و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۶

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ برتري دريايي اروپا

در حالي که مي توان گفت ارتشهاي اروپايي با دقت و احتياط حريفان خود را انتخاب مي کردند، چنين چيزي را درباره ناوگان آنان نمي توان گفت. توفيقات ارتشهاي کورتس و پيزارو در امريکا عليرغم برتري نظامي حقيقي که اروپائيان در طي قرنهاي پانزدهم و شانزدهم نسبت به ساير جهان داشتند، مربوط به برتري دريايي آنان بود. کشتيهاي اروپايي بر مسيرهاي دريايي مسلط بودند. ممالک محدودي خارج از اروپا وجود داشتند که قادر بودند از لحاظ اقتصادي و مواد اوليه نيروي دريايي بوجود آورند و نگهداري کنند که قابل مقايسه با چيزي که پرتغاليها و اسپانياييها مورد استفاده قرار مي دادند باشد

با اين حال امپراطوري عثماني تنها قدرتي بود که ملتهاي اروپايي براي رويارويي با آن در خشکي يا دريا علاقه اي نداشتند. در واقع چنين گفته شده است که جستجوي پرتغاليها براي يافتن راهي دريايي به آسيا دقيقاً به علت پرهيز نيروهاي نظامي اروپايي از رويارويي با عثمانيان در خشکي انجام شده است. امپراطوري عثماني يک قدرت مبتني بر خشکي بود و برتري دريايي اروپا رو به چالش نکشيد. غلبه دريايي پرتغال در اقيانوس هند به نحو مشخصي بوسيله دو ناوگان کوچک مهاجم ترک در سالهاي 1551-1552 و سپس دوباره در سالهاي 1585-1586 به مبارزه طلبيده شد. در سال 1551 يک رسته تهاجمي به رهبري پيري رئيس، دريادار ترک، متشکل از 23 کشتي گالي مسقط را غارت کرد و قلعه پرتغالي را در ارموس به محاصره گرفت. در سال 1585 يک ماجراجو به نام ميرعلي بيک با يک کشتي نظامي ضعيف توانست پرتغاليها را از تمامي ساحل سواحيلي به استثناي ماليندي بيرون براند و بيست کشتي پرتغالي و مقاديري غنيمت در اختيار بگيرد

از دو قدرت ايبري بيشک پرتغال ضعيفتر بود. پرتغال به اندازه کافي نيروي انساني و ماده اوليه براي حفظ يک ناوگان دريايي بزرگ و پايدار نداشت. سي آر باکسر اشاره مي کند که پرتغال در اوج اقتدار دريايي خود در دهه 1530 بيش از 300 کشتي در اختيار نداشت. فتح يک امپراطوري با تأمين مواد اوليه که به شدت مورد نياز بود به پرتغاليها کمک مي کرد. مثلاً چوب ساج از طريق هند در دسترس بود. متأسفانه کشتيهايي که از چوب ساج هند ساخته مي شدند در حرکت کند و از نظر قيمت گران بودند و جايگزيني آنها به سختي ممکن بود. به اين ترتيب کشتيراني پرتغاليها در آسيا به طور فزاينده اي بوسيله پرسنل آسيايي که تحت نظارت چند کارگزار محدود پرتغالي کار مي کردند انجام مي شد. در واقع مدارکي وجود دارد که چنين مطرح مي کنند که ملوانان پرتغالي آمادگي چنداني براي دريانوردي در درياي سرخ در سال 1539 نداشتند. يک بازرگان به نام دي گو دکاسترو که خود را آماده يک مسافرت مي کرد دريافت هيچ کدام از کاپيتانهاي پرتغالي که در دسترس او هستند با تنگه هاي باب المندب آشنايي ندارند. و شايد مهمتر از اين هيچ يک از اين ملوانان پرتغالي نقشه هاي کافي از آن منطقه در اختيار ندارند و اين باعث شد کاسترو به کاپيتانهاي عرب، گوجراتي و مالابار تکيه کند. آنان از نقشه هاي دريايي خود براي هدايت کشتيهاي اروپايي استفاده مي کردند. عليرغم اين مشکلات جدي، آسيب چنداني بر توانايي پرتغال براي تسلط بر اقيانوس هند وارد نشد. دزدان دريايي ترک، مصري و مالايي در گاليهاي پارويي تهديدي جدي متوجه گاليونهاي بادباني بزرگ و مسلحي که هسته اصلي ناوگان اقيانوس پيماي پرتغال را تشکيل مي دادند، نمي کردند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: