و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

یکشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۷

معتادان گمنام 7

آنچه در این نوشته می آید خلاصه ای از فصل سنتهای دوازده گانه کتاب پایه انجمن جهانی معتادان گمنام است.
سنتهاي دوازده گانه معتادان گمنام

همانطور که آزادي فردي ما از قدمهاي دوازده گانه سرچشمه مي گيرد به همان صورت آزادي گروه نيز به سنتهاي ما بستگي دارد. بهبودي هر يک از ما به وحدت ان اي بستگي دارد. اين وحدت به کيفيت پيروي ما از سنتهاي مان مربوط است. ما وقتي اصولمان را رعايت مي کنيم از بعضي از دردسرهايي که در ارتباط با ديگران به وجود مي آيند جلوگيري به عمل خواهيم آورد. سنتها ما را در برابر فشارهاي داخل و خارج که ممکن است باعث نابودي مان شود حفظ مي کنند. آنها رشته هاي واقعي پيوند ما هستند.

سنت اول
منافع مشترک ما بايست در رأس قرار گيرد. بهبودي شخصي به وحدت ان اي بستگي دارد.

بقاي ما مستقيماً به بقاي انجمن و گروه بستگي دارد. در اين برنامه هم گروه براي فرد با ارزش است و هم فرد براي گروه. ما هرگز لطف و توجه خاصي را که در اين برنامه به ما شده است تجربه نکرده بوديم. هيچ کس نمي تواند عضويت ما را باطل کند يا وادار به کاري کند که مايل به انجامش نيستيم. ما اين طريقه زندگي را از راه الگوبرداري از يکديگر دنبال مي کنيم نه دستور و فرمان. ما با در ميان گذاشتن تجربيات خود از يکديگر درس مي گيريم. ما خود را متقاعد کرده بوديم که به تنهايي موفق مي شويم. اما عاقبت هر يک از ما به اجبار اقرار کرديم که عدم نياز به ديگران دروغي بيش نبوده است. اين اقرار پايه اصلي وحدت ما را در اين انجمن تشکيل مي دهد. سنتهاي ما رهنمودهايي هستند که ما را از شر خودمان در امان نگه مي دارند. وحدت الزامي است. ما مي توانيم مخالف باشيم اما ناسازگار نباشيم. بارها در بحرانها اختلافات را کنار گذاشته و براي منافع مشترکمان تلاش کرده ايم. بدون از خودگذشتگي بقاي ان اي ممکن نبوده است. با ايمان به نيروي برتر، تلاش و وحدت، ما از مهلکه جان سالم به در مي بريم.

سنت دوم
در ارتباط با هدف گروه ما تنها يک مرجع نهايي وجود دارد خداوندي مهربان که به گونه اي ممکن خود را در وجدان گروه بيان مي کند. رهبران ما خدمت گزاران مورد اعتماد ما مي باشند. آنها حکومت نمي کنند.

در معتادان گمنام ما نگران حفظ خويش از نفس خود هستيم و سنت دوم نمونه اي از آن است. ما طبيعتاً مردمي خودرأي و خودمحوريم که اکنون اجباراً در ان اي گردهم جمع شده ايم. ما در مديريت ضعيف هستيم و حتي يکي از ما هم قادر نيست که به طور ثابت درست تصميم گيري کند. در معتادان گمنام ما به جاي اتکا به عقايد شخصي و يا غرور به خداوند مهرباني که خود را در وجدان گروه بيان مي کند رجوع مي کنيم و از اين نيرو در پيشبرد اهداف گروه بهره برداري مي کنيم. ما بايد دائماً مراقب باشيم که تصميماتمان حقيقتاً منعکس کننده خواست خدا باشند. بسياري از اوقات بين وجدان گروه و عقيده گروه که بوسيله شخصيتهاي با نفوذ و يا محبوب ديکته و تحميل مي شود تفاوت بزرگي وجود دارد. بعضي از دردآورترين تجربه هاي آموزنده ما از تصميماتي که به نام وجدان گروه گرفته ايم سرچشمه گرفته است. اصول حقيقي روحاني هرگز با يکديگر در تضاد نيستند و هميشه مکمل يکديگرند. ما آموخته ايم که در انجمن ما رهبري از طريق نمونه بودن و خدمات ايثارگرانه کار مي کند. دستور و سياست کاري از پيش نمي برد. ما ترجيح مي دهيم که رئيس مرشد و مدير نداشته و به جاي آن منشي خزانه دار و نماينده داشته باشيم. سمتهايي که ذکر کرديم عناوين خدماتي اند و نمايانگر کنترل نيستند. تجربه ما نشان مي دهد که اگر گروه تبديل به شاخه هايي از شخصيت رهبر يا عضو ديگري شود تأثير خود را از دست مي دهد. حريم بهبودي را نبايد به سياستها و شخصيتها ببازيم. در صورتي که به غرور، افتخار بيجا و خودرأيي مرجعيتي داده شود گروه از بين خواهد رفت. مسؤوليتهايي که در انجمن به ما سپرده مي شوند امانت هستند. در اين گونه موارد بعضي ها مقاومت مي کنند. خودپرستان به زودي متوجه مي شوند که در خارج قرار دارند و موجب نفاقي شده اند که لطمه آن نهايتاً به خودشان خواهد خورد. بسياري از اين افراد تغيير مي کنند و مي آموزند که ما فقط مي توانيم بوسيله خداوند مهرباني که در وجدان گروه تجلي مي کند اداره شويم.

سنت سوم
تنها لازمه عضويت تمايل به قطع مصرف است.

معتادي که تمايل به قطع مصرف نداشته باشد مصرف را قطع نمي کند. البته مي توان آنها را تجزيه تحليل کرد، مورد مشاوره قرار داد، دليل برايشان آورد، دعايشان کرد، تهديدشان کرد، کتک شان زد و يا به زندانشان انداخت اما آنها تا خودشان نخواهند از کارشان دست بر نمي دارند. با تعيين تمايل به قطع مصرف به عنوان لازمه عضويت نتيجتاً هيچ معتادي از معتاد ديگر برتر و بالاتر نيست. همگي مي توانند به طور يکسان خواستار تسکين از درد اعتياد باشند. عضويت در انجمن ما تصميمي است که فقط به خود فرد مربوط است و به طور اتوماتيک با تمايل يا ورود هر تازه واردي اتفاق نمي افتد. به نظر ما بهترين شرايط وقتي وجود دارد که معتادان بتوانند علني و آزادانه هر وقت و هر جا که انتخاب کنند در جلسات ان اي شرکت کرده و به همان صورت آزادانه جلسات را ترک کنند. ما در را به روي معتادان ديگر باز مي گذاريم اما به خوبي مي دانيم تنها آنها که ميل به قطع مصرف دارند و طالب آنچه که ما داريم هستند در اين راه با ما همراه خواهند شد.

سنت چهارم
هر گروه بايست مستقل باشد به استثنا مواردي که بر گروههاي ديگر و ان اي در کل اثر بگذارد.

گروههاي ما بر خود حاکم هستند و تحت هيچ کنترلي از خارج نيستند. اين لازمه بقاي ماست. کميته هاي خدماتي، دفاتر و مراکز، کميته هاي اجرايي، سرويسهاي تلفن اضطراري و خدمات ديگر براي بهبودي خود و پيشبرد هدف اصلي گروه استفاده مي شود. اين خدمات حاصل کار اعضايي است که با آغوش باز تجربه و کمک خود را براي آسانتر کردن راه ما عرضه مي کنند. يک گروه معتادان گمنام هر گروهي است که در محل و ساعت به خصوص به طور منظم و با هدف بهبودي تشکيل شود مشروط به اين که از قدمهاي دوازده گانه و سنتهاي دوازده گانه معتادان گمنام پيروي کند. دستور جلسه اي که در جلسات از آن استفاده مي شود هرچه که باشد وظيفه و نقش گروه هميشه ثابت است و آن بوجود آوردن يک محيط مطمئن و مناسب براي بهبودي فردي و تشويق و ترويج اين بهبودي است. از استقلال گروهها بارها براي توجيه تمرد از سنتها سواستفاده شده است. هر وقت که در کارها تضادي وجود داشته باشد معنايش اين است که ما از اصول مان غافل شده ايم. اگر همه چيز را بررسي و خاطر جمع شويم که در محدوده سنتهايمان عمل کرده ايم در صورتي که براي گروههاي ديگر تکليفي معين نکرده و چيزي را به آنها تحميل نکنيم همچنين عواقب کار خود را نيز قبل از انجامش در نظر گرفته باشيم در آن صورت همه چيز درست خواهد بود.

سنت پنجم
هر گروه فقط يک هدف اصلي دارد، رساندن پيام به معتادي که هنوز در عذاب است.

هدف اصلي ما در مورد فرد بهبودي از اعتياد به مواد مخدر است ليکن در مورد گروه تنها کاري که مي تواند انجام شود اين است که بذر بهبودي را پاشيده و معتادان را به گرد هم آورند تا معجزه همدلي، صداقت، مهرباني، مشارکت و خدمت کار خود را انجام دهد. براي تضمين تداوم جو بهبودي تمرکز گروهها بايستي بر رساندن پيام بهبودي حفظ شود. گروه قويترين وسيله اي است که ما براي رساندن پيام داريم. وقتي يک عضو رساننده پيام است خواه ناخواه تا حدودي تعبيرات و شخصيت او در پيامش تأثير مي گذارد. جزوه و کتاب هم فقط از کلمات درست شده اند. اما در گروه به خاطر تعدد نفرات و شخصيتهاي گوناگون پيام بهبودي به نحو مطلوب و مرتب جريان پيدا مي کند. اگر هدف گروه ما هر چيزي جدا از رسانيدن پيام باشد عده زيادي مي ميرند و تعداد کمي بهبود مي يابند. پيام ما پيام اميد است و وعده آزادي مي دهد.

سنت ششم
يک گروه ان اي هرگز نبايست هيچ مؤسسه مرتبط يا هر سازمان خارجي را تأييد و يا در آنها سرمايه گذاري کند يا نام ان اي را به آنها عاريت دهد مبادا مسائل مالي، ملکي و شهرت ما را از هدف اصلي خود منحرف سازد.

اين سنت پايه و اساس خط مشي عدم وابستگي است و در بقا و رشد معتادان گمنام اهميت حياتي دارد. مفهوم تأييد، تصديق يا توصيه کردن يا صحه گذاشتن است. تأييد هم مي تواند مستقيم باشد و هم مي تواند به طور ضمني و تلويحي انجام گيرد. بيمارستانها، مراکز درماني معتادان و زندانها بعضي از مؤسساتي هستند که ما به خاطر رسانيدن پيام ان اي مرتباً با آنها سروکار داريم. با اين که اين مؤسسات خلوص نيت دارند و ما جلسات ان اي را در محل آنها برگزاري مي کنيم ليکن نمي توانيم آنها را تأييد يا کمک مالي کنيم و يا اجازه دهيم از نام ان اي جهت پيشرفت کار خود استفاده کنند. مؤسسات مرتبط هر جايي هستند که اعضاي ان اي با آن مربوط باشند. اين جا ممکن است خانه نيمه راه، مرکز سم زدايي، مرکز مشاوره و يا کلوب معتادان باشد. سازمان خارجي هرگونه آژانس، مؤسسه تجارتي، فرقه مذهبي، سازمان، جمعيت مشابه و خلاصه هر انجمن ديگري است. استفاده از نشريات، سخنران و پخش اخبار مربوط به هر انجمن ديگر در جلسات ما تأييد تلويحي و ضمني مؤسسات غيرمرتبط است. وقتي که ما به عنوان گروه در هدف اصلي خود مردد باشيم و به عنوان دچار وسوسه مسائل مالي، ملکي و شهرت شويم معتاداني که در غير اين صورت مي توانند بهبود پيدا کنند خواهند مرد.

سنت هفتم
هر گروه ان اي مي بايست کاملاً متکي به خود باشد و کمکي از خارج دريافت نکند.

متکي به خود بودن قسمت مهمي از طريقه جديد زندگي ماست. به عنوان معتادان در حال بهبودي ما متوجه شده ايم که هنوز هم مردمي وابسته هستيم اما اتکاي ما از روي چيزهايي که در اطرافمان هستند برداشته شده و بر روي خداوند مهربان و قدرتي دروني که از رابطه با او سرچشمه گرفته گذاشته شده است. در معتادان گمنام نه تنها گروههاي ما بر روي پاي خود مي ايستند بلکه آن را به عنوان يک حق مطالبه مي کنند. پول هميشه براي ما يک مشکل بوده است. ما هيچ وقت نمي توانستيم به اندازه کافي براي مخارج خود و اعتيادمان پول تهيه کنيم. ما کار کرده ايم، دزدي، تقلب و گدايي کرده ايم و خودمان را نيز فروخته ايم. اما هرگز پول کافي براي پر کردن خلاء دروني ما وجود نداشته است. ما براي اداره گروهمان نياز به پول داريم. براي پرداخت هزينه ها در جلساتمان اعانه جمع مي کنيم. ما هيچ کمکي از خارج قبول نمي کنيم. هيچ گونه بودجه وام وقف و هديه اي نمي پذيريم. هرچيزي به هر منظوري که باشد بالاخره يک بهايي دارد. حال اين بها چه پول، وعده، امتياز، به رسميت شناختن، تأييد و يا توجه مخصوص باشد يا چيز ديگر فرقي نمي کند و براي ما بهاي سنگيني دارد. حتي نمي توانيم اجازه دهيم اعضايمان بيش از سهم منصفانه خود کمک کنند. ما آزادي خود را فدا نخواهيم کرد.

سنت هشتم
معتادان گمنام بايست هميشه غيرحرفه اي باقي بماند اما مراکز خدماتي ما مي توانند کارمندان مخصوصي استخدام کنند.

ما روانپزشک پزشک مددکار و يا وکيل در استخداممان نداريم. برنامه ما از طريق کمک يک معتاد به معتاد ديگر کار مي کند. ما معتاداني هستيم که در وضعيتي مساوي و به رايگان يکديگر را کمک مي کنيم. بسياري از اعضاي ما در زندگي خصوصي خود حرفه اي هستند اما در ان اي جايي براي حرفه اي بودن وجود ندارد. دفتر خدماتي جهاني يا دفاتر محلي، منطقه اي يا ولايتي نمونه هايي از مراکز خدماتي هستند. کارمندان مستقيماً در برابر کميته هاي خدماتي مربوطه مسؤول هستند. حرفه ايها در حرفه به خصوصي فعاليت دارند که به طور مستقيم در خدمت ان اي نيست و نفع شخصي مبناي آن است. حرفه ايها از سنتهاي ان اي پيروي نمي کنند اما کارمندان خاص ما درست برعکس در چهارچوب اين سنتها کار مي کنند و هميشه مستقيماً در مقابل کساني که به آنها خدمت مي کنند يعني ان اي مسؤولند.

سنت نهم
ان اي تحت اين عنوان هرگز نبايست سازمان دهي شود اما مي توانيم هيئتهاي خدماتي يا کميته هايي تشکيل دهيم که مستقيماً در برابر کساني که بدانها خدمت مي کنند مسؤول باشند.

قدمها و سنتهاي ما نظم خاصي دارند و سازماندهي شده اند اما اين با آنچه که در سنت نهم مورد نظر است تفاوت دارد. منظور از سازماندهي سلسله مراتب سازماني، اداره کردن و کنترل است. مرجع نهايي ما خداوند مهرباني است که خود را در وجدان گروه بيان مي کند. تنها دليل وجود هيئتها و کميته هاي تشکيل شده خدمت به انجمن است.

سنت دهم
معتادان گمنام هيچ عقيده اي در مورد مسائل خارجي ندارد و نام ان اي هرگز نبايست به مباحث اجتماعي کشانده شود.

براي رسيدن به هدف روحاني ما لازم است معتادان گمنام نام نيک داشته باشد و محترم شمرده شود. در صورتي که ما مردم را از که، چه و کجا بودن خود مطلع کنيم و نام نيک خود را نيز حفظ کنيم مسلماً پيشرفت خواهيم کرد. اگر ما از خود عقيده اي ابراز کنيم ممکن است آنهايي که با عقايد ما موافقند ما را به خاطر موضعي که انتخاب کرده ايم تقدير کنند اما هميشه افراد غيرموافق هم وجود دارند. با وجود چنين بهاي سنگيني ديگر تعجبي ندارد که چرا ما موضع بيطرفي را در مورد مسائل اجتماعي انتخاب کرده ايم. ما به خاطر بقاي خودمان هيچ عقيده اي در مورد مسائل خارجي نداريم.

سنت يازدهم
خط مشي روابط عمومي ما بنابر اصل جاذبه است تا تبليغ، ما لازم است هميشه گمنامي شخصي خود را در سطح مطبوعات، راديو و فيلم حفظ کنيم.

براي حفاظت از خودمان احتياط در مورد تبليغات، نشريات و مطبوعاتي که ممکن است به دست عموم برسد امري حياتي است. جاذبه ما در اين است که ما در نوع خود موفق هستيم. تبليغات ما همين است. حفظ گمنامي شخصي براي حفاظت اعضا و همچنين حفظ آبروي معتادان گمنام است. در رسانه هاي گروهي نام فاميل خود را فشا نمي کنيم و بر روي صفحات آنها ظاهر نمي شويم. هيچ فردي نماينده معتادان گمنام نيست.

سنت دوازدهم
گمنامي اساس روحاني تمام سنتهاي ماست و هميشه يادآور اين است که اصول را به شخصيتها ترجيح دهيم.

اجراي سنت دوازدهم من را تبديل به ما مي کند و اهميت اساس روحاني را بالاتر از هر فرد و گروهي قرار مي دهد. هرچه در جلسات گفته شود در همان جا باقي مي ماند تا امکان رشد و پيشرفت ما در يک فضاي آزاد به وجود آيد و ترس ما از برملا شدن اعتيادمان در برابر صاحب کاران، فاميل و دوستان از ميان برود. ما با تشريک مساعي در راه هدف مشترکمان معناي واقعي گمنامي را درک مي کنيم و بدان دست مي يابيم. با آن که ممکن است ما به عنوان افراد با عقايد يکديگر موافق نباشيم اما طبق اصل روحاني گمنامي همگي ما به عنوان اعضاي يک گروه با يکديگر مساوي هستيم. انگيزه هاي شخصي ما در امور جنسي، مالکيت و موقعيت اجتماعي که در گذشته بدبختيهاي زيادي برايمان به بار آورده است در صورت رعايت اصل گمنامي تحت الشعاع قرار خواهند گرفت. گمنامي ما را در برابر نقصهاي اخلاقي خودمان حفاظت مي کند و نفوذ شخصيتها و اختلاف سليقه ها را از ميان مي برد.

هیچ نظری موجود نیست: