و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۵

تاریخ اروپا--ظهور سرمایه داری

ساختار اتحاديه صنفي

تشکيلات پايه اي توليدي در قرون وسطي دکان سنتي بود که اعضاي آن متشکل از ارباب و همسرش، چند نفر کارگر و چند نفر فرزند بود که تجارت و حرفه را مي آموختند. ارباب ماده خام را مي آورد، محصول خود را توليد مي کرد و آن را به صورت خرده فروشي به فروش مي رساند. دکان محل اقامت، خوابگاه، محل کار، انبار مواد و دکان خرده فروشي بود. اربابان يک حرفه خاص در يک منطقه در قالب اتحاديه صنفي متحد بودند. اتحاديه صنفي کارکردهاي بسياري داشت

اقتصادي
الف: استانداردها و معيارهاي لازم را براي کيفيت کالا و خدماتي که اعضايش ارائه مي دادند وضع و تنظيم مي کرد
ب: هزينه مواد و کاري را که براي توليد محصول تمام شده بايستي پرداخت مي شد تنظيم مي کرد. اين قيمت معمولاً بين بالاترين قيمتي که اعضا براي کار و کالاي خود پيشنهاد مي دادند و پايين ترين قيمتي که براي فروش محصول خود قبول مي کردند قرار داشت
ج: سهميه توليدي اعضا را تعيين مي کرد تا اطمينان حاصل شود هم محصول اتحاديه براي برآوردن نيازهاي بازار کافي است و هم محصول چنان افزايش نخواهد يافت که بازار را اشباع کرده و قيمتها را بشکند
د: اتحاديه همچنين مطمئناً قرضهايي به اعضاي خود مي داد. اين چيزي شبيه امضاي مشترک يک وام بود اما بهره وام به تمامي اعضاي اتحاديه مي رسيد. وام به افرادي که شهرتي بدي در قصور کردن در پرداخت وام مي داشتند نمي رسيد
ه: افراد يک اتحاديه مي توانستند در کار خود به صورت مشترک و مساوي سرمايه گذاري کنند و شايد حتي مهمتر از اين، در خطرات حرفه خود شريک شوند. براي مثال اگر يکي از اعضاي اتحاديه بازرگاني يک بار کشتي از کالا را راهي دريا مي کرد هميشه اين خطر وجود داشت که يک حادثه دريايي به قيمت تمامي ارزش کالاهايش تمام شود. اگر هشت عضو هشت بار کشتي مي فرستادند و کالاهاي خود را بين هشت کشتي تقسيم مي کردند با يک حادثه دريايي هريک اعضا حداکثر يک هشتم بار کشتي خود را از دست مي دادند. شرکتهاي جديد از همين عملکرد بوجود آمده اند و به همين علت است که آنها سهام منابع خود را به طور عمومي به فروش مي رسانند

آموزشي
الف: اتحاديه حداقلي از معيارهاي آموزشي را براي شاگردهاي دکانها ايجاد و تحکيم کرد. معمولاً انتظار بر اين بود اربابان به شاگردان خود بياموزند چگونه بخوانند و بنويسند. حساب به اندازه کافي آموخته باشند تا حساب دخل و خرج را داشته باشند. علاوه بر آموزش مقدمات حرفه خود آنان را با دستورات ديني شرافتمندانه آشنا سازند
ب: نمايندگان اتحاديه به طور منظم شرايطي را که تحت آن شاگردان و کارگران ماهر کار مي کردند مورد بازرسي قرار مي دادند. معمولاً موقعيتي که طي آن يک شاگرد پذيرفته مي شد به اين صورت بود که پدر يک مرد جوان که حدود هفت سال سن داشت پسرش را نزد يک ارباب اتحاديه مي برد تا آنجا بتواند آموزش ببيند. آنان به ارباب مبلغي که گاهي رقم بزرگي بود پرداخت مي کردند و قراردادي را امضا مي کردند که طي آن مي پذيرفتند پسربچه براي ارباب به عنوان شاگرد براي هفت سال کار کند. در عوض ارباب قول مي داد او را آموزش دهد و کار را به او تعليم دهد و در پايان هفت سال يک دست لباس نو، مجموعه اي از ابزارهاي مورد نياز در حرفه خود و پول کافي براي آغاز دوره سفر و کسب تجربه به عنوان کارگر ماهر در اختيار او بگذارد. کارگران ماهر کساني بودند که هر روز براي کاري که انجام مي دادند پول دريافت مي کردند و روزمزد بودند. بسياري از اتحاديه ها متعهد شدند براي شاگردان خود هرساله معمولاً روز عيد پاک، يک دست لباس نو تقبل کنند. توجه کنيد که هنوز هم مغازه هاي فروش لباس درست قبل از تعطيلات عيد پاک فروشهاي بزرگي دارند
ج: اتحاديه هيئت ممتحنه اي براي ارزيابي کارگران ماهر و استادان بوجود آورد. داوطلبان رتبه استادي معمولاً مي کوشيدند بهترين نمونه مرغوب از محصولات اتحاديه را توليد کنند. اگر اين نمونه به اندازه کافي خوب مي بود هيئت ممتحنه پيشنهاد اعطاي عنوان استادي را براي وي مي دادند. نمونه اي که او براي اين کار مي ساخت به عنوان نمونه استادساز شناخته مي شد. تشکيلات ممتحنه ابزاري مهم براي تضمين کارايي تمامي اربابان (استادان) يک اتحاديه بود. اگر به خاطر آوريم که اولين دانشگاهها در واقع اتحاديه هايي صنفي بودند و توجه کنيم که دانشگاه ها در تغيير در هر جنبه اساسي نسبتاً کند هستند، در خواهيم يافت ارائه يک نظريه به عنوان پايان نامه بوسيله داوطلب عنوان درجه استادي و ارزيابي او از طريق اين کار امتدادي از عملکرد اتحاديه هاي صنفي قرون وسطي است

اتحاديه اي
الف: اعضا به طور سالانه هزينه اي را براي آيينهاي تدفين اعضاي اتحاديه اختصاص مي دادند و انتظار بر اين بود در مراسم تدفين يکديگر شرکت کنند. اين مراسم ممکن بود شامل يک ضيافت پس از آيين تدفين باشد
ب: اعضاي اتحاديه همچنين در هزينه هاي مربوط به نگهداري بيوگان و يتيمان اعضاي متوفي مشارکت مي کردند
ج: اعضا به طور جمعي خود را مفتخر به يک قديس پشتيبان حرفه خود مي دانستند. اين موضوع گاه به شکل مشارکت در هزينه هاي مربوط به انجام حکاکيها، نقاشيها، نقشهاي شيشه رنگي و اموري از اين قبيل در کليساي محلي خود را نشان مي داد. اتحاديه حتي گاه کليساي مخصوص به خود را مي ساخت چنان که در لنگرگاه بارسلونا در قرن سيزدهم کليساي سانتا ماريا دلمار ساخته شد. اتحاديه ها همچنين در راهپيمايي هاي مذهبي که زماني اتفاق بزرگي در زندگي شهري بودند مجسمه قديس خود را حمل مي کردند. هنوز در شهرهايي مانند والنسيا و سويل در اسپانيا چنين راهيپيمايي هايي انجام مي شوند
د: اتحاديه ها نمايندگاني در شوراي شهر داشتند. اهالي شهرها اغلب استقلال خود را نسبت به هر قدرت عرفي و کليسايي که ادعاي مالکيت شهر را مي کرد اعلام مي کردند و ديوارهايي را براي دفاع از حقوق خود در برابر ارتشهاي اشراف مي ساختند. دولت محلي بوسيله شوراي شهر که ترکيبي از نمايندگان اتحاديه هاي صنفي عمده شهر بود به کار گماشته مي شد. بقايايي از اين دستگاه حکومتي در شهر لندن (مرکزي ترين بخش آن) باقي مانده است که در آن شهر بوسيله يک شهردار و شوراي او که در تالار اتحاديه متمرکز است اداره مي شود. يکي از اين شهرداران به نام ديک ويتينگتون چهره محبوبي در داستانهاي کودکان و نمايشهاي صامت شده است
ه: اتحاديه براي آزاد سازي اعضا از زندان کفالت مي کرد. اين موضوع شبيه توجه اتحاديه به کارايي اعضايش بود. در قرون وسطي اعتماد دو جانبه بيش از امروز در اداره مسائل حرفه اي اهميت داشت. عضويت در يک اتحاديه خوشنام و محترم که از جهت حمايت از اعضا در موارد نياز شناخته شده بود، چنين اعتمادي را براي اعضاي اتحاديه تضمين مي کرد. با اين حال اگر کسي اتحاديه را بدنام مي کرد همه اعضا آسيب مي ديدند

مدني
الف: خدمت در نيروي نظامي شهري. شهرهاي آزاد بايستي براي دفاع از آزاديهاي خود بر شهروندان خود تکيه مي کردند. نيروي نظامي صنعتگران مي توانست بسيار مؤثر باشد. در جنگ لنانو در سال 1177 ارتش امپراطور آلمان فردريک اول (ريش قرمز) وقتي جناحهايش از جانب اعضاي اتحاديه قصابان ميلان مورد حمله ناگهاني قرار گرفت شکست خورد. قصابان با ابزارهاي حرفه خود، درفش، تبر، ساتور، کاردهاي بزرگ قصابي و از اين قبيل مسلح بودند. با اين حال با گذشت زمان اتحاديه هاي صنفي شهري به خصوص در ايتاليا جنگدين در ميدان جنگ را رها کردند و در عوض به اجاره ارتشهاي مزدور براي جنگيدن رو آوردند
ب: آتش نشاني منطقه اي. از جايي که اعضاي هر اتحاديه اي معمولاً در همسايگي يکديگر به سر مي بردند طبيعي بود که آنها خود مي بايستي از خانه ها و انبار خود در برابر خطر هميشه حاضر آتش حفاظت مي کردند. بنابراين اتحاديه خود وسايل آتش نشاني آن زمان را خريداري و نگهداري مي کرد؛ نردبانها، سطلها، تبرها، چنگکها، زنجيرها و حتي مخازني آبي در مجاورت يکديگر حفر مي کردند تا وجود مقدار کافي از آب را براي مقابله با يک آتش ناگهاني تضمين کنند
ج: نگهداري بخشي از ديوار شهر. هر اتحاديه مکلف بخشي از ديوار شهر بود که لازم بود در وضعيتي مناسب قرار داشته باشد يا اين که نگهباناني براي آن قرار داده شود. در هنگام حمله وظيفه دفاع از اين بخش از ديوار برعهده اتحاديه مربوطه بود
د: تنظيم کشيک براي نگهباني
ه: حمايت از کلانتران محلي
و: خدمت در دادگاههاي محلي
ز: مشارکت در خزانه شهري
ح: شرکت در جشنهاي محلي. اغلب يک اتحاديه تأمين کننده مخارج يک مناسبت از قبيل بازيهاي ورزشي مي بود. و برخي اتحاديه ها داراي اين سنت بودند که بازيهاي ورزشي خود را در حضور عمومي مردم شهر به انجام برسانند. ريشه هاي داستاني وسترن جديد ارتباط نزديکي با اتحاديه هاي قرون وسطي دارد
ط: حمايت از تشکلات خيريه. برخي از اين تشکلات خيريه تا امروز باقي مانده اند. مدرسه بازرگانان خياط يکي از مدرسه هاي عمومي نمونه در انگليس است و کتابخانه زرگران مخزني برجسته از کتب قديمي و نادر است
بيمارستانها. جامعه قرون وسطي بيرحم نبود. مسيحيان مي بايستي گرسنه را غذا مي دادند، براي تشنه نوشيدني آماده کنند، برهنه را بپوشانند، از بيمار عيادت کنند و به ملاقات زنداني بروند. تغييرات اقتصادي در دوره قرن دوازدهم منجر به مشکلات اجتماعي شديدي شد که شامل افزايش رشد طبقه بينوايان شد به نحوي که حل مشکل آنان با ابزارهايي که در اختيار کليسا بود ممکن نبود. در طي قرنهاي دوازدهم و سيزدهم اتحاديه هاي صنفي و اعضاي اتحاديه ها و فرزاندانشان مسؤوليت جنگيدن با اين معضلات اجتماعي را برعهده گرفتند. اتحاديه ها به زودي در هزينه هاي مؤسسات خيريه مشارکت مي کردند و حتي خود مستقيماً آنها را اداره مي کردند. اين مؤسسات عبارت بودند از درمانگاهها، بيمارستانهاي جذامي، گورستانهاي خيريه، مؤسسات جمع آوري اعانه براي فقرا، مؤسسات نگهداري سالمندان، يتيمخانه ها

بحران در تشکيلات اتحاديه هاي صنفي 1250-1350

تشکيلات اتحاديه صنفي غيررقابتي و متناسب با اقتصاد رو به رشد بود. پس از سال 1250 رشد اقتصادي کند شد و اتحاديه هاي صنفي مي بايستي با شرايط جديد و رقابتي مواجه مي شدند. واکنش صاحبکاران بسياري از اتحاديه ها عبارت بود از
الف: محدوديت در پذيرش درجه استادکاري
ب: کاهش هزينه هاي مربوط به نيروي کار که همراه با کاهش مزد کارگران ماهر و افزايش سالهاي شاگردي بود
ج: افت کيفي شرايط کارد: کاهش مشارکتهاي شهري و خيريه اي
ه: کاهش قيمت خريد ماده خامو: در اختيار گرفتن کار اتحاديه هاي کوچکتر
ز: حرکت به سوي کيفيت پايينتر و قيمت کمتر محصولات
ح: ايجاد انحصار در توليد منطقه اي

اين اقدامات در طولاني مدت کافي نبودند. تشکيلات اتحاديه صنفي براي همکاري و تعاون طراحي شده بود و مناسب شرايط رقابتي نبود. هرگونه علاقه مندي براي کارآمدي و سود اقتصادي با قبول آرمان اقتصاد پايدار و نگراني براي رفاه عمومي تعديل مي شد. بخش عمده اي از عوائد اتحاديه ها ناشي از ارائه خدمات اجتماعي بود اما محدوديت عمده اين ساختار اين بود که چنين ساختاري مبتني بر تعدادي از مشاغل کوچک بود و بنابراين نمي توانست از نظر اندازه و بعد خدمات هرگونه ارتقايي در کارآمدي خود بوجود آورد. هرچند اتحاديه ها مي توانستند سرمايه گذاري مشترک انجام دهند اما نمي توانستند به تعداد اندکي از افراد اجازه دهند سرمايه کافي جمع آوري کنند تا طرحهاي توليدي اقتصادي بزرگ و منطقاً سازمان يافته اي بوجود آورند

سقوط ساختار اتحاديه هاي صنفي 1350-1500

پس از سال 1350 بازارها شروع به کوچکتر شدن کردند و بازرگانان قدرتمند راه دور بايستي هزينه هاي خود را کاهش مي دادند تا بتوانند رقابت کنند. آنان براي رسيدن به اين هدف کالاهاي خود را خود توليد کردند و اتحاديه هاي صنفي را ميانبر زدند. دو ساختار اصلي توليدي در اين فضاي پيش سرمايه داري وجود داشت

سيستم واگذاري

کارگزاران بازرگانان مي توانستند تجهيزات لازم را براي خانواده هاي دهقانان اجاره کنند، مواد خام را به آنها بفروشند و محصول تمام شده را از ايشان بخرند. اين روند به خصوص در توليد شمع، ساعت، ابزارهاي مفرغي، جوراب، کلاه و از همه بيشتر در بافتنيها شايع بود. اين ساختار توليدي تا پايان قرن نوزدهم شيوع داشت. بخشهاي ابتدايي داستان سيلاس مارنر اثر جورج اليوت (1819-1880) تصوير خوبي از نحوه عملکرد اين ساختار در دوران رونقش ارائه مي دهد

سيستم کارخانه اي

بازرگانان مي توانستند ابزارهاي توليد را در يک انبار (کارخانه) متمرکز کنند، مواد خام را از کشتزارهاي خود جمع آوري کرده يا از طريق کارگزاران خود آن را به دست آورند، و کارگراني تنها مزدبگير اجاره کنند. آنها مي توانستند هرگونه سهميه بندي توليدي را درنوردند و به جاي همکاري با ديگر توليد کنندگان با آنان به رقابت بپردازند. اين ساختار به طور اوليه براي توليد محصولي که متضمن مرحله هاي متعددي بود يا با مواد سنگين سروکار داشت مورد استفاده قرار گرفت. اين سيستم در نهايت به ساختار توليدي اقتصادي شناخته شده عصر صنعتي تبديل شد که هنوز هم در عصر پساصنعتي شايع است

اتحاديه هاي صنفي توليدکننده با رشد تشکيلات پيش سرمايه داري جنگيدند اما بوسيله اتحادي از بازرگانان و ديگر اتحاديه هاي بزرگ (گروههاي حرفه اي از قبيل پزشکان، داروسازان، وکلا، زرگران) شکست خوردند. هرچند در بسياري از شهرها جنگهاي طبقاتي وجود داشتند اما اتحاديه هاي صنعتگران قادر به رقابت اقتصادي نبودند و بنابراين در نهايت از بين رفتند. با اين حال بسياري از اتحاديه ها براي مدتي طولاني باقي ماندند. اينها بيشتر شامل آنهايي بودند که در خرده فروشي فعاليت مي کردند يا خدمات و تعميراتي در مقياسهاي کوچک ارائه مي دادند. تنها با ظهور مراکز خريد و فروشگاههاي بزرگ پس از جنگ جهاني دوم بود که قصابان و نانوايان موقعيت حرفه اي خود را از دست دادند در حالي که هنوز گروههايي از قبيل لوله کشان توانسته بودند موقعيت خود را حفظ کنند. اتحاديه هاي حرفه اي تبديل به انجمن پزشکي آمريکا، انجمن وکلاي امريکا شدند و زرگران تبديل به بانکداران اقتصادي شدند

نتايج ظهور پيش سرمايه داري

پيش سرمايه داران اواخر قرون وسطي از خدمات شهري حمايت نمي کردند بنابراين زندگي شهري رو به افول رفت. معيارهاي زندگي کارگران دچار افت شد و اين منجر به کاهش توانايي آنان براي خريد محصولاتي که توليد مي کردند شد. بازارهاي مصرف اروپا تا حدود زيادي محدود شدند و اين موضوع در رکود اقتصادي عمومي قرن پانزدهم تأثير داشت. توليد اکنون تحت کنترل نبود و دوره هاي تورم و رکود تکرار مي شدند. بيشتر توليدات به حومه شهرها منتقل مي شدند و ثروت سريعتر در دستهاي باز هم کمتري متمرکز مي شد

همراه با از بين رفتن ساختار ارباب و رعيتي در حومه شهرها، ظهور سرمايه داري ساختار جامعه را متحول ساخت. دهقانان و طبقه متوسط به دو طبقه تقسيم شدند؛ ملاکان و کارگران. سطوح پايين تر با طبقه بينوايان ترکيب شدند. چيزي شبيه به اين در بين اشراف در حال رخ دادن بود. آنجا نيز فاصله بين دو سطح اشراف ناتوان و اشراف متشخص رو به افزايش بود. ساختار قرون وسطايي طبقات اجتماعي در حال جايگزين شدن بوسيله ساختار جديد مبتني بر طبقات اقتصادي بود

گويا فعلاً منبع اصلي نوشته هايي که در حال ترجمه کردنشون هستم روي اينترنت در دسترس نيست. فعلاً اگر کسي خواست متن اصلي اين نوشته رو ببينه برام ایمیل بزنه تا براش ايميل بزنم

هیچ نظری موجود نیست: