و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

جمعه، دی ۰۹، ۱۳۸۴

امپراطوری عثمانی 2

کار مراد اول هنوز به پايان نرسيده بود و دو کار مهم ديگر مانده بود: فتح صربستان و توسعه آدريانوپول و تبديل آن به يک پايتخت(1362). اين سومين شهر پس از ايکنويا و بورسا بود که سلطان آن را پايتخت قرار مي داد. اما هيچ وقت هيچ کدام از اين شهرها به عنوان پايتخت نهايي شاهانه در نظر گرفته نشدند. اينها تنها پايگاههايي براي پيشروي سنگدلانه بيشتر ترکها به سمت غرب بودند

بعد از شکست قبيله صرب در سال 1371، رهبرشان به برتري امپراطوري عثماني پي برده و با پرداخت 50 اوکاي نقره به سلطان موافقت کرد. او همچنين پذيرفت براي جنگهاي امپراطوري در زمان نياز سرباز بفرستد. بدنبال اين پيروزي مراد اول به بورسا برگشت و پسرش بايزيد را به ازدواج دختر سليمان شاه درآورد و کوتاليا، تاوشنه، سيمو و امت را به عنوان جهيزيه بدست آورد

نبرد کوزوو

پس از در اختيار گرفتن آناتولي، مراد اول به افتخار فتح صربستان نائل آمد. با يک اردوي سريع و ظالمانه که به نبرد کوزوو پوليه منجر شد (که "ميدان پرنده سياه" هم خوانده مي شود")مراد و لازار پادشاه صربستان در برابر هم قرار گرفتند. شواليه هاي صرب که از سوي دوستان غربي خود به حال خود رها شده بودند قاطعانه شکست خوردند. تاريخ نگاران ترک جنگ را چنين توصيف کرده اند: "جوهاي خون به الماس شمشيرها ته رنگي از سنبلها دادند و فلز درخشنده سر نيزه ها ياقوتي رنگ شدند. تعداد فراوان سرها و عمامه هاي رها شده ميدان جنگ را به مزره رنگارنگي از لاله ها تبديل کرده بودند." حداقل شصت هزار مرد آن روز کشته شدند.وقتي باخت صربها قطعي شد و شاه لازار دستگير شد بنا به نقل منابع صربي، يک افسر صرب با ده نفر به خيمه مراد حمله ور شد و موفق شد به ضرب خنجر خود وي را شديداً مجروح کند. ميلوس ابليک افسر صرب در همانجا کشته شد، شاه لازار هم پيش از مرگ مراد در حضور سلطان حاضر شد و کشته شد. و بدين ترتيب شاه در حال احتضار با مشاهده مرگ دشمنش به رضايت خاطر رسيد

پسرش بايزيد (1389_1402) که در رده هاي بالا مي جنگيد در آن نيمه شب به تخت سلطنت رسيد. جسد مراد به بورسا منتقل شد و در مسجدي باشکوه مدفون شد. قبايلي چون منتسکه و حميد اوقولاري با فرصت جويانه عليه عثماني اعلام جنگ کردند اما بايزيد (با لقب صاعقه) به سرعت عليه آنان حرکت کرد و دردسر آنان را پايان داد. بي شهير تسليم شد و صلح اعلام شد


حال سلطان بايزيد خان استانبول را در محاصره گرفت. اين اقدامي بود که منجر به آغاز دور جديدي از جنگهاي صليبي شد. صليبيون در جنگ نيقبولو متحمل شکستي کامل شدند و محاصره استانبول ادامه يافت. قلعه آناتولي ساخته شد و بايزيد با سپردن محاصره به وزير علي پاشا به آناتولي رفت و کونياه را به سرزمين عثماني ضميمه کرد. برهان الدين و مالاتيا نيز فتح شدند. در غيبت بايزيد ناوگاني دريايي به فرماندهي بوسيکانت محاصره استانبول را شکست و قلاع را در اختيار گرفت. بايزيد در سال 1400 محاصره را تجديد کرد اما تهاجم تيمور به آناتولي سبب شد تا سلطان دوباره محاصره را بردارد

بايزيد در آناتولي کاپادوسيان کيسري، توکت و سيواس را در اختيار گرفت (1392/93). موقعيت آنکارا را تحکيم بخشيد. استان کاستامونو و شهرهاي آماسيا (شهر باستاني آميلوس)، کونيا و سم سون را در درياي سياه به امپراطوري اضافه کرد. مرزهاي شرقي کشور را تحکيم کرد. پس از اولين اردويش به بالکان بازگشت و با مجارها تحت حاکميت شاه سيگيسموند درگير شد. سپاه مجاري که به تنهاي سپاهي نسبتاً قدرتمند بود با انشعابي از شواليه هاي فرانسوي تقويت شده بود. چنان که مي توان حدس زد مجارها در نيکوپوليس در 25 سپتامبر 1396 تلفات فراواني دادند، زيرا خيلي زود شواليه هاي فرانسوي را به ميدان جنگ فراخواندند. فرياد مي زدند: "بهشت نباشد اگر همه ترکها را بر سرنيزه هايمان بيرون نيندازيم!" بايزيد هم شايد اين طور جواب داده باشد: "ساکت شويد قايقرانان، که به زودي اسبهايم را باعلوفه محراب سنت پترز سير خواهم کرد!" دهها هزار اسير مجار در ميدان جنگ سر بريده شدند. پيروزي فراگير بايزيد در تمام آسياي صغير پخش شد. اين خبر بوسيله چاپارهايي که قطارهاي بلند اسيران را همراهي مي کردند انتشار مي يافت

دستاورد بايزيد عمر کوتاهي داشت زيرا ارتشش بوسيله تيمور، آخرين مهاجم مغول که به سمت غرب تا آناتولي پيش آمده بود، در سال 1402 در آنکارا نابود شد. در فاصله زماني بين 1402 تا 1413 حاکمان بالکان و امراي آناتولي با استفاده از فرصت ناشي از پيروزي مغولها براي متزلزل کردن حاکميت عثماني اقدام کردند، هرچند که با مرگ تيمور در سال 1405 مغولها پيشروي بيشتري نداشتند

بازسازي حکومت عثماني بوسيله محمد اول (1413_21) و احياي فتوحات در حکومت پسرش مراد(1421-51)، دوباره بيشتر آناتولي شرقي و مرکزي و بالکان شرقي و جنوبي را زير کنترل مستقيم يا غيرمستقيم عثمانيان در آورد. البته حکومت عثمانيان در بالکان نسبت به سيستم قبلي که در آن مواجب فئودالي و کار اجباري به سنگيني بر کارگران فشار وارد مي کرد، بسيار کمتر ظالمانه بود و در نتيجه اغلب از مقبوليت مردمي برخوردار بودند. رتق و فتق امور اين فتوحات و سر برآوردن حکومت عثماني به عنوان يک قدرت جهاني محصول کار محمد الفاتح (1451_81) بود. فتح کنستانتينوپول در سال 1453 که بدست وي به انجام رسيد آخرين مانع عمده براي گسترش به سمت شمال آناتولي را برداشت و عثمانيان را قادر ساخت بر تنگه و ساحل جنوبي درياي سياه مسلط شوند

جز پايگاههاي پراکنده امپراطوري بيزانس در يونان تنها بازمانده امپراطوري، پايتخت کنستانتينوپول (استانبول) بود. شهر از سال 1365 از طريق زمين ارتباطش با بقيه سرزمينهاي اروپايي قطع شده بود و با توجه به دوره هاي طولاني صلح موقت با ترکها بوسيله بازرگانان ونيزي که اقتصاد آن را از طريق دريا در اختيار داشتند، تغذيه و تقويت شده بود. محمد دوم در سال 1444 (1444-46 ، 1451-1481) بلافاصله پس از آغاز دوران سلطنتش اردي خود را براي فتح شهر تشکيل داد. فصل اردوي نظامي سال 1453 با 50 روز محاصره کونستانتينوپول شروع شد. وي در اين مدت ناوگان دريايي خود را از راه خشکي به بوسپوروس که با عنوان شاخ طلايي شناخته مي شد آورد تا سلسله سدها و قلعه هايي را که ورودي لنگرگاه شهر را مسدود کرده بودند را دور بزند. در 29 ماه مه ترکها خود را به دروازه هاي شهر رساندند و محاصره را به نتيجه رساندند
نوشته بالا ترجمه اي از اين سه متن است: يک و دو و سه

هیچ نظری موجود نیست: