و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۵

مسعودی؛ یک تاریخدان نمونه 2

اهداف مسعودي در نوشته هاي او در انتهاي مرغزارهاي طلا بر خواننده روشن مي شود

در اين کتاب من در عباراتي مختصر اتفاقات متعددي را ذکر کردم و اشارات مختصري به رخدادهاي مهم انجام دادم. در هر حال هر يک از کتابهاي من محتوي اطلاعاتي است که در کتاب پيش از آن نقل نشده است. و اين شامل اطلاعاتي است که نمي توان آن را ناديده گرفت و دانستن آن اهميت بسيار داشته و نيازي هوشيارانه است. به اين ترتيب من هر قرن را با ذکر رخدادها و کارهايي که آن را مشخص مي سازد مرور کردم و اين کار را تا رسيدن به زمان حاضر ادامه دادم. علاوه بر اين در ابتداي اين کتاب توصيفي درباره درياها و قاره ها، سرزمينهاي مسکوني و غيرمسکوني، زندگي شاهان بيگانه، تاريخ آنان و تمامي مردم گوناگون يافت مي شود. اگر خداوند به من عمر دهد، روزهاي مرا گسترش دهد و تداوم مرا در اين دنيا بخواهد من اين کتاب را با کتاب ديگري ادامه خواهم داد که محتوي اطلاعات و حقايقي درباره تمامي موضوعات جالب خواهد بود. و خود را محدود به هيچ ترتيب مشخص يا روش نوشتن نخواهم کرد. تمامي انواع اطلاعات مفيد و داستانهاي نادر را آنچنان که به ذهن خطور کنند نقل خواهم کرد. اين اثر به نام "اتحاد دوباره انجمن" خواهد بود و مجموعه اي از حقايق و داستانهايي خواهد بود که با هم آميخته شده اند تا دنباله اي بر نوشته هاي پيشينم باشد و آثار ديگر مرا کامل کند

همچون اتفاقاتي که در اينجا نقل شدند اين مطالب از نوعي خواهند بود که يک انسان عاقل نمي تواند ناديده بگيرد و نمي توان آنها را حذف کرد يا به فراموشي سپرد. اگر تنها در اين فکر باشيم که بر فصلهاي اين کتاب بيفزاييم بدون آن که آن را با دقت مطالعه کنيم، حقيقت آنچه از آن مي گويم به خوبي شناخته نخواهد شد و فضل و دانشي فراهم نخواهد شد

اشاره او به دانشي که يک انسان عاقل نمي تواند ناديده بگيرد علاقه اي در ما بر مي انگيزد که المسعودي به زحمت مي تواند پيش بيني کند. هزار سال قبل در بغداد چه دانشي بود که انتظار مي رفت يک انسان عاقل يا آموزش يافته آن را داشته باشد؟ اگر باور بر اين باشد که پاسخ، تمام اطلاعات مرغزارهاي طلا را در بر مي گيرد مقدار عظيمي است. در واقع اين محدوده اطلاعات قابل مقايسه با آن چيزي است که امروزه نيز مورد انتظار است که البته در محتوا متفاوت است: آن زمان کمي بيشتر الهيات مطرح بود و کمي کمتر تکنولوژي مورد بحث بود. اما در مجموع شايد آن چنان که مورد انتظار است متفاوت نبود

جنبه ديگر مرغزارهاي طلا که امروز براي ما جالب توجه است _که البته مورد توجه اصلي مسعودي نبوده است_ نوري است که بر زندگي اجتماعي و آداب زمان خود مي افکند. اسلام سنتي است که شايد از جايي که نسبت به فرد بيشتر بر جامعه تأکيد مي کند در زمينه اتوبيوگرافي غني نيست. با اين حال متوني که مسعودي در آنها مسائلي همچون پذيرايي شدن در خانه يک ثروتمند براي صبحانه، رسوم معماري، سازمان بندي يک همايش پزشکي، روش صحيح چيدن سفره براي يک مهماني رسمي يا روش عملکرد نيروهاي انتظامي بغداد را به بحث مي گذارد نه تنها اگاهي بخش هستند بلکه به ما کمک مي کنند _هر چند به شکلي مبهم_ دنيايي را تجسم کنيم که در غير اين صورت آن را با بيشتربا برخي تاريخها، جنگها و درگيريهاي سياسي مي شناختيم

در حالي که با خواندن متن کامل مرغزارهاي طلا پيش مي رويم شخصيت مسعودي با صراحت تعجب برانگيزي هويدا مي شود. غير از وسعت اطلاعات او، حيرت انگيزترين موضوع شايد تحمل او باشد. رويکرد مسعودي به مسيحيت، يهوديت، چندخدايي و فرقه هاي انحرافي اسلامي بالاتر از هر چيز ديگري منبعث از کنجکاوي و علاقه او به ثبت صحيح اطلاعات است تا خواننده را تا جايي که خود توانسته است آنها را بياموزد در هر مورد با حقايق آشنا سازد. با اين که در زمان مسعودي در اروپا فعاليت فکري کمرنگ بود و تنفر از انحرافات ديني و مسائل نامعمول حکمفرما بود، هوشياري و دوري از پيش داوري در نزد المسعودي در هر زمان و مکاني قابل توجه است. و اينها همه در حالي بود که تمامي دلايل بر ايمان راسخ او دلالت مي کنند

جنبه ديگر از شخصيت المسعودي که در نوشته هاي او فاش شده است نارضايتي او نسبت به سنگدلي است. با توجه به محيط اجتماعي قرون وسطي و روش معمول زندگي در آن دوره و در واقع حتي براساس استانداردهاي زمان ما، مرغزارهاي طلا در رابطه با داستانهاي هولناک و خشونت آميز نمونه هاي اندکي ارائه مي کند. و هر جا که مسعودي غارت يک شهر يا مجازات يک خائن را توصيف مي کند به ندرت به جزئيات مي پردازد و نمونه هاي بروز تنفر نويسنده در چنين موقعيتهايي کم نيستند

المسعودي قريحه اي شيرين و بذله گو داشت و قصه گويي زبردست و عالي بود. تا حدودي داستانهاي او ابزارهايي ادبي هستند اما برخي از آنها درباره رخدادهايي هستند که خود مشاهده کرده است. در نوشته هايش همچنين درجاتي از مهرباني او مطرح مي شود و در حالي که او مي توانسته داستاني را برعليه يک شخص خاص مطرح کند اما گزارش خود را با لطيف گويي و نغزنويسي همراه مي کند. جايي که نويسندگان و دانشمندان ديگر را نقد مي کند چنان که قبلاً در مورد جاهز ديده ايم نظر خود را با نوعي تمجيد و ستايش نيز همراه مي کند. به عنوان نمونه

من تصور مي کنم سنان ابن غره الهراني کاري را برعهده گرفت که خارج از توانايي اوست و راهي را در پيش گرفت که مناسب او بود وقتي که کتابي را تأليف کرد که در آن خطاب به يکي از دوستانش بي آن که ديگران بدانند در شکل يک نامه نوشت... . با اين حال کار به خوبي انجام شده است و نويسنده با صداقت نوشته است و ما تنها مي توانيم او را به اين امر متهم کنيم که حوزه اختصاصي کار خود را رها کرده است و کاري را انجام داده است که شايستگي آن را نداشته است. چرا او در حوزه علم باقي نماند، در حالي که در حوزه دانش اقليدسي و تقسيمات آلماگست بطلميوسي يا دواير بي رقيب بود؟ چرا به کار بررسي نظريات سقراط افلاطون و ارسطو اکتفا نکرد؟ او در اين حوزه ها مي توانست روسفيد باشد و با افتخار از عهده کار برآيد. در اين حوزه تواناييهايش با درکش هماهنگ بود. اما کجاست مردي که محدوديتهاي تواناييهاي خود و مرزهاي لياقت خويش را درک کند؟ عبدالله ابن مکفي به خوبي گفته است "تمامي نويسندگان هدفي دنبال مي کنند که اگر به آن برسند به افتخار و شکوه مي رسند و اگر به آن نرسند از اعتبار ساقط مي شوند

وقتي نوبت به تحقيق و نوشتن مي رسد المسعودي عليرغم تمامي سرگرم کنندگي گاهگاهي، به شدت جدي مي شود. مرغزارهاي طلا با توصيفي درباره آنچه او قصد به انجام رساندنش را دارد، فهرست مطالب و فهرست مؤاخذ آغاز مي شود. در اين بخش او مراتب ستايش خود را نسبت به مرداني چون السولي که تمامي مشاهدات خود را به رشته نگارش درآورده اند و کساني که حوزه وسيعي از علايق و وسعت اطلاعات دايره المعارفي از خود نشان داده اند ابراز مي کند. او فهرست خود را با اين عبارات آغاز مي کند

با تأليف اين آثار درباره تاريخ جهان و جمع آوري چنين حقايقي که تاکنون به پيامبران، شاهان و اديانشان، ملتهاي گوناگون و سرزمينهاي آنان بر روي کره زمين اختصاص يافته است در صدد هستيم راهي را که با مردان هوشمند و آموزش ديده گشوده شده است را پيگيري کنيم و يادگاري منسجم از هنر و مهارت را براي آيندگان برجاي گذاريم. نويسندگان گذشته به نظر مي رسد يا در شدت جزئيات افراط کرده اند يا برعکس با برداشتهاي بسيار بزرگ و عمومي به خوبي عمل نکرده اند. اگرچه اطلاعات با گذشت زمان افزوده شده اند و در نتيجه اتفاقاتي که منجر به پيشامد آن شده اند، حتي کاراترين عقلهاي سليم نيز اغلب حوزه هاي وسيع اطلاعات را ناديده گرفته و هرکدام در حوزه خاصي متخصص شده اند و خود را به آنچه در سرزمين مادريش موجود بوده است راضي کرده است. حال کسي که هيچ وقت خانه خود را ترک نکرده است و تحقيقات خود را به محدوده باريک تاريخ پدري خود محدود کرده است نمي تواند با مسافر جسوري مقايسه شود که زندگي خود را در سفرهاي کنجکاوانه به نقاط دور گذرانده است و هر روز براي جستجوي معادن آگاهي و ربودن قطعات ارزشمند تاريخ گذشته از غبار گمنامي با خطري مواجه شده است

در اين بخش مسعودي به روشني درباره تلاشها و مسافرتهاي خود مي انديشد. مجادله درباره کار تخصصي در برابر اطلاعات عمومي وسيع در هيچ عصري ناشناخته نبوده است و در عصر ما تمايل به سمت تخصصي کردن امور است. او در ترکيبي قابل توجه از سختگيري و گشاده دستي ادامه مي دهد

تعداد آثاري که به تاريخ پرداخته اند بسيار زياد است و درميان نويسندگان مختلفي که درباره دوران عتيق نوشته اند يا رخدادهاي دورانهاي جديد را گزارش کرده اند تعدادي موفق بوده اند و از سوي ديگر سايرين ثابت کرده اند براي انجام کار کفايت نداشته اند. با تمام اينها بايد بفهميم تمام اين نويسندگان با سود جستن از استعدادهاي و تواناييهاي خود، تمام تلاش خود را به کار بسته اند

مسعودي آنچنان که خود مکرراً ذکر مي کند درباره نقل قول از افراد مختلف محتاط بود و در اين باره که خود در عوض بايد معتبر بنويسد حساس بود. او مکرراً با گفتن اين که خود چنين و چنان شنيده است ولي هيچ راهي براي ارزيابي آن گفته ها نداشته است عبارات خود را محدود مي کرد. در مورد نوشته هاي جغرافيايي او تمام تلاش خود را مي کرد تا خود برود و از نزديک ببيند. در ابتداي مرغزارهاي طلا که ليستي از آثار خود را ارائه مي دهد چنين مي نويسد

از خوانندگان مي خواهيم، هرگونه اشتباه يا خطايي را که ممکن است در اين کتاب رخ داده باشد با لطف خود ببخشند زيرا حافظه ما ضعيف شده و توان ما به خستگي افتاده و اين درنتيجه سفرهاي طولاني و سخت در خشکي و دريا بوده است. با حرص آموختن تمامي مسائل قابل توجه که در بين مردم مختلف وجود دارند و براي مطالعه مشخصات خاص هر کشور با چشمان خود، از سند، زنگبار، هندوچين، چين و جاوه ديدار کرديم، از قلب ارمنستان، آذربايجان، ايران و بيلکان گذشتيم و عراق و سوريه را مورد جستجو قرار داديم

دو نکته کوچک ديگر شايد ارزش مطرح کردن داشته باشند. نگرش المسعودي به زنان آزاد است هرچند در حقيقت در آن زمان در بغداد از موقعيت بالايي نيز برخوردار بودند. صفحات او پر از زنان نخبه و قابل ستايش در هر نوعي هستند. زبيده، همسر هارون الرشيد که به خاطر وقف کردن راه زيارتي به مکه مشهور است و هنوز نام او را بر خود دارد. ليلا الاخياليه شاعر بزرگ. خيزران که از بازار برده بزرگ شد و تبديل به قدرت پشت تخت سلطنت شد. ام البنين که يک رزمجو بود. و تمامي گروه رقاصگان، آوازخوانان، بردگان، فروشندگان بازار، شاعران، متصوفه و حتي خواهران مسيحي که در مجموع تصويري بسيار متعادلتر نسبت به آن چه که از سوي بسياري از تاريخ نگاران قرون ميانه ارائه مي شود پيش مي گذارد

نکته دوم درباره اثر به جا مانده ديگر اوست. کتاب تذکر و راهنمايي اگرچه براي خواننده عمومي نسبت به مرغزارهاي طلا جذابيت کمتري دارد، محتوي برخي اطلاعات مرتبط با شرح حال و اطلاعات بسيار مهم جغرافيايي است که برخي از آنها در هيچ جاي ديگري يافت نمي شوند. اما مرغزارهاي طلا بسيار غني تر است. در نزديکي پايان آن نويسنده نوشته است

اطلاعاتي که ما در اينجا جمع آوري کرده ايم ميوه سالها تحقيق و تلاشهاي دردناک در سفرهاي دريايي و زميني ما در امتداد سرزمينهاي شرق و غرب و درميان ملل گوناگوني که در ماوراي قلمرو اسلام قرار دارند هستند. پس اميدواريم خواننده، کتاب را با لطف ارزيابي کند و به خوبي هر اشکالي را که در رونويسي رخ داده باشد و سبب رنجش شود اصلاح کند و تلاشهاي ما را با داشتن منطق سليم در ذهن و احترام، معتبر بداند چنان که شايسته است مردان فرهيخته نسبت به يکديگر چنين باشند. نويسنده اين کتاب خود را با انساني مقايسه مي کند که مرواريدهايي از انواع گوناگون و رنگهاي مختلف در حالي که اين سو و آن سو پخش شده اند يافته است. او آنها را در مجموعه يک گردنبند جمع آوري مي کند تا زيوري گرانبها که دارنده اش آن را با مراقبت مورد محافظت قرار مي دهد فراهم آورد. در پايان بايد گفت که خواننده مطمئن باشد اينجا جانب دفاع از هيچ شعبه و فرقه اي را نگرفته ام و هيچ نظري را بر ديگري ترجيح نداده ام. هدف من ردگيري زيبايي تاريخ مردمان گوناگون بوده است و هدف ديگري نداشته ام

اين نوشته ترحمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: