و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۵

امپراطوری مغول 1

مقدمه

شايد هيچ امپراطوري در تاريخ چنان تماشايي که مغولها ظهور يافتند بوجود نيامده باشد. در کمتر از هشتاد سال دسته اي از جنگجويان که در اصل مرکب از چند مرد بودند به چنان امپراطوري توسعه يافتند که تمامي فاصله بين اقيانوس آرام تا رودخانه دانوب را در بر مي گرفت. اين داستان درباره يکي از مهيج ترين مجموعه فتوحات تاريخي است و اين که چگونه مغولها خود شکست ناپذيري خود را در هم شکستند

در قرن دوازدهم قبائل گوناگون ترکي و مغولي تونگوسي در استپهاي مغولستان پراکنده بودند. يکي از اين قبائل مغولها بودند. در حدود سال 1130 مغولها با شکست صحرانشينان همسايه و تحت فشار گذاشتن امپراطوري جين در شمال چين براي پرداخت خراج به عنوان يک قبيله قدرتمند ظهور يافتند. با اين حال اين درخشش عمري کوتاه داشت. در سال 1160 پادشاهي مغول با شکست خوردن از قبائل همسايه تاتار، فرو ريخت. خاندانهاي مغول متفرق شدند و به دلايل بي اهميت با يکديگر درگير شدند

رهبر خانواده مغولي کياد، يسوگئي از فرزندان يک فرمانده جنگي (خان) در پادشاهي سابق مغول بود. در سال 1167 يسوگئي و همسرش داراي فرزندي به نام تموچين شدند که تبديل به چنگيز خان خواهد شد. وقتي تموچين نه ساله بود پدرش بوسيله رهبران تاتار مسموم شد. از جايي که او براي فرماندهي بسيار جوان بود مردان خاندانش او را رها کردند. تموچين و خانواده اش (در مجموع هفت نفر) به متروکه ترين مناطق استپ حرکت کردند و در کمال فقر و تنگدستي از ريشه هاي گياهان و جوندگان براي خوراک استفاده مي کردند. تموچين حوادث بسياري از تعقيب دزدان اسب تا اسارت به دست دشمنان را از سر گذراند. وقتي تموچين شانزده ساله بود قبيله مرکيد به خانواده اش حمله کرد و همسرش را از او جدا کرد. تموچين با سپاهي از پنج مرد قادر نبود اين در مقام تلافي از خود واکنش نشان دهد و بدين ترتيب به يک دوست قديمي پدرش از قبيله کرييد، طغرل خان روي آورد و او نيز به نوبه خود از رهبر اتحاديه اي از مغولها، جاموقا طلب ياري کرد. آنها با يکديگر مرکيدها را شکست دادند و تموچين همسر خود را بازيافت. تموچين به سرعت از متحدان قدرتمندش به خصوص جاموقا که خود نيز يک مغول بود و از دوستان دوران کودکيش بود استفاده کرد و تبديل به چهره شناخته شده اي در استپ شد. تموچين و جاموقا بر بسياري از خاندانهاي مغول کنترل يافتند اما اين براي تموچين کفايت نمي کرد. براساس کتاب "تاريخ مرموز سلسله يوان" يک روز در حالي که تموچين و جاموقا در پيشاپيش مردان مغول در حال اسب سواري بودند در حالي که جاموقا براي برپايي چادر توقف کرده بود تموچين تصميم گرفت به راه ادامه دهد. تموچين از جاموقا بريد و مغولها به دو دسته تقسيم شدند. خصومتها به زودي بين دو گروه شعله ور شدند. در درگيري که بدنبال اتفاقي کوچک رخ داده بود تموچين شکست خورد و به تبعيد فرستاده شد. با اين حال تموچين ده سال بعد بازگشت و موقعيت خود را دوباره تحکيم بخشيد. از اينجا او آغاز به فتح مغولستان کرد که چندين سال به طول انجاميد. متأسفانه جزئيات چنان زياد هستند که در اين مقاله قابل پيگيري نيستند. بطور خلاصه تا سال 1204 تموچين تمامي مخالفين خود را تحت انقياد کشيد. او تاتارها، قبيله کرييدها تحت فرماندهي طغرل خان که به او خيانت کرده بود، نايمنها، مرکيدها و خاندانهاي مغول تحت فرماندهي جاموقا را شکست داده بود

امپراطوري تا سال 1204

در سال 1206 تموچين اجتماع بزرگي (خوريلتايي) در سواحل رودخانه اونون تشکيل داد و عنوان چنگيز خان را براي خود برگزيد. در طي اجتماع 1206 چنگيز خان درباره ساختارها و قوانين امپراطوري جديد خود فرمانهايي صادر کرد. براي تضمين پايداري اجتماعي و هماهنگي بين مردم قبائلي که متحد کرده بود چنگيز خان يک تشکيلات فراگير نظامي که تمامي مردم امپراطوري را در بر مي گرفت بوجود آورد. تمامي جمعيت به واحدهايي تقسيم شده بود که هرکدام متعهد به آماده داشتن تعداد مشخصي از جنگجويان در هر زمان مورد نياز بودند و بدين ترتيب تشکيلات قبيله اي قبلي جايگزين شده بود. علاوه بر اين او بسياري قوانين اختصاصي صادر کرد و سلسله مراتب مؤثري براي اداره امپراطوري بوجود آورد. چنگيز خان توسعه يافته ترين دولت را تا زمان خود در استپ بوجود آورد. اردوهاي مغول تحت حاکميت او به زودي خود را به عنوان منضبط ترين قدرتمندترين و ترسناکترين سپاهي که از استپ سرازير شده بود اثبات کرد

جنگ در شمال چين

چنگيز خان امپراطور تمامي آنان که در چادرهاي نمدي مي زيستند شد اما رؤياي او فتح جهان بود. ابتدا او مردان خود را در اردوهايي برعليه امپراطوري زيزيا در غرب چين فرماندهي کرد. در سال 1209 پايتخت زيزيا تهديد شد اما مغولها پس از اين که اردوشان به طور غيرمنتظره اي دچار سيلاب شد به خراج رضايت دادند. اين بايد قابل فهم باشد که مغولها هنوز به باج و تاراج اموال علاقه مندتر بودند تا اين که علاقه به در اختيار گرفتن شهرها داشته باشند. با اين حال با بازگشت مغولها امپراطوران چين پرداخت خراج را قطع کردند و حملات به زودي به فتح منتهي شدند

در سال 1211 چنگيز خان 65000 مرد را با خود همراه کرد و بر عليه امپراطوري جين در شمال چين لشکر کشيد. با کمک آنگوتها که مردمي بودند که در مرزهاي شمالي جين سکونت داشتند چنگيز خان به سادگي از موانع دفاعي عبور کرد و وارد سرزمينهاي جين شد. او با برجاي گذاشتن دنباله اي از غارت مناطق طي مسير سرانجام با نيروي بزرگي متشکل از حدود صد و پنجاه هزار مرد ملاقات کرد و آنها را شکست داد. چنگيز خان سپاه خود را تقسيم کرد و حمله اي چندسو عليه جين به راه انداخت. او و فرماندهانش چندين ضربه کاري به امپراطوري جين وارد کردند از جمله گذرگاه استراتژيک جويونگ را در اختيار گرفتند. متأسفانه چنگيز در طي يک محاصره زخمي شد و به مغولستان عقب نشست. و بدنبال او نيروهاي جين شروع به پس گرفتن مناطق از دست رفته کردند

در سال 1213 مغولها پس از اين که دريافتند امپراطوري جين مواضع خود را استحکام بخشيده بازگشتند. چنگيز سپاه خود را به سه بخش تقسيم کرد؛ يکي تحت فرماندهي خود او و دو تاي ديگر تحت فرماندهي پسرانش بودند. سه سپاه مغول امپراطوري جين را تاراج و تخريب کردند و تا سال 1214 بيشتر منطقه شمال رودخانه زرد، هوانگهو در دست مغول بود. يک استثنا شهر چونگ دو پايتخت امپراطوري جين بود. مانند ديگر سپاهيان صحرانشين اردوهاي مغول چنگيز خان کاملاً متشکل از سواره نظام بودند و نقطه ضعف سواره نظام ناتواني در فتح استحکامات نظامي بود. چنگيز اين ضعف را دريافت و براي در اختيار گرفتن مهندسان سازنده تشکيلات محاصره اي تعجيل کرد تا تاکتيکهاي محاصره اي را به کار گيرد. با اين حال چونگ دو بر عليه حملات مغولها دوام آورد. مردان چنگيز دچار کمبود منابع شدند و به دنبال شيوع طاعون تلفات مي دادند اما او سرسختانه محاصره را ادامه داد. گزارشات توضيح داده اند که هر مرد دهم قرباني مي شد تا غذاي ديگران تأمين شود. اما محاصره چنان ادامه يافت که چنگيز شخصاً مجبور به ترک اردو شد و فرمانده خود موکالي را براي مسؤوليت ادامه محاصره جانشين کرد. مغولها نهايتاً در سال 1215 وارد شهر شدند اما تا آن زمان پايتخت جين به سمت جنوب به کائي فنگ منتقل شده بود

هیچ نظری موجود نیست: