و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

شنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۵

مطلب ویژه نوروزی_مطالعات اعراب درباره مصر باستان

تصور عمومی بیشتر مردم چنین است که مصر باستان تنها بوسیله اروپاییان مورد مطالعه قرار گرفته است و جین فرانسوا شامپلیون (1790-1832) کسی بوده است که با کشفیات خارق العاده خود بنیانهای این مطالعات را برپا کرده است. معنای ضمنی این مطلب چنین است که اعراب و مسلمانان در مصر تمامی شواهدی که آنها را احاطه کرده بوده است در اختیار داشته اند اما از کنارشان با بی توجهی گذشته اند یا در فهم معانی آنها ناتوان بوده اند. تحقیقات دکتر اکاشا ال دالی نوری تازه بر این بخش مبهم از تاریخ انداخته و برخی از مطالعات حیاتی را که بوسیله دانشمندان عرب در طی قرون به انجام رسیده اند در معرض قرار داده است. کتاب او با عنوان "مصر شناسی - هزاره گمشده - مصر باستان در نوشته های عربی قرون میانه" بوسیله انتشاراتی یو سی ال در اوایل سال 2005 منتشر خواهد شد

دکتر اوکاشا ال دالی در مصر در منطقه ممفیس اولین پایتخت مصر متولد شد و در جوانی فریفته آثار باستانی که در شهر محل زندگی خود دید شد. او جهت تحصیلات در زمینه مصر شناسی در دانشگاه قاهره عازم شد و سپس تبدیل به یک کاوشگر عتیقه و راهنمای مهمانان آثار باستانی مصر شد. او با یک بانوی اسکاتلندی ازدواج کرد و به انگلیس رفت. آنجا یک دوره پی اچ دی را در دانشگاه یو سی ال لندن کامل کرد. وی که از سال 1992 در یو سی ال تدریس می کند برای پل زدن بر فاصله بین مصرشناسان و عربی دانان متمرکز شده است. علاقه مندی کاری وی را بر آن داشت تا در بسیاری مناطق شامل ایرلند ترکیه فرانسه و هند در صدد جستجوی دست نوشته ها برآید. همچنین همکارانش او را در سایر کشورها کمک کرده اند. یکی از اولین آثار الهام بخش برای او کتابی از عبد اللطیف البغدادی که در قرن سیزدهم توصیف زیبایی از آثار باستانی مصر نوشته است بود. عبداللطیف نشان داده است که نگران تخریبی که در زمان حیات او بر آثار باستانی وارد می شده، بوده است. عبداللطیف یک دانشمند شناخته شده و محترم، یک پزشک و مدرس در دانشگاه مشهور الازهر بود. بدین ترتیب دکتر اوکاشا ذکر می کند که مطالعه مصر باستان چنان که گاه تدریس می شود حوزه فراموش شده ای برای دانشمندان عرب نبوده است. دکتر اوکاشا در طی مطالعاتش توصیفات متعددی از آثار باستانی مصر بوسیله دانشمندان عرب پیدا کرد و نظر خود را متوجه این موضوع کرد که دانشمندان عرب عموماً درباره مصر باستان چگونه می اندیشیده اند. به خصوص علاقه فراوانی در بین آنان نسبت به نقش دین و به خصوص نقش جادو و جادوگری وجود داشت

دانشمندان عرب علاقه فراوانی به دانش مصریان باستان داشتند و این دانش را از دو راه حفظ کردند: اول مستقیماً از طریق مطالعات تاریخی خود درباره مصریان باستان و دوم بطور غیرمستقیم از طریق فراگیری دانشی که از مصر باستان به دانش یونان و کوپتیک و از آنجا دوباره به علوم عربی منتقل شد. کیمیاگران اولیه عرب مواد باستانی مصری را برای یافتن دانشی که بتوانند در درک خصوصیات مواد مورد استفاده قرار دهند، مورد مطالعه قرار دادند. برخی از این دانشمندان عرب بر زبان کوپتیک مسلط بودند و شواهد روشنی وجود دارد که آنها قادر بوده اند آن هیروگلیفهای مصری را که می یافته اند بخوانند و درک کنند

کوپتیک زبانی است که برای هزاران سال در مصر مورد استفاده بوده است. در واقع این زبان اساساً همان زبان مصریان باستان است با این تفاوت که روش نوشتن آن تغییر پیدا کرده است. الفبای کوپتیک جانشین حروف مصری باستان شد و به جای آنها مورد استفاده قرار گرفت. این حروف جدید مورد استفاده، حروف یونانی به اضافه هفت حرف دیگر بودند که حرف معادل یونانی برای آنان وجود نداشت. این ارتباط بین هیروگلیفها و ادبیات کوپتیک که به عنوان کشفی از سوی کریشر و شامپلیون تلقی می شود به خوبی برای داشنمندان عرب شناخته شده بوده است. تعدادی دست نوشته وجود دارند که همبستگی بین ادبیات کوپتیک و هیروگلیفهای مصر باستان را نشان می دهد وجود دارند. شامپلیون برای مطالعه ادبیات کوپتیک به فراوانی از کتاب کریشر درباره دستور زبان کوپتیک استفاده کرد. این کتاب خود به نوبه خود براساس چندین دست نوشته عربی نوشته شده بود. به عنوان مثال برخی از این دست نوشته ها لیستی از کلمات هستند که در یک سمت به عربی نوشته شده و در سمت مقابل به زبان کوپتیک نوشته شده اند. شامپلیون بی شک اشتیاق تندی برای دسترسی به اصل دست نوشته های عربی در این زمینه داشته است

در واقع شامپلیون با عربی بیگانه نبوده است و در این زمینه چندان پرکار بوده است که درباره این که با چه سختی باید صدایش را برای تلفظ صداهای غیرطبیعی عربی هماهنگ کند شکایت می کند. منطقی خواهد بود این آگاهی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به بسیاری دست نوشته های ارزشمند تلقی کنیم و شاید این موضوع مزیت عمده او بر همکار کمتر شناخته شده انگلیسیش، توماس یانگ باشد

درک این موضوع که اهمیت اساسی هیروگلیفها در این است که به عنوان صداهایی که وقتی درکنار یکدیگر قرار می گیرند مانند هر الفبای دیگری کلمات را می سازند یک یافته کلیدی بود که دوباره به شامپلیون انتساب داده می شود. با این حال این مطلب باز هم بوسیله دانشمندان عرب به خوبی درک شده بود. به عنوان مثال ذوالنون المیرسی (وفات 861 میلادی) یک صوفی و کیمیاگر مشهور است که کتابی که در آن بیش از سیصد نوشته شامل هیروگلیفهای باستانی مصر مورد رمزگشایی قرار گرفته است به وی انتساب داده شده است. نسخه ای از این کتاب بوسیله دکتر اوکاشا از ترکیه به دست آمد. دست نوشته موجود در ترکیه نسخه ای متعلق به اوایل قرن هیجدهم است که علاقه ترکها را به چنین موضوعاتی نشان می دهد. و این برخلاف تصویرسازیهای نادرستی است که اغلب بوسیله بسیاری از تاریخ نگاران غربی ارائه می شود، بخشی از علاقه عمومی و سالم ترکها را در حوزه های وسیع دانش به نمایش می گذارد. در کتاب مورد بحث ترتیب صحیح و صدای الفبای کوپتیک و شکل حروف آن آمده است. یک دست نوشته شناخته شده تر عربی درباره رمزگشایی نوشته های باستانی، نوشته ای از ابن وحشیه (قرنهای نهم و دهم میلادی) که شوق المستهم خوانده می شود می باشد. او در این نوشته حروف هیروگلیف را آورده که آنها را مطابق با صداهای صحیح آنها ارائه کرده است. دست نوشته کامل در پاریس در دسترس بوده و به زیبایی رنگ آمیزی شده است. ترجمه ای از این دست نوشته از همر فن پورگستال در سال 1806 در لندن چاپ شد. و این چهارده سال قبل از نوشته مشهور شامپلیون بود. تصور این که شامپلیون با این اثر آشنایی نداشته است مشکل است

داستان مصرشناسی موضوعی پیچیده است و چنان ساده که برخی کتابها آن را ارائه می کنند نیست. شیئ مشهوری مثل سنگ رزتا تنها قطعه ای از شواهدی بوده است که برای درک هیروگلیفها مورد استفاده قرار گرفته است. در هر حال صدها شیئ وجود دارند که ترجمه ای را به دو یا سه زبان از متن یکسان هیروگلیف شامل می شوند و می توانند در مطالعات مورد استفاده قرار گیرند. سنگ رزتا عمدتاً از این جهت مشهور شد که قطعه کلیدی بود که انگلیسیها به عنوان غنیمت جنگی هنگام شکست فرانسویها در اسکندریه از آنها ضبط کردند. فرانسویها خودشان صدها دست نوشته عربی قرون میانه را وقتی چند سال زودتر مصر را مورد تهاجم قرار دادند غارت کرده بودند که در نهایت راه به موزه لندن باز کردند

مقدمه عمومی و استانداردی که برای مصرشناسی ارائه می شود بخشی از یک تلاش وسیعتر برای اختصاص فرهنگی علمی است که حقایق را مطابق با دسیسه های سیاسی رنگ آمیزی می کند. بخشی از این فرآیند پایمال کردن دستاوردهای تاریخی مردم تحت استعمار بوده است. با این حال امیدواریم با گذشت زمان صورت کامل داستان دانسته شود
این نوشته ترجمه ای از این متن است
پیشنهاد می کنم به صفحه اصلی بروید و تصاویر دست نوشته ها را ببینید

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام. ارتباط شناخت و سلطه یکی از مقولات جالب است. به عکسی که در لینک زیر میگذارم نگاه کنید: مجسمه شامپلیون است که پای خود را روی سر فرعون گذاشته است


http://members.aon.at/rivoco/macht.jpg