و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۴

جنگ صلیبی دوم 2

حرکت کونراد

شاه کنراد سپاه عظيمي داشت که از تمامي امپراطوري جمع آوري شده بود و شايد تعدادشان به بيست هزار نفر مي رسيد. او در اواخر مه 1147 حرکت کرد و مسير جنگ صليبي اول را در امتداد رودخانه راين به سمت راتيسبون و سپس رودخانه دانوب دنبال کرد. امپراطور آينده فردريک اول، که در اين زمان تنها يک نوجوان بود او را همراهي مي کرد. او از سوي عموي خود براي وظايف رسمي مورد اعتماد بود. آلمانيها در سپتامبر وارد کنستانتينوپل شدند. آنان با آرامش از مجارستان گذشته بودند اما در سرزمينهاي بيزانسي بر سر منابع تعارضاتي شکل گرفته بود و موارد اندکي از درگيري نيز بوجود آمده بود. دوباره غربيها تأثير نامطلوبي از خود به جاي گذاشته بودند و دوباره يونانيان کاري کرده بودند که غيرقابل اعتماد به نظر برسند. در کنستانتينوپل درگيريهاي بيشتري بوجود آمد تا حدي که کنراد تهديد کرد که از جنگ صليبي بازگردد و شهر را به زور در اختيار بگيرد. در پايان در حالي که نخستين يگانهاي فرانسوي در حال ورود بودند و منازعات در آن جبهه هم در حال شکل گيري بود، آلمانيها موافقت کردند به سرعت از بوسپوروس بگذرند. امپراطور مانوئل به عنوان راهنما رئيس محافظان وارانگيان خود را در اختيار صليبيون قرار داد. در نيشيا کونراد سپاه خود را تقسيم کرد. بيشتر افراد غيرجنگجو را در امتداد ساحل در سرزمينهاي امپراطوري پايين فرستاد و خود با نيروي جنگجوي اصلي به داخل نفوذ کردند. آنان در 15 اکتبر حرکت کردند و چند روز بعد وارد سرزيمنهاي ترک شدند

شکست و تفرق

سپاه کونراد به خوبي نيازهاي خود را ارزيابي نکرده بودند و به زودي با کمبود آب مواجه شدند. در بيست و پنجم اکتبر 1147 سپاه در نزديکي دوريليوم که يک رودخانه کوچک بود قرار داشت. شواليه ها فرود آمدند تا اسبهاي خود را آب بدهند که ترکها حمله کردند. کشتار بزرگي به راه افتاد. آلمانيها هيچ وقت فرصتي براي شکل دادن کار دفاعي به دست نياوردند و به همين ترتيب شانس خيلي کمتري براي پاتک داشتند. تا فراگير شدن تاريکي شب کونراد در حال فرار به سمت نيشيا بود. او تمامي اردوي خود را شامل غنائمش بعلاوه تقريباً تمام سپاهش را پشت سر خود جاگذاشت. آنان که کشته نشدند توسط ترکها در بازار برده به فروش رسيدند. جنگ صليبي آلماني به پايان رسيده بود. کونراد در اوايل نوامبر وقتي که لوئي و فرانسويان از راه رسيدند هنوز در نيشيا بود. پس از يک مشورت کونراد موافقت کرد که با فرانسويها همراه شود هرچند تنها شواليه هاي اندکي برايش باقي مانده بودند. کونراد که يک شاه بود در جنگ صليبي دوم همچنان نقش مهمي بازي مي کرد. اما از جايي که سپاه سلطنتي مضمحل شده بود آلمانيها نقش بارزي در آنچه از اين به بعد رخ مي داد نداشتند. انگليسيها و فلاندريها در پرتغال درگير شده بودند، آلمانيها هم شرکت داشتند اما پس از باخت دوريليوم، حال اساساً اين يک جنگ صليبي فرانسوي بود

سفر به آتاليا

فرانسويها با بقايايي از آلمانيها از پرگاموم، اسميرنا و افه سوس که همگي در تاريخ مسيحي شهرهايي شناخته شده هستند گذشتند. اين شهرها منابع فراوان داشتند و به خوبي در عمق سرزمينهاي بيزانسي قرار داشتند و در اين روزها حال و هواي تعطيلات را داشتند. آنان در حدود زمان کريسمس به افه سوس رسيدند. کونراد در اينجا بيمار شد و با همراهي خدمتکارش به کونستانتينوپل بازگشت. امپراطور مانوئل شخصاً از کونراد پرستاري کرد تا سلامتي خود را باز يابد و با او به خوبي رفتار کرد. پس از بهبودي کونراد با کشتي به سرزمين مقدس رفت. او ديگر به اندازه کافي از راه خشکي حرکت کرده بود. چند روز پس از ترک کونراد، لوئي و مردمش اسير يک طوفان شدند. خيمه ها اثاثيه و حتي برخي از مردم با طوفان از دست رفتند. آنان حال تصميم گرفتند از راه خشکي حرکت کنند تا از گوشه جنوب غربي ترکيه بگذرند و با کوتاهترين مسير به انطاکيه برسند. فرانسويها از کوهستانهاي بزرگ بالا رفتند و در نهايت در ژانويه 1148 به لائوديشيا رسيدند اما اين شهر از تمامي منابع تهي شده بود. حال آنان بايد محدوده اي از کوهستانها را که تا آتاليا در مسير راهشان قرار داشت را با منابعي بسيار اندک و با حضور ترکهايي که همه جا در اطرافشان بودند پشت سر بگذارند. در طي اين گذر، آنان بدنهاي آلمانيهاي غيرجنگجو را که از همين مسير چند هفته قبل مي گذشته اند را ديدند. ترکها بخشهاي دنباله اي سپاه را که از بدنه اصلي فاصله مي داشتند را مورد حمله قرار مي دادند و انضباط سپاه در حال خدشه دار شدن بود. در طي اين گذر در اواخر ژانويه فرانسويها با يک حمله جدي مواجه شدند. بخش پيشين سپاه در حال اردو زدن برفراز يک تپه بود اما فرمانده آنها بخش جالبتري را در دره پايين دست يافته بود. براساس دستور شخصي فرمانده، دسته اش به جلو حرکت کرده و بدنه اصلي سپاه را به نحو خطرناکي بي حفاظ باقي گذاشت. لوئي و بقيه سپاه وارد دشت شد و سريعاً مورد حملاً ترکها قرار گرفت. فرانسويها غافلگير شدند. سربازان فراري در کمينها به تله افتادند و کشتار شدند. تنها آغاز شب بود که ايشان را نجات داد. لوئي خودش مجبور شد خود را در درختي مخفي کند و محافظان شخصيش همگي اطراف او قرار گرفته بودند. ملکه همراه با بخش پيشين سربازان بود. اين شکست براي ملکه بسيار خجالت آور بود زيرا يکي از افراد او بود که از دستورات سرپيچي کرده بود. جوفري از پواتو که در اين رخداد خاطي بود دستور داده شد تا با وضعيت ناخوشايندي به خانه بازگردد. صبحدم تصميم بر آن شد تا شواليه هاي صومعه پيشتاز سپاه باشند. همگي سوگند خوردند تا از جنگ نگريزند و دستورات فرمانده بزرگ را تبعيت کنند. با راهنمايي شواليه هاي صومعه سپاه با نظمي مستحکم حفظ شد و در نهايت از منطقه کوهستاني عبور کرد

از آتاليا تا انطاکيه

در حدود اواسط فوريه بود که بقاياي ارتشهاي صليبي به آتاليا وارد شدند. بازماندگان نيروهاي آلماني که از کونراد در نيشيا جدا شده بودند پيشاپيش به شهر رسيده بودند. آنان نيز در راه سختيهاي فراوان کشيده بودند. لوئي تصميم گرفت که عاقلانه ترين آن خواهد بود که بقيه مسير را از راه دريا بپيمايند بنابراين به کارگزار بيزانسي در آتاليا دستور داد ناوگاني جمع آوري کند. فرماندار تمام تلاش خود را کرد اما ناوگانش اصلاً کفايت جادادن تمامي سپاه را نمي کرد. لوئي با همراهي خدمتکارانش و تعدادي از شواليه ها که مي توانست با خود همراه کند برکشتي نشست و به سمت انطاکيه حرکت کرد. او در نوزدهم مارس 1148 به بندر سنت سيمون وارد شد. بقيه سپاه در آتاليا باقي ماندند و منتظر کشتيهاي بيشتري شدند. البته شهر نمي توانست تمامي صليبيون را در خود جا دهد بنابراين آنان اطراف ديوارهاي شهر اردو زدند. آنان در اينجا مکرراً از سوي ترکها مورد حمله قرار مي گرفتند. صليبيون درخواست کردند تا اجازه حضور در شهر را داشته باشند و فرماندار اجازه داد. او با نااميدي کوشيد کشتيهاي بيشتري بيابد ولي هنوز کفايت نمي کرد. در اين هنگام بزرگاني که لوئي برجاي گذاشته بود تا پياده نظام را فرماندهي کنند تصميم گرفتند از راه دريا حرکت کنند. بسياري از شواليه هاي باقي مانده از طريق کشتيهاي باقي مانده عازم انطاکيه شدند و سربازان پياده و زائران را باقي گذاشتند تا خود راه خودرا در پيش گيرند. فرماندار خواست تا صليبيون شهر را ترک کنند زيرا حضور آنان باعث شکل گيري حملات ترکها شده بود اما هيچ جاي امني وجود نداشت. در نهايت صليبيون تصميم گرفتند تا با پاي پياده عازم انطاکيه شوند. آنان تقريباً به زودي نقطه تمرکز حملات ترکها شدند و بيزانسيها هم به کمکشان نيامدند. سربازان پياده قادر بودند خود را از اضمحلال کامل نجات دهند ولي کمتر از نيمي از آنان در اواخر بهار به انطاکيه رسيدند

اين نوشته ترجمه اي از اين 4 متن است: يک و دو و سه و چهار

هیچ نظری موجود نیست: