و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

یکشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۶

جنین شناسی در قرآن

دوست عزيزي از زمره اهالي پيگير مطالعه و جستجو پاي يکي از نوشته هاي پيشينم با عنوان تصويري براي آينده جمهوري اسلامي، لطف کرده و جهت اطلاع لينک مطلبي رو درباره جنين شناسي در قرآن قرار داده. مطلب لينک داده شده رو ديدم. نويسنده اون مطلب وبلاگي که گويا با هدف کلي تبليغ دين مسيحيت در صدد تشکيک در اعجازآميز بودن اشارات قرآني درباره جنين شناسي براومده در پايان مقاله اراده کرده چنين نشون بده که اشارات قرآني در اين باره برگرفته از اطلاعات پزشکي بوده که بوسيله دانشمندان يوناني از جمله جالينوس مطرح شده بود و در زمان پيامبر به ايران و ساير نواحي همجوار گسترش يافته بود و احتمالاً از اين طريق بوسيله پيامبر در قرآن مطرح شده اند. در اين باره ضمن اين که فکر مي کنم بررسي نويسنده مزبور به اندازه کافي دقيق و منصفانه نبوده و امکان انجام مقايسه هاي دقيقتر و مستندتر بين اشارات قرآني و نظريات پزشکي يوناني درباره جنين شناسي همچنان وجود داره در اين باره فکر مي کنم همچنين يک نکته عمومي تر و مهمتر هم مي تونه مطرح باشه

اشارات قرآن رو به موضوعات مرتبط با جنين شناسي شايد بشه زيرمجموعه اشارات قرآن به پديده هاي گوناگون طبيعي قرار داد. اشارات قرآن در بسياري از اين موارد وجهي اعجازآميز نداشته و در بيشتر موارد به نظر مي رسه مقصود تنها توجه دادن مخاطبين کلام قرآن به پديده هاي مختلف طبيعي بوده. چنان که گويا آنچه از اين اشارات مورد نظر قرآن بوده، گونه اي پل زدن از اين پديده هاي طبيعي اطراف انسانها به شناخت و تأمل در امر خداوند بوده. گونه اي آشنايي زدايي و عادت زدايي از ذهنيت انسانها نسبت به پديده هاي مختلفي که در زندگي روزمره بارها باهاش مواجه شده اند ولي بهش توجهي نکرده اند. شايد اين طور بشه گفت که اين عادت زدايي ذهني هم در جهت تعمق و تأمل بيشتر در احوالات اين دنيا بوده. اگر به اين شکل به اشارات قرآني درباره قضاياي جنين شناسي نگاه کنيم اين که در زمان نزول قرآن اطلاعاتي درباره اين موضوع از منابع يوناني در محيط در تماس با اسلام و قرآن وجود داشته خودش براي مقصود قرآن مي تونسته کمک کننده باشه و اذهان افراد رو در اين زمينه از قبل آشنا و آماده کنه. در واقع قرآن در اين مورد خواسته اين توجه رو به مخاطبينش بده که در ارتباط با موضوعات مرتبط با جنين شناسي نگاهي از روي تأمل و معطوف به جريان کلي هستي و معناي فراگير خلقت داشته باشند. قصد قرآن در اين مورد شايد صرفاً اين نبوده که اطلاعاتي دست اول و اعجازآميز از چگونگي تکوين جنين در رحم مادر بده بلکه خواسته نحوه نگاه و نحوه رويکرد به اين موضوع رو در راستاي کلي دستگاه معنايي و هستي شناسي خودش قرار بده

اين موضوع در دوران ما کاربرد روشن و مشخصي مي تونه داشته باشه. در دوراني که طبق سنت و فرهنگ غربي توجه و علاقه به علوم گوناگون تجربي و بررسي پديده هاي گوناگون طبيعت و هستي صرفاً در جهت تدوين هرچه کاملتر نظريه اي ماشيني براي توصيف و توجيه پديده هاي هستي است و تأمل و تدقيق در احوال جهان خالي از هر گونه احساس و ارتباط دروني انساني است اين گونه اشارات قرآني معناي روشنتر و مشخصتري پيدا مي کنند. شايد به اين ترتيب قرآن از ما دعوت مي کنه در نگاه و توجه به موضوعات گوناگون علوم تجربي و پزشکي با تمام وجود و درک و احساسات انساني خود با موضوع درگير بشيم و اون موضوع رو در يک بستر و زمينه معنايي وسيعتر و فراگير فهم کنيم و از کاستن هستي به مجموعه اي از روابط منطقي و رياضي و بيروني صرف بپرهيزيم. اين ارتباطي که قرآن بين اين پديده هاي طبيعي و تماميت انساني از يک طرف و تماميت هستي از طرف ديگه برقرار مي کنه به عنوان مثال در حيطه مرتبط با جنين شناسي در اين عبارات زيباي قرآني متجلي مي شه: هل اتي علي الانسان حين من الدهر لم يکن شيئاً مذکوراً، انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتليه فجعلناه سميعاً بصيراً.. در ارتباط با اين آيات نکته جالب ديگه اي هم که مطرحه اينه که به نوعي به ماهيت ترکيبي نطفه اي که انسان ازش بوجود مياد (لقاح بين سلول جنسي نر و ماده) اشاره کرده و چنين موضوعي و حتي حدس و گماني نزديک به اون نه در زمان جالينوس و بلکه تا قرنها پس از او و پس از نزول قرآن مورد توجه دانشمندان و پزشکان قرار نگرفته بود

حداقل کارکرد اين گونه گزاره هاي قرآني که در اونها اشاره به اتفاقات و پديده هاي گوناگون طبيعي مي شه اينه که نشون مي ده در کنار نحوه رويکرد غالب غربي به علوم تجربي و انساني که افراد در اونها تنها از طريق عقل محاسبه گر و تجزيه گر با داده هاي محيط اطراف تعامل مي کنند، اين امکان هم وجود داره که انسان با تمامي ابعاد وجودي خودش و تمامي درک و احساس انساني خودش با اطلاعات و محرکهايي که از محيط اطراف دريافت مي کنه مواجه بشه. شايد اگر تنها همين روش جايگزين و کارساز براي نحوه انديشيدن درباره جهان رو از اشارات قرآني استنتاج کنيم ديگه احساس نياز کمتري براي اعجازآميز نشون دادن برخي از اين اشارات داشته باشيم. چه بسا به مقصود اصيل قرآن هم نزديکتر شده باشيم

زيرنويس: اين نوشته رو به دوست عزيز ديگرم، دکتر مسعود شهابيان که درباره جنين شناسي در قرآن کار تحقيقاتي مفصل و منظمي به انجام رسونده تقديم مي کنم

هیچ نظری موجود نیست: