و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

دوشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۶

تاریخ اصلاحات 6

فرقه هاي پروتستان؛ قرنهاي شانزدهم و هفدهم

اصلاحات مذهبي پروتستان با ايجاد تحريک براي ارتباط شخصي با خداوند بستر مساعدي براي ظهور فرقه ها فراهم آورد. دهه هاي ابتدايي اين حرکت شاهد جدايي بين فرقه لوتري و کليساهاي اصلاحي بر مبناي ماهيت عشاي رباني بود. آناباپتيستها با تجديدنظري که درباره غسل تعميد انجام داده بودند تقريباً به زودي به اين حرکت فرساينده پيوستند. تا دهه 1560 اختلاف نظرات باستاني درارتباط با سه گانگي خداوند احيا شد. فرانسيس ديويد که در سال 1564 در ترانسيلوانيا به عنوان اسقف منصوب شد شروع به موعظه کردن در اين باره کرد که تنها خداوند پدر الهي و غيبي است. هواداران او به زودي با نام يگانه پرستان شناخته شدند. اين عنوان به طور اوليه از سوي مخالفانشان به عنوان يک توهين به کار مي رفت. ايشان هرچند ابتدا بوسيله افرادي که درباره حقيقت اطمينان داشتند مورد پيگرد قرار گرفتند اما يگانه پرستان خود به نحو مصممي از تعصب عقيدتي پرهيز مي کردند. حضرت مسيح مورد احترام ايشان بود حتي اگر به عنوان يک خداي واقعي مورد قبول نباشد. به اين ترتيب در يگانه پرستي دوران مدرن الهه هاي اديان ديگر نيز چنين وضعي دارند

همين قاطعيت در ارتباط با آمادگي پذيرش هرگونه حقيقت الهي ديگر از مشخصات کواکرها مي باشد که پيروان جورج فاکس هستند. او موعظه هاي خود را در دهه 1650 در انگليس آغاز کرد. عنوان کواکر نيز در اصل لغتي استهزا آميز براي اين فرقه بود که در زمان فاکس قابل تطابق با سرخوشي تلقي مي شد. اين گروه خود نام جامعه رفقا را براي خود استفاده مي کرد. شيفتگي کواکرها نسبت به تحمل مذهبي به زودي در قالب تأسيس پنسيلوانيا در سال 1681 نمود يافت. انگليس در قرن هفدهم بزرگترين بستر مساعد براي فرقه هاي پروتستان بود. برجسته ترين نمونه در اين ميان که در برابر کليساي آنجليکان قرار گرفت پرسبيتريانها يا ريش سفيدگرايان بودند که نظرياتشان از کالوين و مکتب ژنو او اخذ شده بود

پرسبيتريانها به خاطر تعهد و تصميمي که براي اخذ خوبيهاي هر مذهب ديگري در خود احساس مي کردند بسياري از افرادي را که درباره موضوعات نظري با آنان هم عقيده بودند تحت تأثير خود قرار داده و مستحيل ساختند. محصول اين پديده فرقه ديگري بود که در طي دوره رفاه عمومي انگليس تأثير فراواني داشت و به طرق متفاوتي با عناويني همچون انشعابگرايان، استقلالگرايان يا جماعت گرايان شناخته مي شوند. انشعابگرايان بر اين باور بودند که هر جماعت کليسايي محلي مسيحيان بايستي به طور کامل متعهد امور مربوط به خود باشد. يکي از اين جماعتهاي کليسايي شامل بسياري از آباي مهاجرين، انگليس را در سال 1608 ترک کرد تا از آزادي مذهبي هلند بهره مند شود. از ميان اعضاي اين گروه باپتيستها اشتقاق يافتند. برخي از انشعابگرايان انگليسي در آمستردام مراسم آناباپتيستها را براي غسل تعميد افراد بالغ اخذ کرده و اجرا نمودند. يک گروه از اين افراد زماني که در حدود سال 1612 به لندن بازگشتند در آنجا يک کليساي باپتيست مستقر ساختند. توسعه اي که بعداً طي آن قرن در انگليس و مستعمرات انگليسي در آمريکا بوجود آمد در نهايت منجر به ايجاد کليساهاي متعدد باپتيست در سراسر جهان شد

ميراث اصلاحات؛ تا قرن بيستم

تخاصمات تلخي که در نتيجه اصلاحات مذهبي بوجود آمدند در تمامي قرنها تا زمان ما در تاريخ اروپا تداوم يافتند. تا اواخر قرن هفدهم اين موضوع هنوز قضيه مورد مناقشه در ميدانهاي جنگ بود. رقابت بين کاتوليکها و پروتستانها يکي از مشخصات اصلي جنگ سي ساله از سال 1618 تا سال 1648 بود. در يک سطح محليتر همين موضوع مسبب جنگ بوينه در سال 1689 بود. در قرن هيجدهم ميراث اصلاحات مذهبي به شکل محدوديتهاي مدني ديده مي شود که از سوي هرکدام از طرفين بر طرف مقابل اعمال مي شد. هيچ پروتستاني مجاز نبود در امپراطوري هاپسبرگ مطابق مذهب خود رفتار کند. هيچ کاتوليکي و حتي هيچ پروتستاني به جز آنجليکانها نمي توانست منصبي عمومي در انگليس داشته باشد. طي قرن نوزدهم اين محدوديتهاي غيرمدني بتدريج مورد مسامحه قرار گرفت. اين اتفاق معمولاً ناشي از مخالفت شديد در بخشهايي بود که يک فرقه از نقاط قوت محلي برخوردار بود. مبارزه براي آزادي کاتوليک در بريتانيا نمونه اي از اين دست است. در نهايت در نيمه دوم قرن بيستم يک جنبش چند فرقه اي کليسايي براي احياي مقداري از محبت برادرانه در بين دشمنان سنتي آغاز شد. نقاط عطف مهم در اين روند شامل تشکيل انجمن جهاني کليساها در سال 1948 و انجمن دوم واتيکان در سال 1962 تا 65 بود. اما خشونتهاي فرقه اي که براي ربع قرن در ايرلند شمالي از سال 1970 بوجود آمده بود به روشني نشان داد جنبه تاريک اصلاحات مذهبي چيزي نيست که کاملاً مربوط به گذشته باشد

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: