و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، دی ۰۵، ۱۳۸۶

خاتمی در تبریز

دو هفته قبل زماني که خانم ابتکار به دانشگاه ما اومده بود با خودم فکر مي کردم کاش فرصتي پيش ميومد که خاتمي رو هم از نزديک ببينم. چند روز بعد بود که بيلبوردهاي تبليغاتي درباره سخنراني آقاي خاتمي در آخرين پنج شنبه آذر ماه در جمع مردم آذربايجان رو ديدم. اوائل فکر نمي کردم تا روز پنج شنبه تبريز بمونم اما زماني که برنامه ام تو دانشگاه به تأخير افتاد حداقل از اين جهت خوشحال بودم که خواهم تونست در برنامه سخنراني آقاي خاتمي حاضر بشم. از حدود يک ساعت پيش از زمان مقرر در خيابونهاي اطراف محل برگزاري مراسم در محله باغشمال با عده ديگه اي از بچه ها دنبال ورودي سالن ورزشي مي گشتيم. بعد از قدري معطلي و تفتيش مختصر وارد سالن شديم. در بدو ورود سالن کوچکتر از چيزي به نظر مي رسيد که انتظارشو داشتم. قبل از اون سالنهاي بزرگتري تو تشکيلات دانشگاه تبريز ديده بودم. سالن حتي اگه مملو از جمعيت مي شد به زحمت بيشتر از سه هزار نفر گنجايش داشت. قسمت وسط سالن که در واقع ميدان بازي بود رو تنها موکت پهن کرده بودند و عجيب بود که صندلي نچيده بودند. دور تا دور سالن پارچه نوشته هايي نصب شده بود؛ اصل بر برائت است، اقتصاد صدقه اي تخريب معناي عدالت است، حکومتي که بر مبناي رأي مردم نباشد مشروعيت ندارد، کسي نبايد به خاطر بيان انديشه خود تحت آزار قرار بگيرد... با نزديک شدن به ساعت سه که زمان اعلام شده آغاز مراسم بود جمعيت بيشتري وارد سالن مي شد. محلي که براي خانمها اختصاص داده بودند حدود يک پنجم کل جايگاه تماشاگران بود. گاه و بيگاه پوسترها و بروشورهايي از گروههاي اصلاح طلب بين حاضرين پخش مي شد

حاضرين که بيشتر آقايان جواني بوديم هرچند وقت يکبار به طور منطقه اي يا ترانه يار دبستاني رو مي خونديم يا بعضي شعارهاي فارسي و آذري رو تکرار مي کرديم. از جايي که من نشسته بودم در ضلع مقابل يک عده از دانشجويان ديده مي شدند که پلاکاردهايي قرمز رنگ دستشون گرفته بودند؛ نان صلح آزادي، دانشگاه زنده است، رفقاي زنداني ما را آزاد کنيد، جنگ نه... بعد از اين که جايگاه اطراف سالن پر شد جمعيت شروع به پر کردن ميدان وسط سالن کردند. حالا جاي خالي صندلي ها بيشتر احساس مي شد. اين در حالي بود که هنوز جايگاه خانمها پر نشده بود. بلندگوهاي سالن کم کم شروع به پخش موسيقي و ترانه يار دبستاني کردند. سالن تقريباً پر شده بود ولي هنوز جاي خالي داشت که آقاي خاتمي از محل اختصاصي وارد سالن شد. جمعيت از جا بلند شد و شروع به تشويق کرد. در ميان همراهيان و افرادي که با خاتمي وارد سالن شدند، مهرعليزاده، عبدالعلي زاده (ويزر سابق مسکن)، ابطحي، مسعود پزشکيان و امام جمعه تبريز رو تشخيص دادم. آقاي خاتمي و مهرعليزاده کنار هم و کنار تريبون نشستند و بقيه همراهان در جايگاهي پايينتر نشستند. بعد از اعلام مجري برنامه آياتي از قرآن خونده شد. در اين ميان گاهي اوقات آقاي خاتمي در حالي که روي صندلي نشسته بود به ابراز احساسات حاضرين پاسخ مي داد. رفتار خاتمي گاهي واکنش هيجاني جمعيت رو بر مي انگيخت و خاتمي با اشاره دست از جمعيت مي خواست با سکوت اجازه بدهند قرآن خونده بشه. يک بار هم با اشاره و لبخند به يکي از دانشجوهايي که پلاکارد دستشون گرفته بودند و حالا به قسمت وسط سالن و مقابل جايگاه اصلي آمده بودند فهموند که پلاکارد دستش رو چپه نگه داشته و بايد اونو بچرخونه. بعد از خونده شدن قرآن يکي از مسؤولين احزاب اصلاح طلب آذربايجان به عنوان خوشامدگويي پشت ميکروفن شروع به سخنراني کرد. از سالهاي دولت خاتمي با افتخار و تحسين صحبت کرد و درباره بعضي مواضع و فعاليتهاي دولت فعلي با طعنه سخن گفت

بعد آقاي خاتمي پشت تريبون ايستاد و مورد تشويق دوباره قرار گرفت. زماني که تازه صحبتاش رو شروع کرده بود در ميان بقيه تشويقهايي که ادامه داشت از جايگاه خانمها صدايي بلند شد که خاتمي دوستت داريم. آقاي خاتمي هم در پاسخ تشکر کرد. در بين جملات اوليه اش براي تشکر و تبريک عيد، بعضي عبارات آذري رو هم با زحمت روخوني کرد. بعد با اشاره به مراسم حج و عيد قربان درباره بيت الله الحرام صحبت کرد و اين که در قرآن به عنوان اولين خانه اي که براي مردم قرار داده شده ازش سخن گفته شده. او گفت که حرکت اسلامي مردم ايران با سه جريان تهديد مي شه. يکي تحجر و تعصب و ظاهربيني ديني که دين رو از معاني و مواضع اصلي خودش جابجا مي کنه و با هر پديده جديدي مخالفت مي کنه. ديگري تعصب و ظاهرگرايي مدرن که مختل کننده انديشه و حرکت صحيح و سالم در مسير توسعه است. سومي هم پديده اسلام هراسي است که از دهه هشتاد و با تضعيف اردوگاه شرق سوسياليستي به عنوان راهبرد جديد آمريکا در عرصه جهاني در پيش گرفته شده. طبق اين برنامه تلاش مي شه طالبان نماد واقعي و کامل اسلام معرفي بشه و از اسلام به عنوان عاملي ضدتمدن، ضدفرهنگ و خشونت طلب تعبير بشه. اين خطر بزرگي است که در برابر حرکت اسلامي مردم ايران بوجود آمده است و شايسته نيست با وجود تجربه صد ساله مردم ايران در اين عرصه، چنين شعارها و تبليغات انحراف آميز و ظاهربينانه و طالباني در داخل ايران مطرح بشه و قدرت بگيره. در اين ميان قويترين ابزار براي مقاومت در برابر اين موج عنصر جمهوريت نظام اسلامي است. براي تأکيد و دفاع از اسلام و قرآن و فرهنگ و سنت غني اسلامي، مردم ايران بيش از هر زمان ديگري بايد بر عنصر جمهوريت در نظام جمهوري اسلامي تأکيد کنند. نفي طالبانيسم، خشونت، ظاهرگرايي و قيم مآبي بخشي از اين حرکت خواهد بود. خاتمي همچنين درباره پاره اي از موارد ديگه هم صحبت کرد. شايد با نظر داشتن به نحوه رويکرد دولت نهم درباره برنامه هسته اي گفت که دولت بايستي تهديدها رو حتي الامکان کاهش بده و نه اين که به اين تهديدها دامن بزنه

در اين سالهاي اخير در بين تمامي چهره هاي شاخص سياسي و روشنفکري، بيش از هر کسي مواضع فکري خاتمي مورد پسند من بوده. خاتمي به نظر من يک تصوير جامع و قابل قبول و متعادل از عناصر و وجوه گوناگون سياسي ايدئولوژيک و همچنين فکري فرهنگي ارائه مي ده. بسياري از ساير چهره هاي اصلاح طلبي و روشنفکري در داخل و خارج کشور در ارائه چنين تصوير نظري، ناقص و ناتوان يا تندرو و بي تجربه به نظر مي رسند. اين رو از جنبه نظري مي گم ولي در بعد عملي و سياسي از نظر من هيچ گروه و شخص مشخصي مقام و جايگاه ويژه و بالاتري از ديگران نداره. تعامل آزاد گروههاي مختلف و چگونگي پيشرفت رخداد اتفاقات بيروني مشخص مي کنه چه رفتار و انديشه اي صحيحتر و محقتر بوده است. از اين نظر هيچ افتراقي بين گروههاي مختلف اصلاح طلب و اصولگرا يا حتي اپوزيسيون سرنگوني طلب و تندروهاي انصار حزب الله تشخيص نمي دم. ولي نمي دونم چرا اين جلسه اونقدرها هم به دلم ننشست! شايد به خاطر اين که برخلاف جلسات دانشگاه پذيرايي نداشت يا اين که فاصله آقاي خاتمي زياد بود و از جايگاه ويژه صحبت مي کرد يا شايد به اين خاطر که مثل جلسات دانشگاه از حاضرين کسي پشت ميکروفون صحبت نکرد و تعامل چنداني برقرار نشد

هیچ نظری موجود نیست: