و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

جمعه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۴

انقلاب کشاورزی مسلمانان 2

به عنوان تمدني از مسافران، مسلمانان، جهان شناخته شده را براي دانش و اطلاعات، در سخت ترين شرايط از استپهاي آسيا تا پيرنه در نورديدند. در چنين شرايطي يافتن کاغذ آنان را تحريک کرد تا جزئياتي از مسافرتها و مشاهداتشان را به ثبت برسانند. انبوه اين گزارشات ثبت شده به چنان حدي رسيد که تأليف دايره المعارفها را در بين آنان تحريک کرد: "کتاب نبات" از ابوحنيفه دينوري (وفات 895 ميلادي)، "الفلاحه نباتيه" از ابن وحشيه (قرن نهم)، "کتاب الصيدليه" دايره المعارف بزرگ داروشناسي از بيروني، "فردوس الحکمه" از علي بن سهل ربان الطبري (وفات 855)، ابن بقونش (ابوعثمان سعيد بن محمد) (وفات 1052)، ابن بصال (ابوعبدالله محمد بن ابراهيم) (وفات 1100). تا قرن دوازدهم در آندلس گياهشناسي از يک علم توصيفي محض به يک علم دانشگاهي تغيير يافت. اين قرن به عنوان دوران طلايي گياهشناسي اسلامي در نظر گرفته مي شود که دانشمندان بزرگي پرورش داد: ابوالعباس النباتي (ابن روميه) وفات 1239، ابن بيطار (1197- 1248 ميلادي) تفسير کتاب دياسکوريدوس - جامع المفردات الادويه و الاغذيه، القفيقي (وفات 1166 ميلادي) نويسنده کتاب جامع المفردات، ابن العوام نويسنده قرن دوازدهم کتاب الفلاحه، ابن باجه (وفات 1138 ميلادي) کتاب النبات که به لاتين ترجمه شد و به تشريح جنسيت گياهان پرداخته است، نجيب الدين سمرقندي (وفات 1222) درباره ترکيبات پزشکي رساله اي نوشت. اين دانشمندان خود تجربيات خود را هدايت مي کردند و در همه جا اعم از مساجد و بازارهاي هفتگي به آموزش ديگران مي پرداختند. اين مسأله با اين حقيقت تأييد مي شود که اثر ابن بيطار در زبانهاي عربي بربري يوناني و لاتين ثبت شده است و دايره المعارف بيروني مترادفهاي داروها را به لهجه هاي فارسي يوناني بلوچي افغان کردي و هندي ثبت کرده است. تواناييهاي زباني آنان اراده آنان را براي انتشار دانش بين تمامي ملل را نشان مي دهد. انتشار تقويم کشاورزي کوردوبا در قرن دهم نيز در راستاي همين امر بود. تقويم کوردوبا نمونه اي از اطلاعاتي است که براي ارتقا کشاورزي ارائه مي شد

در دوران پس از امپراطوري روم، مثلاً در مناطق ويزيگوتها تشکيلاتي استقرار يافت که طي آن شاه اشراف و پدران کليسا عمده زمينها را در اختيار داشتند و شهروندان که مسؤول امور شهري بودند هرکدام کمتر از 25 جريب زمين داشتند و رعيت که کار کشاورزي با آنان بود، بر زمين به کار گرفته مي شدند و با آن به فروش مي رسيدند. اما رويکرد مسلمانان که مي دانستند انگيزه هاي واقعي براي افزايش سطح توليد نياز است متفاوت بود. چنين افزايش توليدي به سطوحي رسيد که باعث افزايش مشخص ثروت و در نتيجه تقويت درآمدهاي مالياتي شد. مسلمانان از طريق تغيير در مالکيت زمين انقلابي از انتقال اجتماعي بوجود آوردند. هر فردي اين حق را داشت که بنا به علاقه خود زمين را بخرد، بفروشد، به رهن بگذارد، به ارث ببرد، در آن به کشاورزي بپردازد يا کسي را بر اين کار بگمارد. علاوه بر اين هر قرارداد مهم درباره کشاورزي، صنعتف بازرگاني و به کار گيري يک خدمتکار شامل امضا کردن يک قرارداد بود که هر يک از طرفين يک نسخه از آن را نگه مي داشتند. دومين اصل برانگيزاننده که بتدريج به کار گرفته شد مبتني بر اين امر بود که کساني که بطور يدي بر روي زمين کار مي کنند بايستي نسبت معقولي از محصولات دسترنج خود را دريافت دارند. قراردادهاي کتبي بين زمينداران و نيروهاي کار کشاورزي با جزئيات تمام تا امروز باقي مانده اند. طي چنين قراردادهايي زمين دار تنها تا نصف محصول را از آن خود مي کرد. بدين ترتيب با پيشرفتها و انگيزه هايي که در بالا مورد اشاره قرار گرفتند ابعاد کار کشاورزي در سطوحي قرار گرفت که پيش از آن شناخته نشده بود

انگيزه هايي که باعث پيشبرد مراحل کار کشاورزي بودند بر دو نوع بودند: سياسي؛ از جمله تصميمات آگاهانه اي که بوسيله حکومت براي افزايش زمينهاي زيرکشت اتخاذ مي شد. ناشي از بازار؛ شامل معرفي محصولات کشاورزي جديد، از طريق ارائه رايگان بذر، ارائه مشاوره و آموزش و معرفي محصولات کشاورزي و دامداري ارزشمند در مناطقي که قبلاً ناشناخته بودند. بدين ترتيب محصولات کشاورزي و دامهاي جديد بطور اوليه براي اهداف زيستي به منطقه آورده مي شدند و بدنبال اين امر سطحي از امنيت اقتصادي که رفاه را براي همگي تضمين مي کرد بوجود آمد. کيفيت زندگي با ورود کنگر فرنگي، اسفناج، بادمجان، هويج و اقسامي از گياهان خارجي ارتقا پيدا کرد. سبزيجات در تمامي طول سال در دسترس بودند و نيازي نبود آنها را براي زمستان خشک کنند. باغات مرکبات و زيتون منظره شايعي بود. در حالي که باغ بازارها و باغات ميوه در اطراف هر شهري سر بر آوردند. تمامي اين اقدامات شامل کشت و کار سنگين و تحميل نيازهاي شديد بر حاصلخيزي خاک بود اما روشهاي آبياري کشاورزي گسترده و جايگزينهاي مناسب براي حفظ حاصلخيزي خاک به خوبي اجرا و اداره مي شد. در حوزه توسعه براي اهداف اقتصادي، دامداري علاوه بر توليد گوشت از جهت توليد کود حيواني اهميتي اوليه داشت. اکنون گوشت به فراواني در جاهايي که قبلاً تنها کالايي تجملاتي در نظر گرفته مي شد موجود بود. کيفيت مناسب پشم مغربي به زودي در سرتاسر جهان شناخته شد. پرورش گزينشي دامها از سرتاسر بخشهاي جهان شناخته شده منجر به تقويت مشخصي در کاراييهاي اسبهاي اهلي شد و براي کاروانهاي صحرا بهترين شتران باربر را مهيا نمود. برعکس، در کشورهاي آفريقايي به جاي تکيه بر گله هاي دام براي نيازهاي غذايي، حال آنان قادر بودند رژيم متعادلتري شامل اقسامي از ميوه ها و سبزيجات را نيز مصرف کنند و با کاشت پنبه و نيل منبع در آمد ارزشمند بدست آورند. ارتقاي سيستمهاي آبياري کاشت چنين گياهان ارزشمندي را در کشورهاي زيرصحرا ممکن ساخت. در اين منطقه همچنين ساير گياهان براي مصارف توليد رنگ معرفي شدند

هیچ نظری موجود نیست: