و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۵

خوارزم 2

بيروني

بيروني، محمد ابن احمد ابوريحان (973-1050 ميلادي) رياضيات، تاريخ و پزشکي آموخت. علاقه او تقريباً به تمامي علوم گسترش يافت. توليدات او بالغ بر 146 عنوان در بيش از بيست رشته مختلف مي شود از قبيل رياضيات، جغرافياي رياضياتي، تاريخ نگاري، مکانيک، داروشناسي، کاني شناسي، تاريخ، ادبيات، مذهب و فلسفه. او دايره المعارفي از نجوم جمع آوري کرد، رساله اي در جغرافيا نوشت و مختصري از مطالب اساسي نجوم به قلم کشيد. اما عمده آثار او (نود وشش عنوان) مربوط به رياضي و رشته هاي مرتبط مي شود. وي در ارتباط با هندسه برهانهايي اقامه کرد که پس از او با نام او خوانده مي شدند. او تاريخ حکومت محمود، سبک ريگين و خوارزم را نوشت. او طريقه عملکرد چشمه هاي طبيعي و چاههاي آرتزين را با اصول هيدروستاتيک ظروف مرتبط توضيح داد. تنها بيست و دو اثر از وي از تاراج زمان جان سالم به در بردند و تنها سيزده مورد از اينها منتشر شده اند. اثر او درباره تعيين مختصات شهرها (تحديد) براي تعيين راستاي مکه (قبله) نوشته شد. بيروني نصف النهارهاي منطقه اي و مختصات هر ناحيه اي را تعيين کرد. وي حتي در يکي از آثارش نظريه اي روانشناسانه در ارتباط با شکل گيري خطا ارائه داده و شش علت را که باعث مي شوند يک انسان دروغ بگويد ليست مي کند. ميوه تلاشهاي او يک اثر عالي و اصيل درباره تاريخ نگاري ملتها است که به شاهزاده کابوس اهدا کرده است. اين اثر او را در تماس با ابن سينا قرار داد. اين دو با يکديگر در مباحثاتي فروکش نکردني وارد شدند. بيروني در اثرش تقويمهاي مردم مختلف را مورد ارزيابي قرار مي دهد: ايرانيان، يونانيان، مصريان، يهوديان، مسيحيان ملکي و نستوري، صابئيان و اعراب باستان. او يکي از دانشمنداني بود که بوسيله سلطان محمود غزنوي اجباراً گرد آمدند و سپس به هند رفتند. نتيجه اين سفر انتشار اثر عالي او درباره هند است. او خوانندگانش را با علم هنديان آشنا مي کند و ايشان را به درک تفکرات آنان راهنمايي مي کند همچنان که نظرياتي در ارتباط با زمين شناسي دره هند ارائه مي کند که با توجه به سطح علوم در زمان او مناسب بوده اند. او درباره احتمال اين که زماني دره هند در کف دريا قرار داشته است حدسياتي زده است

در نجوم، بيروني رسالاتي درباره اسطرلاب، جهان نما، جداول نجومي تنظيم يافته براي سلطان مسعود نوشت. در واقع دستاوردهاي نجومي بيروني به تفصيل در کتاب او با عنوان "القانون المسعودي" آمده است. اين کتاب يک دايره المعارف مشروح نجومي است که مختصري کمتر از هزار و پانصد صفحه را دربرمي گيرد. او در اين کار حرکت نقطه اوج خورشيدي در آسمان را مشخص مي کند، يافته هاي بطلميوس را اصلاح مي کند، و قادر مي شود براي اولين بار بگويد که حرکت وابستگي ماهوي به تغيير و پيشرفت ندارد بلکه بسيار نزديک به آن است. بيروني درباره نظر بطلميوس مبني بر اين که فاصله خورشيد از زمين 286 برابر محيط خورشيد است ترديد داشت. بيروني بر اين اساس بحث مي کرد که بطلميوس نظر خود را برپايه خورشيد گرفتگيهاي کامل بنا کرده است و گرفتگيهاي هلالي را که فاصله هاي بيشتري را مطرح مي کنند مدنظر قرار نداده است. بيروني نتوانست يک گرفتگي کامل را ببيند و بدين ترتيب نتوانست يافته هاي بطلميوس را ارزيابي کند و خود صادقانه اين نکته را قبول کرد که اندازه گيري فاصله ماه از زمين ممکن است ولي به اعتقاد او فاصله خورشيد با استفاده از وسايل آن عصر قابل اندازه گيري نبود. اين فاصله همچنان موضوعي براي حدس سازي باقي ماند. بيروني از روشهاي رياضي که براي پيشينيانش در دسترس نبوده اند در تحليل حرکت لحظه اي و شتاب و تعريف آنها سود جست. اين موضوع وقتي فرض کنيم وي کارکردهايي رياضياتي در ذهن داشته است بيشتر قابل فهم خواهد بود. در مقاله هشتم قانون، بيروني به نحوي عالي گرفتگي خورشيدي و قمري را ارائه مي دهد به خصوص در بخشي با تصاويري از گرفتگي که از صورت خورشيد و ماه مي گذرند و بر جسم آنها تأثير نمي گذارد کار خود را ارائه مي دهد. او در يکي از نامه هايش به کتابي ارجاع مي دهد که درباره دو محور متحد و هم ارز نوشته شده است. ششصد سال قبل از گاليله، بيروني درباره نظريه چرخش زمين به دور محور خودش بحث مي کند. مطلب زيرين که در اين ارتباط است شايسته است در ارتباط با نشان دادن استقلال ذهني بيروني ذکر شود: او اين نکته را که زمين گرد است مسلم مي داند و "جذب تمامي اشيا به سمت مرکز زمين" را مورد توجه قرار مي دهد و تذکر مي دهد که داده هاي نجومي همچنين با فرض اين که زمين هر روز به دور محور خودش مي چرخد و هر سال به دور خورشيد گردش مي کند به خوبي قابل توضيح هستند اما با فرض مخالف: "گردش زمين به هيچ وجه محاسبات نجومي را نامعتبر نمي سازد بلکه تمامي داده هاي نجومي با يک نظريه به جاي نظريه ديگر قابل توضيح هستند. بنابراين حل مشکل دشوار است

بيروني درباره اسطرلاب و جهان نما نوشت و نوعي اسطرلاب اختراع کرد که خود آن را استوانه اي مي ناميد ولي امروزه آن را املايي مي نامند. او با استفاده از اسطرلاب و کوهي در مجاورت دريا يا دشتي مسطح محيط زمين را با حل معادله اي پيچيده محاسبه نمود. او با کمک رياضي همچنين قادر بود راستاي قبله را از هر جايي در دنيا تعيين کند. ماکس ميرهوف در قرن اخير به اين موضوع توجه داده است که بسياري از آثار رياضي بيروني و بسياري نوشته هاي ديگر او هنوز منتشر نشده اند

بيروني همچنين در عرصه فيزيک بسيار فعال بود. او يک متن گسترده سنگ شناسي فراهم نمود و تعداد زيادي از سنگها و فلزات را از جنبه هاي طبيعي تجاري و پزشکي تشريح کرد. او وزن مخصوص هيجده سنگ گرانبها را تعيين کرد و اين اصل را ابراز کرد که وزن مخصوص يک شيئ با حجم آبي که جابجا مي سازد همبستگي دارد.براي تعيين وزن مخصوص از يک ظرف مخروطي سود برد (که الخازني آن را ابزار مخروطي ابوريحان (بيروني) مي نامد) تا نسبت وزن مقدار آبي که بوسيله شيئي جابجا مي شود به وزن جسم در هوا را به دست آورد. الخازني در کتاب ميزان الحکمه خود توصيفي مفصل از اين ابزار و استفاده هاي آن که از سوي خود او نيز به انجام مي رسيده است مي نويسد. او در اثر خود درباره سنگهاي قيمتي گزارشي از همبستگي که بين آنها و فلزات يافته است ابراز کرده و وزن مخصوص آنها را تعيين مي کند. ميلي توضيح مي دهد چگونه بيروني با دقت بسيار ماده مورد مطالعه خود را وزن مي کند و سپس آن را به داخل ابزار مخروطي که با آب پر شده بود فرو مي کند. او مقدار آبي را که بوسيله ماده فرو برده شده جابجا مي شود و از سوراخ تعبيه شده در ابزار خارج مي شود نيز وزن مي کند. نسبت بين وزن جسم به وزن آب هم حجم آن مقدار وزن مخصوص را به دست مي دهد. بسياري از جنبه هاي اختصاصي اين ابزار مديون اين حقيقت بودند که بيروني بي نهايت براي اطمينان يافتن از صحت نتايج مطالعه خود تا حدامکان مراقب بوده است. بيروني مجموعه اي از اندازه گيريهاي وزن مخصوص انجام مي دهد و نتايج کار را در تعدادي جدول خلاصه مي کند. نتايج او به داده هاي جديد بسيار نزديک هستند، برخي اختلافات در نتيجه ناخالصي نمونه ها و اختلافات دمايي در تجربيات او توضيح داده مي شوند. او همچنين وزن مخصوص برخي مايعات را تعيين کرد و اين نکته را که وزن مخصوص آب داغ و سرد يا آب شيرين و آب شور متفاوت هستند مورد توجه قرار داد. او اولين کسي در تاريخ بود که در طي تجربيات خود از آزمونهاي تعيين صحت استفاده کرد

بيروني همچنين توضيحاتي درباره انواع مختلف شطرنج نوشت و درباره حرکتهاي مهره هاي مختلف تفصيل زيادي به خرج داد. پرکاربردترين نوع شطرنج با استفاده از تاس بازي مي شد که اجازه مي داد شانس بر مهارتهاي بازي کننده مسلط باشد. بايد ذکر کرد که بيروني مسأله دانه هاي ذرت که بر مربع هاي صفحه شطرنج قرار مي گرفتند و مکرراً در هر مربع تعداد آنها دو برابر مي شد مورد اهتمام و مطالعه قرار داد. اين روند در ارتباط با تصاعد هندسي بود. او در واقع روشي براي محاسبه نتيجه دو برابر شدن مکرر يک عدد همچنان که در داستان هندو مشهور مربوط به مربعهاي صفحه شطرنج و دانه هاي شن مطرح بود يافت بدون اين که نيازي به جمع کردنهاي پرزحمت و دشوار باشد

بهترين نتيجه گيري درباره اين نابغه را به سارتون وامي گذاريم؛
تاريخ نگاران شرقي او را شيخ مي نامند به اين معني که رئيس و بزرگ آنان که مي دانند است. توليدات گوناگون او در همان نسل ابن سينا، ابن هيثم و فردوسي چرخش قرن دهم به قرن يازدهم را به عنوان نقطه اوج فرهنگ اسلامي و منتهي درجه تفکر قرون ميانه علامت گذاري مي کند

سخنان پاياني

در سال 1221 مانند بسياري از ساير مناطق مغولها لطمات عظيمي بر خوارزم تحميل کردند. ياقوت مدت کوتاهي قبل از اين که شهر بوسيله مغولها تحت فرماندهي چنگيز خان تخريب شود در جرجانيه يا آن طور که خود آن را مي نامد گرگانج بود. او مي نويسد هيچ وقت شهري عالي تر از آن نه در ثروت و نه در زيبايي نديده بوده است. در سال 1220 همه اينها به خراب آبادي تبديل شد. آب بندهاي بزرگ آبراهه ها در هم مي شکنند و آب آمودريا در مسيري جديد به جريان در مي آيد و تمامي شهر به زير آب فرو مي رود. براساس گزارش ياقوت هنگامي که دسته ها و اردوهاي مغول از شهر عبور مي کنند پشت سر هيچ باقي نمي گذارند به جز اجساد و ديوارهاي خراب خانه ها که محل شهر بزرگ را مشخص مي کنند

با اين حال يک قرن بعد شهر شروع به جان گرفتن مي کند و ابن بطوطه مي تواند مدرسه، بيمارستانها و تشکيلات خيريه و بازارهاي عالي آن را بيابد و آنها را مورد ستايش قرار دهد. شهر دوباره جان مي گيرد تا اين که در سال 1388 تيمور بر خوارزم خراب مي شود. تيمور پايتخت خوارزم اورجن را با خاک يکسان مي کند و چنان ويراني بر شهر تحميل مي کند که خوارزم پس از آن هيچ گاه بر نمي خيزد و شکوه و جلال فرهنگي و اقتصادي خود را براي هميشه از دست مي دهد

پيش از چنين يورشهايي خوارزم مانند بسياري از مناطق شرق دور اسلامي تعداد زيادي از دانشمندان را تربيت کرده بود. صرفنظر از آنها که به تفصيل قبلاً مورد بحث قرار گرفتند مانند رازي، فرقاني، طبري، خازني و ديگران، افراد کمتر شناخته شده اي از قبيل عمر النفسي که از حومه سمرقند بود، زمخشري نحوي داني از خوارزم، خراقي رياضي داني که در مرو مي زيست، ميداني نحوي داني که از نيشابور بود، مظفر اسفوسري رياضيدان، شهرستاني تاريخ نگار مذاهب از ساير بخشهاي خراسان بودند. سارتون درباره آنها عبارت گروهي برگزيده از مردان را به کار مي برد. با اين حال خوارزم دو نفر از بزرگترين دانشمندان اسلام را پرورش داد: خوارزمي و بيروني. آنان به تمدن و علم برخي از بهترين داشته هايش را اعطا کردند. آرندت درباره خوارزمي مي گويد: آثار يک مرد فرهيخته از ملتي که از پهنه وجود متوقف شد در دوراني که بيش از يک هزار از آن سپري شد هنوز امروز هم ما را بهره مند مي کند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: