و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

سه‌شنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۶

عشق به وطن

عشق به وطن يعني درک زندگي و حيات چنان که گويا بهش تعلق داري
عشق به وطن يعني تعلق به جامعه، تعلق به خاک، تعلق به محيط، تعلق به تاريخ
عشق به وطن يعني اين که اينها رو از اعماق وجودت درک مي کني و مي فهمي
يعني همراه با آرش تمام وجودت رو در زه کمان مي ذاري تا تيرت به آمو برسه
يعني همراه با کوروش قلبت براي مردم کشورت مي تپه و
فرمان احترام به اقوام و آيينهاي مختلف رو صادر مي کني
يعني همراه با جلال الدين در برابر چنگيز در سند اسب مي راني
يعني همراه با ستار خان در برابر تفنگها سينه سپر مي کني
يعني همراه با کاوه و همت و باکري به خاک و خون مي غلطي
و اجزات متلاشي مي شه تا شايد غيرتت غبار نگيره

يعني اي زمين، اي بشريت، اي هستي،اي خاک
اي کوه، اي نسيم، اي خورشيد، اي آسمان
من شما رو با عشق وطن خوب شناختم و تجربه کردم
اي معصوميت کودکانه، اي صلابت مردانه، اي طراوت زنانه
و اي سالمندان قد خميده، من همه شما رو در هر جاي زمين و
در هر جاي تاريخ که باشيد مي شناسم
دردها و رنجها، خوشيها و شاديهاي شما رو
در قالب عشق به وطن چشيده ام و لمس کرده ام و زيسته ام

عشق به وطن يعني پل زدن بين خود و محيط
يعني فراتر رفتن از خود به ديگران و شريک زندگي همه مردم شدن

زيرنويس: نوشته مربوط به مدتي قبله. يکي از جاهايي که مشخص مي شه چقدر در برابر احساسات، آسيب پذير هستم همين موضوع عشق به وطنه. متأسفانه خيلي از ماها شايد اين امکان رو نداشته ايم علاقه مون به وطن به نوعي مورد چالش قرار بگيره تا در نتيجه، رفتار و تلاشي خودآگاه براي شناختن و درک علاقه به وطن از خودمون بروز بديم. آشنايي زدايي از علاقه به وطن و کشف مجدد اون يک امکان بسيار عالي براي شناخت و رويکردي فعال به جهان مي تونه باشه. گاهي احساس مي کنم عشق به وطن تبديل به حلقه وصل بين خود (من) با تمامي محيط اطراف مي شه و اين حلقه وصليه که به خوبي با جوشش احساسات ملموس و زنده و فعاله. عشق به وطن مي تونه معنابخش فلسفه هاي خشک و خالي و پيوند زننده تمامي حيطه هاي انديشه و زندگي بشري در يک قالب واحد و ملموسه. براي همينه که وقتي برنامه تلويزيوني "مردم ايران سلام" گاهي اوقات که سر صبح يک ترانه ملي و ميهني مي ذاره حسابي سر حالم مياره. مثل اينه که ذهن و خيال خمود و افسرده و خسته ات رو دچار طوفان وهم آلود و هيجان انگيزي مي کنه. تم موسيقياييش اگه يه کم حماسي باشه که ديگه يک گردباد و تورنادوي تمام عيار مي شه

هیچ نظری موجود نیست: