پايان بيابان را يافت و آغاز مراتع سرسبز و خرم را گزارش کرد. اين موضوع دينيس دياس را برانگيخت تا با جمع آوري سرمايه کافي نسبت به کسب يک مجوز و يک کاراول از شاهزاده هنري اقدام کند. او از رودخانه سنگال گذشت و در نهايت به دماغه ورده رسيد که حد غربي قاره آفريقا بود

همه لشکرکشيها موفقيت آميز نبود. نونو تريستائو پس از اين که بوسيله پيکانهاي مسموم از سوي ساکنان يک روستا مورد حمله قرار گرفت درگذشت. او و مردانش در تلاش براي حمله به قصد گرفتن برده بودند که مورد چنين حمله اي قرار گرفتند و از آن لشکرکشي تنها پنج بازمانده به خانه بازگشت. عليرغم درگذشت تريستائو، سفرها به خاطر اهداي پاداش از سوي نايب السلطنه پدرو و شاهزاده هنري که پتانسيلهاي تجارت آفريقا را درک کرده بودند ادامه يافتند. بازرگاناني مانند فرنائو گومس نيز چنين ديدي داشتند و به طور فعال در تأمين مالي لشکرکشيهاي خود مشارکت مي جستند. گومس از شاه خواستار حق اختصاصي کنترل تجارت غرب آفريقا شد در حالي که شاه به خاطر جنگ کاستيل که نتيجه پادشاهي ايزابلا و فرديناند در اسپانيا بود مشغول بود. مسافرتهاي گومس به زودي منجر به تجارت رو به رشد فلفل شد که اين امر خود باعث کشف منطقه طلاخيز ساحل طلا (غناي جديد) بوسيله ملوانانش شد. زماني که شاه يوائو دوم (جان دوم) پس از پدرش آفونسو پنجم بر تخت نشست حمايت شاه را نسبت به اکتشافات دريايي که با مديريت پدرش رها شده بود از نو آغاز کرد. شاه يوائو دوم در طي چهار سال به جاي آن که تنها مجوز سفر را صادر کند شخصاً به حمايت اقتصادي از سه لشکرکشي که بوسيله ديوگو کائو و بارتولوميو دياز انجام شد پرداخت و در طي چهار سال به چنان دستاوردهايي رسيد که گذشتگانش درطي چهل سال به آنها نرسيده بودند. اين سفرها در تغيير سياست از توسعه ساده دريايي به يافتن يک مسير دريايي مشخص به هند منعکس شدند

در سال 1482 شاه يوائو دوم ديوگو کائو را به اولين سفر دوگانه اش فرستاد. او کشف کرد که قاره آفريقا به سمت جنوب مي پيچد و قبل از اين که در نهايت دوباره امتدادش عوض شود در همان مسير هزاران کيلومتر ادامه مي يابد. کائو به پادشاهي کونگو رسيد و در آنجا رابطه تجاري برقرار کرد تا هزينه سفرهايش را جبران کند. بارتولوميو دياز اين اکتشاف را با دور زدن حد جنوبي قاره آفريقا در سال 1488 ادامه داد و نام اين حد را دماغه اميدواري نهاد. در سال 1484 شاه يوائو دوم پيشنهادهاي کريستوفر کلومبوس را رد کرد و او بعداً در صدد کسب حمايت از ملکه ايزابلا از اسپانيا برآمد. با کشف کارائيب و آمريکا بوسيله کلومبوس، ايزابلا به سرعت از پاپ الکساندر ششم خواست مجموعه اي فرمانها را تأييد کند که طبق آنها جهان به دو قسمت در دو طرف خطي جنوبي شمالي در صد واحدي غرب آزوره تقسيم مي شد. شاه يوائو دوم اين موقعيت از اين خط را نپذيرفت و به سرعت مذاکرات را با اسپانيا آغاز کرد. نتيجه آن معاهده تورده سيلا در سال 1494 بود. خط پاپ الکساندر به 370 واحدي غرب جزاير دماغه ورده منتقل شد

مدت کوتاهي پس از به نتيجه رسيدن درباره معاهده تورده سيلا شاه يوائو دوم در سال 1495 به خاطر ذات الريه درگذشت. عموزاده اش شاه مانوئل خوش اقبال بر تخت نشست و حمايت از يافتن راهي دريايي به هند را ادامه داد. او واسکو داگاما را به عنوان رهبر لشکرکشي که مسير دريايي به اقيانوس هند را کشف مي کند منصوب کرد. وي در سال 1498 دماغه اميدواري را دور زد. اين مسير جديد نقطه آغاز عصر جديد تماس مستقيم بين اروپا و آسيا بود. شاه مانوئل در طي حکومتش، شاه بزرگترين امپراطوري زمان خود بود. او از تجارت در حال رشد بردگان آفريقايي و محصولات طلايي هند سود برد

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

دوشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ جزایر آتلانتیک

جزاير آتلانتيک محل تولد الگوي استعماري پرتغال بر مبناي اکتشاف، سکونت، کاربري کشاورزي اراضي، ايجاد الگوي کشاورزي (کاپيتاني اهدايي) و استفاده از نيروي کار برده هاي آفريقايي در مقياس وسيع بود. اولين گزارش از لشکرکشي پرتغال به آتلانتيک مربوط به سال 1341 مي شود که مقصد آن جزاير قناري بود. اين جزاير نزد يونانيان باستان با نام جزاير خوشبختي شناخته شده بود. ناوگان به طور موفقيت آميزي با باري از چهار بومي، روغن ماهي، چوب قرمز و پوست به ليسبون بازگشت. عليرغم اين موفقيت بدنبال اين لشکرکشي پيگيري فوري انجام نشد. بعد از آن سفرهاي دريايي پرتغاليها متشکل از حمله و تجارت با شهرهايي در امتداد ساحل شناخته شده آفريقاي شمالي، اروپا و مديترانه بود. اين موضوع تا عصر شاهزاده هنري ادامه يافت تا اين که در اين زمان جزاير قناري به عنوان منبع ميانراهي براي لشکرکشيهايي که از مسير جزاير قناري به عنوان کوتاهترين مسير به ساحل غربي آفريقا عبور مي کردند اهميت يافت. يکي از اولين لشکرکشيهاي شاهزاده هنري در آتلانتيک در سال 1420 با کشف مجدد ماديرا به وقوع پيوست. شاهزاده هنري براي سکونت در آن برنامه ريزي کرد زيرا در آن زمان غيرمسکوني بود و به سادگي مي شد آن را براي توليد کشاورزي گندم و شکر آماده کرد. تا سال 1500 ماديرا توليدکننده اصلي شکر بود و مشتمل بر تشکيلات کشاورزي بود که به سنگيني وابسته به نيروي کار بردگان آفريقايي بود. جزاير آزوره در سال 1427 کشف شدند و از سوي شاهزاده هنري بوسيله مجرمان و اطرافيانش مورد سکونت قرار گرفتند. دوباره الگوي توليد کشاورزي که مشتمل بر الگو کاشت و نيروي کار برده بود براي توليد شراب انگور، گندم و شکر موفقيت آميز بود. جزاير آزوره به خاطر موقعيت خود همچنين به عنوان پايگاه ميانراهي مهمي در مسير تجارت بردگان آفريقايي که به سرعت در حال رشد بود درآمد. اين الگوي اکتشاف و سکونت در سال 1460 با کشف جزاير دماغه ورده بوسيله فرنائو گومز و در سال 1470 بوسيله کشف سائو تومه تکرار شد. مهم است ذکر شود که تلاشهاي پرتغاليها در آفريقا و آسيا به هدف ساختن پايگاههاي بازرگاني و نه سکونت دائمي انجام مي شد. بر اين اساس جزاير آتلانتيک تا زمان اکتشاف و سکونت برزيل در سال 1500 منحصر به فرد بودند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

سه‌شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ شاهزاده هنری: یک ارزیابی

اکتشاف دنياي خارج بوسيله اروپا دوره جديدي از تماسهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي را شروع کرد و مطمئناً مي توان ادعا کرد که سفرهايي که به نام شاهزاده هنري انجام شدند اولين توسعه پايدار به خارج از اروپا را مشخص مي سازند و روالي براي انجام سفرهاي بعدي بوجود آورد. همچنين مي توان گفت تا سال 1500 امپراطوريهاي درياگير پرتغالي و اسپانيايي سرانجام از دستاوردهاي کلاسيک يونان و روم فراتر رفتند. با اين حال ارزيابي قطعي سهم شاهزاده هنري در به ظهور رسيدن اين قدرتها مشکل است. آيا شاهزاده هنري يک رهبر توانا بود که افراد تحت حاکميت خود را الهام مي بخشيد تا دست به شهامتها و جسارتهاي بزرگتر دريايي بزنند يا اين که او به سادگي مديري بود که اعتبار ناشي از دستاوردهاي ديگران را به نام خود مي ساخت؟

مطمئناً پرتغال علاقه مند به بازارها و منابع در حال توسعه بود تا اقتصاد خود را تهييج کند. با اين حال واقعيت اين است که براي بيست سال اول درآمدي که زا چنين سفرهايي به دست مي آمد ناچيز بود. اين موضوع باعث شده است برخي حدس بزنند اداره مالي اين سفرها بايستي از طريق يک منبع مالي شخصي از قبيل ثروت خود شاهزاده هنري، انجام شده باشد. هرچند منبع اصلي درآمد او که عبارت بود از امتيازاتي که شاه پرتغال به او داده بود تا مدتها بعد در زندگيش در دسترس نبود، بايستي به خاطر آورد که شاهزاده هنري کنترل رسته نظامي مسيح را در دست داشت. بنابراين رسته نظامي مسيح شايد عمده سرمايه مورد نياز براي تأمين مالي سالهاي ابتدايي اکتشافات شاهزاده هنري را تأمين مي کرده است. استفاده از سرمايه يک دستگاه مذهبي لازم مي کرد اکتشافات از طريق يک هدف مذهبي والا توجيه شود، اهدافي از قبيل مسيحي کردن کافران يا آسيب زدن به سرزمينهاي مسلمانان. پس از سال 1443 مي توان ادعا کرد اکتشاف از طريق سود تجارت و داد و ستد که سفرهاي دريايي را سودده کرده بود خوداکتفا شد. براي مثال بازرگانان هنگام تجارت البسه مي توانستند انتظار سود چهاربرابر داشته باشند

نبايستي فراموش کرد که شاهزاده هنري بسياري از رفتارهايي را که مشخصه استاندارد روش اکتشاف اروپائيان بود براي اولين بار مورد استفاده قرار داد. شاهزاده هنري با اکتشاف نظام مند ساحل آفريقا سياستي را براي اکتشاف آغاز کرد که براساس اطلاعات سفرهاي قبلي ساخته شد. شاهزاده هنري به جاي راضي شدن به مقدار اطلاعات موجود، از پايان يک سفر براي آغاز سفر بعد شروع مي کرد. جنبه ديگر روش شاهزاده هنري به همين اندازه قابل ملاحظه است. رفتار پرتغالي ها در عضوگيري از جمعيت بومي که به عنوان مترجم کار مي کردند کمک کرد تا زمينه فکري و مالي براي سفرهاي آينده فراهم شود. شاهزاده هنري با استفاده از چنين مترجماني قادر بود منبع اطلاعاتي مؤثر و قابل اعتمادي درباره مناطقي که قرار بود بوسيله اروپائيان مورد اکتشاف قرار گيرند به وجود آورد. اين مترجمان همچنين به طور قابل توجهي در سفرهاي اکتشافي اروپائيان به آنها اجازه مي دادند تا بتوانند با جمعيت بومي به نحو صلح جويانه اي ارتباط برقرار سازند. چنين ارتباطاتي براي برقراري تجارت دوستانه و جمع آوري اطلاعات مهم بودند

شايد مهمترين مشخصه شاهزاده هنري و در نتيجه مهمترين مشارکت او در سفرهاي اکتشافي کنجکاوي او بود. هرچند او در هيچ يک از سفرهاي اکتشافي با کشتيهاي خود همراه نشد اما او کاپيتانها را به دريا مي فرستاد تا جوابهاي سؤالات را پيدا کنند. بنابراين هرچند قابل بحث است که آيا شاهزاده هنري لايق شهامتي است که براي گيل اينز معتبر مي دانيم اما مطمئناً هنري انگيزه هاي فکري که اکتشاف را در سالهاي اوليه پابرجا نگه داشت تأمين مي کرد

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

شنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ شاهزاده هنری دریانورد: اغوای تجارت

همانطور که ديديم چندين عامل وجود داشتند که بر سفرهاي اکتشافي شاهزاده هنري تأثير گذاشتند. اما در کنار اينها يک عامل ديگر که دليل عملي تري براي اکتشاف بود ظهور کرد. هرچند پرتغاليها مدتها بود که آتلانتيک را به عنوان منطقه تجاري بزرگ خود مي ديدند و علاقه مندي اندک تجاري در درياي مديترانه داشتند، اما شاهزاده هنري آفريقا را به عنوان يک بازار غني که آکنده از منابع طبيعي و مواد خام بود يافت

پرتغال نمک، شراب انگور، ميوه تازه و خشک شده، روغن، عسل، صدف خشک شده، چوب پنبه، آبجو و مواد اوليه ديگر را به شمال اروپا صادر مي کرد و در عوض غله و آرد، ماهي خشک و نمک زده، محصولات لبني، فلزات، چوب و ساير محصولات جنگلي براي کشتي سازي، منسوجات و ساير کالاهاي توليدي را وارد مي کرد. هرچند قرنهاي پانزدهم و شانزدهم به عنوان دوره رشد تأثير اروپا مورد توجه قرار مي گيرد، بايستي توجه کرد که اين دوره توسعه تجاري و استعماري اولين بار نبود. در واقع داد و ستد بازرگاني، تاريخي طولاني و گسترده در درياي مديترانه و آتلانتيک هم براي کالاهاي تجملي و هم براي کالاهاي مورد مصرف عمومي دارد

سيوتا در زماني که بوسيله پرتغاليها فتح شد محل استقرار حدود 24000 مؤسسه تجاري بود که برخي از آنها چيزي بيشتر از يک بساط بازاري نبودند. کالاهاي مورد تجارت فلزات گرانقيمت، ابريشم، ادويه و اسلحه بودند. اما از زمان اشغال شهر بوسيله پرتغاليها تجارت بتدريج در آن از بين رفت. دو راه براي دوباره زنده کردن شهر وجود داشت يا اين که پرتغاليها بايستي يک صلح طويل المدت با ساکنان شمال آفريقا برقرار مي ساختند يا اين که مناطق اطراف شهر را فتح مي کردند تا منطقه اي که شهر را بوسيله منابع و بازار خود تحت پوشش اقتصادي مي گرفت دوباره به آن بازگردانده شود. از جايي که درگيري بين اسلام و مسيحيت اروپايي مانع از استقرار صلح پايدار بود، در سالهاي بعد پرتغاليها کوشيدند منطقه اقتصادي مربوط به شهر را در اختيار بگيرند که اين امر نتايج فاجعه باري داشت

چنان که ديديم دلايلي براي شاهزاده هنري وجود داشت تا سفرهاي اکتشافي خود را شروع کند. ازورارا يکي از معاصران و تاريخ نگاران شاهزاده هنري آنها را چنين خلاصه مي کند

علاقه به دانستن درباره کشور آن سوي دماغه بوژادور
برقراري ارتباطات تجاري پرسود براي پرتغال
ارزيابي قدرت دشمنان خود در منطقه
جستجو براي متحداني که بر عليه دشمنان مسيحيت به جنگ بپردازند
گسترش مسيحيت

سقوط امپراطوري روم در قرن پنجم منجر به پسرفت تجارت و بازرگاني در شمال آفريقا نشد. در واقع کنترل تجارت به دست افراد محلي افتاد. وقتي پرتغاليها کوشيدند دوباره وارد تجارت آفريقاي شمالي شوند دريافتند که بايستي بر تعداد بيشتري از واسطه ها اعتماد کنند تا بتوانند به داد و ستد بپردازند و نياز به مسافرت بسياري براي جمع آوري اطلاعات درباره جغرافياي آفريقا وجود داشت. با اين حال گرفتن سيوتا در سال 1415 به اين معني بود که ساکنان پرتغال در معرض داستانهاي بيشتري از داخل آفريقا قرار گرفتند. با نبود امکان اکتشاف در داخل آفريقا، هنري به فکر رويکرد جايگزين افتاد. شاهزاده هنري مي توانست به جاي اکتشاف مستقيم آفريقا، سعي کند آن را دور بزند و آفريقا را از سريق دريا مورد اکتشاف قرار دهد

دو کاپيتاني که شاهزاده هنري براي اولين مسافرت خود براي اکتشاف دماغه بوژادور انتخاب کرده بود ملوانان باتجربه اي نبودند. شايد اين گونه انتخاب عمدي بوده است زيرا به نظر غيرمحتمل مي رسد که هر ملوان باتجربه اي که با افسانه ها و اسطوره هاي مسافرت دريايي تماس داشته است با اراده خود به نقاط ناشناخته حرکت کند. حتي مهمتر از اين چنان که يک مورخ اشاره کرده است دريانوردان پرتغالي عادت نداشتند در درياي باز مسافرت کنند و تجربيات دريانوردي آنان محدود به مناطقي بود که خشکي را در ديدرس داشته باشند

نه تنها شاهزاده هنري در آن اولين اکتشافات دماغه بوژادور کشتيها را همراهي نکرد، او در هيچ يک از مسافرتهاي پس از آن هم شرکتي نداشت و اين باعث برخي بحثهاي داغ بين مورخان درباره چگونگي تفسير نقش شاهزاده هنري در اکتشاف آفريقا شده است. آيا شاهزاده هنري چنان که برخي مطرح کرده اند از جهت تدارک انگيزه فکري و مالي براي انجام اين مسافرتها شايسته جايگاه برجسته اي در تاريخ است؟ اخيرتر از اين مورخان گفته اند شاهزاده هنري نقش فعالي در اکتشاف آفريقا نداشته است. برخي با چنين عقايدي تلويحاً گفته اند شاهزاده هنري شخص ترسويي بود که از مخاطرات فيزيکي و خطراتي که توأم با اکتشاف بود مي ترسيد. اما ديگران پاسخ داده اند شهامتي که شاهزاده هنري در طي اردوي سيوتا نشان داد با چنين توضيحي همخواني ندارد

مشخصاً موضوعات فراواني است که قبل از اين که بتوان توضيح کافي درباره اين که چرا شاهزاده هنري به سفرهاي اکتشافي نپيوسته بود بايستي مورد بحث قرار گيرد. شايد مخاطره اسير شدن به دست دزدان دريايي آفريقاي شمالي بوده که مانع از اتخاذ نقش فعالتري از سوي شاهزاده هنري شده بود، هرچند کشتيهاي پرتغالي مسلح بودند و هيچ کدام از کشتيهاي شاهزاده هنري به دست دزدان دريايي نيفتاد. ديگران خواسته اند بر روي اين موضوع تأکيد کنند که شاهزاده هنري ترجيح داده است در پرتغال بماند و نتيجه گرفته اند او با اين کار فداکاري فوق العاده اي انجام داده است. وظيفه هنري برنامه ريزي سفرها و ارزيابي و تحليل گزارشاتي که به خانه مي آمد بود. براساس اين نظرگاه هنري تنها با واقع بين ماندن (و عدم مشارکت در تجربه سفرها) مي توانست به درستي اطلاعات جمع آوري شده بوسيله دريانوردان را بيازمايد تا واقعيت را از افسانه جدا کند و سفرهاي بعدي را برنامه ريزي کند. شايد باورکردني ترين توضيح درباره تصميم هنري براي باقي ماندن در ساگرس اين بود که در قرن پانزدهم چنين تصور مي شد که فعاليتهايي مانند زندگي کردن با تعدادي ملوان در يک فضاي محدود براي ماهها تا سفر پايان پذيرد دون شأن يک شاهزاده است. البته روشن است با وجودي که اشراف زادگان ديگري در سفرهاي دريايي شرکت مي کردند و با توجه به اين واقعيت که شاهزاده هنري با سربازان خود در طي عمليات نظامي اردو مي زده است، اين که بپذيريم او از تماس داشتن با ملوانان رنجيده خاطر مي شده است مشکل است

با گسترده شدن خبر لشکرکشيهاي پرتغاليها در اروپا ملوانان، منجمان، نقشه کشان و جغرافي دانان براي ارائه خدمت خود به شاهزاده هنري وارد ساگرس شدند. در اين جمع مسيحيان، يهوديان و عربها وجود داشتند. شاهزاده هنري تسلط مهارتهاي برتر دريانوردي اعراب را در مدتي که چند سال قبل در سيوتا بود درک کرده بود. و چيزي که در ساگرس ظهور کرد به اندازه اي که اجتماعي از دانشمندان تحت هدايت شاهزاده هنري بود که براي فتح ناشناخته ها به يکديگر پيوسته بودند، مدرسه اي براي دوره دريانوردي نبود

زماني که کشتيهاي شاهزاده هنري از اولين اکتشاف خود بازگشتند کاپيتانهاي آنها گزارش کردند که آنها قادر نبوده اند طبق برنامه دماغه بوژادور را دور بزنند. مدت کوتاهي پس از خارج شدن از ديدرس دماغه سنت وينسنت، دچار يک طوفان دريايي خشونت بار شده بودند و تمامي جهتها را گم کرده بودند. آنها روزها شناور بوده اند تا اين که بادها به طور ناگهاني فروکش کردند. با خوش اقبالي خيره کننده اي خدمه از دور خشکي مي بينند و ملوانان شجاع خود را به ساحل و خور محافظت کننده اي مي رسانند و نام جزيره را پورتو سانتو (بندر خوش يمن) مي گذارند. تا جايي که آنها توانستند تشخيص دهند پورتو سانتو حدوداً در پانصد مايلي جنوب غربي دماغه سنت وينسنت قرار داشت.کشف پورتو سانتو مهم بود زيرا پس از آن به عنوان نقطه عملياتي براي سفرهاي بعدي مورد استفاده قرار گرفت. قابل ذکر است که دلايلي براي اين که کشف پورتو سانتو را به کشتيهاي شاهزاده هنري نسبت دهيم مورد سؤال قرار دهيم وجود دارد زيرا موقعيت جزيره با موقعيتي که در يک نقشه ژنوي که در حدود سال 1351 کشيده شده مشخص شده است همخواني دارد. در هر حال پرتغاليها معتقد بودند که يک توده خشکي که قبلاً نقشه برداري نشده را پيدا کرده اند آنان با اين انگيزه که از وجود خشکيهاي ديگري که مي توان آنها را کشف کرد اطلاع داشتند قبل از پايان سال 1419 مسافرت ديگري را آغاز کردند. در اين سفر آنان با جزيره ماديرا (معادل پرتغالي چوب) در ماههاي اوليه 1420 برخورد کردند

شاهزاده هنري پشتکار قابل ملاحظه اي نشان داد و طي تلاشي پانزده ساله براي دور زدن دماغه بوژادور، مکرراً ناوگانهايي به درياي تاريکي فرستاد. اين نامي بود که آنها آبهاي ناشناخته را مي خواندند. هرچند او همچنان با وعده هاي جوايز و افتخارات بيشتر کاپيتانهاي خود را تشويق مي کرد اما تنها در سال 1434 بود که گيل اينز توانست دماغه را دور بزند. فاصله فيزيکي پيموده شده چيزي نبود که درباره اين سفر اهميت داشته باشد. چيزي که اهميت داشت اين بود که گيل اينز از بالاي دماغه بوژادور حرکت کرده بود و به پرتغال بازگشته بود و با اين حرکت بزرگ بسياري از افسانه ها و اسطوره هاي درياي تاريکي را از بين برده بود

درباره اين که چرا ملوانان پرتغالي تنها با گذشت چنين زمان طولاني توانستند اين کار را انجام دهند توضيحات چندي وجود دارد. دو مشکل اساسي اين بود که کشتيهايي که در امتداد ساحل آفريقا حرکت مي کردند در معرض خطر به گل نشستن بودند و آنها که تلاش مي کردند تا به سمت آبهاي باز بروند و خيلي دور شوند ممکن بود با باد به اعماق دريا بروند. اينز از اين جهت موفق شد که تلاش نکرد تا با حرکت در ديدرس خشکي کارش را انجام دهد. بلکه اينز قبل از اين که مسيرش را عوض کند و به سمت آفريقا برگردد، يک مسير عريض را نقشه برداري کرد. وقتي اينز دوباره با خشکي روبرو شد دماغه بوژادور پشت سر او بود

واقعيتهاي مالي مربوط به اکتشاف و سکونت: افتضاح در تانگير

اکتشاف آفريقا زمان و توجه زيادي از شاهزاده هنري را به خود اختصاص داد. يک فتح نظامي در گذشته به زودي تبديل به يک تنگنا شد. جمعيت پرتغالي ساکن سيوتا به سرعت در حال مصرف خزائن ملي بودند و پرتغاليها به زودي دريافتند بدون شهر تانگير، در اختيار داشتن سيوتا بي ارزش است. زماني که سيوتا به دست پرتغاليها افتاد کاروانهاي شتر که بخشي از مسيرهاي تجاري زميني بودند شروع به استفاده از تانگير به عنوان مقصد تجاري خود کردند. اين موضوع شهر را از مواد و کالاهايي که آن را تبديل به بازاري مورد توجه و مرکز تجاري پرجنب و جوشي ساخته بود محروم کرد و اين شهر بزرگ به زودي تبديل به جامعه اي متروکه شد. هزينه پادگاني کردن آن تلفات بيشتري بوجود آورد و اين موقعيت شايد با گرفتن تانگير عوض مي شد. با اين حال دليل ديگري هم براي راه انداختن يک اردوي نظامي برعليه تانگير وجود داشت. شاهزاده فرناندو جوانترين برادر هنري، هنگام تصرف سيوتا بوسيله پرتغاليها تنها يازده ساله بود و از اين جهت مانند برادران بزرگترش در جنگ افتخاري کسب نکرده بود. شاهزاده هنري پس از تحريکهاي فراوان و برخي تباني ها در دربار توانست برادرش را متقاعد سازد تا براي حمله به تانگير در سال 1436 آماده شود

دقيقاً برخلاف حمله سالها قبل به سيوتا، تهاجم پرتغاليها به تانگير به نحو نااميدکننده اي پيش رفت و با وضع بدي به انجام رسيد. زماني که ناوگان پرتغالي در اوت 1437 عازم شد، تنها 6000 سرباز داشت. برنامه ريزي پرتغاليها در اصل تخمين زده بود که 14000 سرباز براي شکل دادن يک نيروي حمله اي کافي مورد نياز است. علاوه بر اين شاهزاده هنري هيچ تلاشي براي مخفي داشتن قصد خود براي حمله به شهر به خرج نداده بود و مردم شمال آفريقا براي پس راندن پرتغاليها به خوبي آماده بودند. شاهزاده هنري سه بار کوشيد به شهر تهاجم کند و هر سه بار سپاهيانش پس رانده شدند. تنها زماني که کشيش سپاه، او را رها کرد و درباره جزئيات حمله جديد به آفريقاييها اطلاع داد، بي فايده بودن کامل حملات شاهزاده هنري بر او روشن شد. شاهزاده هنري که فهميده بود در موقعيت ناگزيري قرار گرفته است از رهبر شمال آفريقايي ها، صلا بن صلا خواست تا شرايط تسليم شدن را اعلام کند. شرايط شمال آفريقايي ها به نحو مصممي سخت بود. نه تنها پرتغاليها بايد موافقت مي کردند گروگانها مبادله شوند _برادر شاهزاده هنري، شاهزاده فرناندو در عوض يکي از پسران صلي بن صلي_ بلکه پرتغاليها بايستي شهر سيوتا را ترک مي کردند. معاوضه گروگانها نشانه خوبي از حسن نيت طرفين بود که رهبران دو طرف به سادگي درباره آن به توافق رسيدند اما به زودي روشن شد صلي بن صلي براي باز پس گرفتن سيوتا از پرتغاليها، اهميت زيادي قائل است. صلي بن صلي اعلام کرد قبل از اين که شاهزاده فرناندو آزاد شود پرتغاليها بايستي سيوتا را رها کنند. زماني که پرتغاليها اعتراض کردند و به شمال آفريقايي ها يادآور شدند که آنها يکي از پسران شاه را در اختيار دارند، صلي بن صلي پاسخ داد او پسران فراواني دارد و اهميت خاصي براي پسري که پرتغاليها گرفته اند قائل نيست. به اين ترتيب شاهزاده هنري بايد تصميم مي گرفت يا شهر سيوتا را قرباني کند تا رهايي برادرش را به دست آورد يا سيوتا را نگه دارد و باعث شود فرناندو در زندان باقي بماند. تصور چنين بود که شهر سيوتا پايگاه مهم مسيحيت برعليه کافران است و حتي پاپ توصيه کرده بود سيوتا را به نفع زندگي شاهزاده فرناندو مبادله نکنند. شهر نبايستي براي زندگي يک نفر فدا شود، حتي به خاطر برادر شاه پرتغال. نيازي نيست گفته شود شاهزاده فرناندو چهار سال بعد در اسارت جان سپرد

شاهزاده هنري با پريشاني از افتضاح تانگير بازگشت. پس از اين که حدود يک سال گذشت شاهزاده هنري اکتشافات دريايي خود را ادامه داد و برخي از همراهانش معتقد بودند اين اشتياق جديد او تا حدود زيادي ناشي از شکست در تانگير بوده است. تقريباً چنين بود که گويا شاهزاده هنري باور داشت او مي تواند به خاطر اين شکست انتقامجويي کند و با گرفتن تمامي آفريقا مسلمانان را تابع خود سازد. علاوه بر اين شاهزاده هنري خود را متعهد ساخت تا افسانه پرستر جان را براي برافروختن جنگ برعليه دشمنان خود رونق بخشد. سرهم بندي بسيار زيادي از گفت و شنودها و زمزمه ها درباره افسانه پرستر جان وجود داشت اما آنچه درباره پرستر جان براي شاهزاده هنري اهميت داشت سرزمين سرشاري نبود که درون مرزهاي پادشاهي پرستر جان قرار دارد بلکه اين باور بود که شاه مسيحي توانسته بود امپراطوري خود را در قلب سرزمينهاي مسلمانان ايجاد کرده و نگه دارد. بنابراين موقعيت مکاني پرستر جان به معني وارد کردن ضربه اي نابودکننده برعليه مسلمانان بود

لشکرکشي ديگري در سال 1441 براي برقراري صلح با مردم بومي شمال آفريقا انجام شد. اما به جاي اين که طبق فرامين شاهزاده هنري صلحي با آفريقايي ها برقرار شود، ده اسير گرفته شد. يکي از اسيران به طور اتفاقي رئيس قبيله اي به نام آداهو بود. خوش اقبالي پرتغاليها اين بود که آداهو عربي صحبت مي کرد و با مترجم بيابانگرد مي توانست رابطه برقرار سازد. کاپيتان تصميم گرفت آداهو را به عنوان هديه اي براي هنري بازگرداند. قبل از بازگشتن به پرتغال کاپيتان کشتي در امتداد خطوط ساحل جلوتر رفت تا به يک دماغه از صخره هاي سفيد رسيد که آن را دماغه بلانکو ناميد

پس از بازگشت به ساگرس آداهو آنچه را از آفريقا و مسيرهاي بازرگاني زميني مي دانست توضيح داد. پرس و جو کردن از آداهو بي شک رفتاري هيجان انگيز براي شاهزاده هنري بود. براي اولين بار پس از گرفتن سيوتا شاهزاده هنري مي توانست اطلاعاتي را که بوسيله دريانوردان جمع آوري مي شد با دانسته هاي دست اول آداهو بسنجد. گرفتن آداهو همچنين نقطه آغاز استفاده از جمعيت بومي را به عنوان مفسران سفرهاي بعدي مشخص مي کند

يک هيئت اعزامي نزد پاپ فرستاده شد تا اطلاعات به دست آمده بوسيله شاهزاده هنري را گزارش کند و بخواهد تا شاهزاده پرتغالي اختيار معنوي تمامي سرزمينهايي را که در جنوب کشف مي شدند به دست بگيرد. شاهزاده هنري همچنين مي خواست آنها که در طي اين سفرها جان خود را از دست مي دهند مانند کساني تلقي شوند که در جنگ صليبي کشته شده اند. کليسا موافقت کرد و اين امتيازات در اختيار شاه پرتغال قرار گرفت. شاهزاده پدرو امتيازي واگذار کرد که طي آن يک پنجم سود لشکرکشي به هنري تعلق مي گرفت و اين امتيازي بود که به طور معمول در اختيار شاه بود. شاهزاده پدرو همچنين مقرر ساخت تمامي کاپيتانهايي که به سمت ساحل آفريقا سفر مي کنند ابتدا بايستي اجازه شاهزاده هنري را کسب کنند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ شاهزاده هنری دریانورد

شاهزاده هنري دريانورد پنجمين فرزند و چهارمين پسر شاه يوائو اول (جان اول) و ملکه فيليپا بود. هنري به نوعي يک خيالپرداز متناقض بود؛ يک دانشمند و راهب که در عين حال غرائز يک تاجر را نيز داشت. اساساً شاهزاده هنري يک مرد مذهبي بود که براي درهم شکستن استحکام کافران و ايمن کردن فتح بزرگ مسيحيت در آفريقا متعهد شده بود

ميراث جنگهاي صليبي پرتغال تأثيرگذاري بسياري در زمان شاهزاده هنري داشت. اخراج مسلمانان آفريقايي تبار از آلگاروه هنوز بخشي از حافظه زنده بسياري از پرتغاليها بود و چهار گروه نظامي بزرگ هنوز در قلعه هاي خود در سراسر پرتغال حضور داشتند: سنت جان، سانتياگو، آويز و مسيح. اهميت اين رسته هاي نظامي نبايستي ناديده گرفته شود زيرا ارتباط خود شاهزاده هنري با رسته مسيح نقش مهمي در طي سالهاي اوليه توسعه پرتغال بازي خواهد کرد

عامل ديگري که در رفتار شاهزاده هنري تأثيرگذار بود جستجوي او براي به دست آوردن افتخار شواليه گري بود. مانند بسياري از دربارهاي اروپايي آن زمان، آداب نجابت بسيار مهم بود. اين سيستم اخلاقي و رفتاري بود که در عمل منش و روش همه افراد را هدايت مي کرد و هر دستاوردي براساس آن فراهم مي شد. شاه يوآئو تحت تأثير آداب نجابت انگليسي براي اعضاي دربار پرتغال نشانهاي خانوادگي و شعارهاي ويژه ابداع کرد. او براي خود اين شعار را برگزيد: او مرا خشنود مي سازد. به دنبال شاه، شاهزاده هنري اين شعار را برگزيد: هوس نيکوکاري. او شعار متناسبتري نمي توانست برگزيند؛ او براي کار خود نه قدرت و نه دانش بلکه هوس نياز داشت

سيوتا

تلاش براي رسيدن به افتخار شواليه گري و ميراث جنگهاي صليبي پرتغال با يکديگر ترکيب شدند تا عصر توسعه پرتغال را آغاز کنند. در سال 1411 شاه يوائو اول به يک صلح نه چندان ساده با کاستيل رسيد که به زودي به شکل معاهده ترک مخاصمه اي در آمد که صد و يک سال طول کشيد. و اين موضوع براي شاهزاده هنري و برادرانش به اين معني بود که ديگر نخواهند توانست از طريق جنگ به افتخار شواليه گري برسند. شاه چيزي را پيشنهاد کرد که تصور مي کرد راه حل قابل قبولي براي مشکل خواهد بود: پرتغال مجموعه مسابقات مبارزه نيزه داران سوارکار را با شرکت بهترين شواليه هاي اروپا برگزار کند. هرچند شاه فکر مي کرد شکست دادن اين شواليه ها در چنان رقابتهايي براي افتخار آفرين بودن پسرانش کفايت خواهد کرد اما شاهزاده ها متقاعد نشده بودند. تنها جنگ به خوبي مي توانست بزرگي بياورد. شاهزاده هنري و برادرانش شروع به فکر کردن درباره برنامه جايگزيني براي به دست آوردن افتخار در زمان صلح با کاستيليها و اسپانياييها کردند. شهر بزگ سيوتا که تقريباً در سمت مخالف تنگه جبل الطارق قرار داشت مي توانست يک فرصت استثنايي باشد. اين بندر آفريقاي شمالي به عنوان پايگاه عملياتي دزدان دريايي که در تنگه ها فعاليت مي کردند مورد استفاده بود و بندري بود که بسياري از اسيران مسيحي، بردگي خود را در آنجا آغاز مي کردند. شاهزاده هنري يک نيروي تهاجمي فراهم آورد و زماني که کشتيهاي پرتغالي تحت فرماندهي شاه يوائو اول در سال 1415 وارد سيوتا شدند شهر آماده نبود و با سهولت نسبي به دست پرتغاليها افتاد

گرفتن سيوتا بوسيله سربازان پرتغالي هوس جنگاوري شاهزاده هنري را فرونشاند و اين تبديل به نقطه شروعي براي کنجکاوي زيرکانه شاهزاده هنري براي اکتشاف شد. او شاهد سواحل آفريقايي دست نخورده بود و هر چه بيشتر از اسيران مي شنيد بيشتر نسبت به اين سرزمين وسيع وسوسه مي شد. هوس او براي جنگاوري با حمله به سيوتا خاموش شد و او توجه خود را معطوف به اين سؤال کرد که در آن سوي درياي وسيع شن چه چيزي وجود دارد؟ آنچه اهميت بسيار داشت اين بود که گرفتن سيوتا نقشه هايي را در اختيار پرتغاليها قرار داد که نسبت به آن چه خود قبلاً در اختيار داشتند صحيحتر بودند. اين نقشه ها بوسيله يهوديان مايورکا که آزادي بسيار بيشتري نسبت به مسيحيان براي رفت و آمد در سرزمينهاي مسلمانان آفريقاي شمالي داشتند کشيده شده بودند. به نحو قابل درکي اين آشنايي آنان با منطقه آنان را قادر ساخته بود نقشه هاي ارزشمندي در زماني بوجود آورند که بيشتر نقشه هاي مسيحي در ذات خود محصولي از ترکيب حقيقت و خيالات بود

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است