و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۵

کریستوفر ورن و مبدأ اسلامی معماری گوتیک

کريستوفر ورن (1632-1723) که پدرش اسقف ويندزور و عمويش ماتيو ورن اسقف نورويچ بودند در سال 1635 با درجه هنري عالي از آکسفورد فارغ التحصيل شد. چهار سال بعد در سال 1675 او استاد نجوم در دانشکده گريشام لندن شد. او همچنين يک رياضيدان مهم و متخصص در نظريات علوم طبيعي و يک معمار مشهوري بود. در سال 1661 کريستوفر ورن با ديگر همکاران "جامعه سلطنتي لندن براي ارتقاي آگاهي طبيعي" را تأسيس کرد و رياست آن را در فاصله 1680 تا 1682 بر عهده داشت. شهرت او ناشي از طرحهاي متعدد معماري مي باشد که بالغ بر هشتاد مورد بوده و به ويژه به کليساي اعظم سنت پول در لندن که احترام و تحسين معماران تمامي اعصار را برانگيخته است مي توان اشاره کرد

ورن و تأثير معماري مسلمانان بر گوتيک

کريستوفر ورن معماري مساجد عثماني و شمال آفريقا را به طور کامل مورد بررسي قرار داده و زيبايي آنها را مي ستايد. او با تجربه و استعداد خود تأثيرات معماري مسلمانان را در معماري غربي که با نام گوتيک خوانده مي شد دريافت. ورن پس از کنکاش عميق درباره عناصر مختلف ساختاري و تزئيني اين هنر درباره ريشه هاي اسلامي معماري گوتيک متقاعد شده و آن را با عنوان "نظريه ساراسني" ابراز کرد. او قوياً معتقد بود حقايق تاريخي و خصوصيات فيزيکي اين سبک معماري منشأ اسلامي آن را مورد اشاره قرار مي دهد. او نظريه خود را اين گونه توضيح مي دهد

اين چيزي که ما در حال حاضر آن را سبک گوتيک معماري مي ناميم (اين عنواني است که ايتالياييها از آن براي دسته بندي معماري که از سبک رومي تبعيت نمي کرد استفاده مي کردند) البته ربطي به بربرهاي آلماني (گوتها) ندارد زيرا آنها بيشتر از آن که سازنده باشند ويرانگر بودند: فکر مي کنم بنابه دلايل بيشتري بايد سبک ساراسن (در جنگهاي صليبي مسلمانان چنين خوانده مي شدند) ناميده شود. گوتها نه به دنبال هنر و نه به دنبال آموزش بودند پس از اين که ما اين دو را در غرب از دست داديم دوباره آنچه را که مسلمانان با پشتکار فراوان از يونانيان ترجمه کرده بودند از کتابهاي عربي عاريه گرفتيم. آنان اشتياق مذهبي وافري داشتند و هر جايي را که فتح مي کردند (در اين کار با سرعت قابل توجهي اقدام مي کردند) به سرعت مساجد و کاروانسراهايي در آن برپا مي کردند و بدين ترتيب مجبور شدند شيوه جديدي از ساختمان سازي را در پيش بگيرند؛ زيرا آنان مساجدشان را گرد مي ساختند و اين برخلاف سبک صليبي مسيحي بود. معادن قديمي سنگ که تمدنهاي باستاني قطعات عظيم مرمر را براي ساخت يک تکه ستونها و قوسها از آنها به دست مي آوردند به فراموشي سپرده شدند. آنان روش متفاوتي در پيش گرفتند. حمل و نقل آنان با شتر بود و بنابراين ساختمانهاي آنها از سنگهاي متناسب کوچکي ساخته مي شد. ستونها را به آن روش که دوست داشتند و از قطعات متعدد مي ساختند و قوسهاي آنها فاقد سنگهاي جي بود زيرا فکر مي کردند چنين سنگهايي سنگين هستند. در مورد آب و هواي شمالي ما هم شرايط به همين ترتيب است زيرا در آنجا سنگهاي تراش دادني فراوان است اما مرمر مورد نياز است. (ورن، پارنتاليا، صفحه 297) او اضافه مي کند

آن چيزي که گوتيک جديد خوانده مي شود نوعي متفاوت از معماري است که با درخشش آثارش مشخص مي شود، با ارتفاع خيلي زياد ساختمان و چگونگي برشهاي آن شناخته مي شود، با ظرافت اسراف و افراط در تزئيناتش تشخيص داده مي شود. ستونهاي اين سبک به همان اندازه که ستونهاي گوتيک باستاني قطور بودند نازک و قلمي هستند. درباره چنين سازه هاي خودنمايي نمي توان پذيرفت که جوامع خشني همچون گوتها سازندگانش بوده اند. چگونه مي توان سبکي از معماري را که تنها در قرن دهم عصر ما معرفي شده است به آنها انتساب داد؟ و اين زماني است که سالها از نابودي تمامي پادشاهيهايي که آنان بر خرابه هاي امپراطوري روم ساخته بودند گذشته است و اين زماني است که حتي نام گوت به طور کامل از خاطرها رفته است. با تمامي نشانه هاي اين معماري جديد آن را تنها مي توان به مسلمانان اسپانيا و شمال آفريقا يا همان اعراب و ساراسنها انتساب داد. آنان در معماري خود همان حسي را ابراز کرده اند که در اشعار خود بروز داده اند. اين هر دو از ظرافتي مصنوعي، انبوهي از تزئينات افراطي برخوردار بوده و اغلب غيرطبيعي به نظر مي رسند. در هر دوي اينها خيال بسيار فعالانه شرکت دارد اما اين خيالي افراطي است. و اينها عمارات اعراب را (شايد بتوان ساير شرقيها را نيز در اين زمينه شامل بدانيم) به همان ترتيب که افکاري نامعمول دارند معرفي مي کند. هرکس در اين نظر شک دارد بايد از کسي که مساجد و قصرهاي فض را ديده است يا تعدادي از کليساهاي اعظم اسپانيا را مثل کليساي بورگو که بوسيله مسلمانان ساخته شده است نظر بخواهد. و حتي در اين جزيره نمونه زيادي از اين دست نياز به معرفي ندارد. چنين ساختمانهايي به نحو عاميانه اي گوتيک جديد خوانده مي شوند اما نامگذاري درست آنها عربي، ساراسني، يا شمال آفريقايي است. اين سبک از طريق اسپانيا به اروپا معرفي شد. در تمام زماني که غلبه آنان در اوج اقتدار بود آموزش در بين اعراب بالنده بود. آنان درباره فلسفه، رياضيات، فيزيک و شعر مطالعه مي کردند. عشق به آموختن به سرعت در تمامي جاهايي (در اروپا) که فاصله خيلي زيادي از اسپانيا نداشتند برانگيخته شد. اين نويسندگان آثار نويسندگان يوناني را که به عربي ترجمه شده بود مي خواندند و آثار خود آنان به لاتين ترجمه مي شد. فيزيک و فلسفه اعراب در اروپا انتشار يافت و معماري با آنها همراهي کرد. بسياري از کليساها به تبعيت از روش ساراسني ساخته شدند. و ساير کليساها با ترکيبي از مشخصات سنگين و ظريف بنا شدند. تغييراتي که بنا به اختلافات آب و هوايي لازم بود ايجاد شود اگر هم موجود بود، ناچيز بود. در جنوبي ترين بخشهاي اروپا و در آفريقا، پنجره ها (قبل از استفاده از شيشه) با دهانه هاي نازکي ساخته مي شدند و در ديوار ساختمانها خيلي بالا قرار مي گرفتند. برخي از اين پنجره ها سايه باني داشتند تا در برابر اشعه تند آفتاب حفاظي بوجود آورد. اين سايه بان براي عرض جغرافيايي که تأثير درخشش نور آفتاب ضعيفتر بود نامناسب بود و در آب و هواي باراني به ندرت ديده مي شد. گروز (1808) را ببينيد

ورن احترام خود را نسبت به معماري اسلامي با اخذ راه حلهاي متعدد معماري مسلمانان در طرحهاي خود به نمايش گذاشته است. در بزرگترين طرح او، کليساي اعظم سنت پول تأثير اسلامي به سادگي با توجه به بناهاي گنبدي شکل در دو طرف و نيز استفاده از ترکيبي از گنبد و برج قابل ردگيري است (دانبي، 1995، صفحه 153) در اينجا گنبد با سبکي اسلامي ساخته شده است. اين نظر که چنين سبکي در کليساهاي اوليه اروپايي مورد استفاده قرار گرفته است اشتباه است. اين مسلمانان بودند که اين سبک را به اروپا معرفي کردند. استفاده از ترکيبي از گنبد و برج بوسيله معماران ديگر اروپايي به خصوص ايتالياييهاي اواخر دوره رنسانس مثل کومپانيلي از ايتاليا به عنوان يک ابزار ساختاري اخذ گرديد. در مناره سنت ماري له بو در لندن (1671-1683) تأثير مناره مسلمانان بر کريستوفر ورن که آن را با تغييرات اندکي به اجرا گذاشته است به روشني قابل ملاحظه است

ورن در سن 91 سالگي در سال 1723 درگذشت و ميراث معماري سيصد ساله خود را برجاي گذارد تا لذت ناظرين را تداوم بخشد. و اين در حالي بود که نظرگاه مثبت او درباره تأثير معماري مسلمانان، نمونه اي نادر از بي طرفي دوران اوليه دانشمندان غربي باقي ماند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: