و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

شنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۶

اكتشاف و اصلاحات؛ انگليس پروتستان

هنري هشتم

انگليس از ساير اروپا جدا و دور افتاده بود. در حالي که پروتستانتيسم جامعه اروپايي را پاره پاره کرد، در انگليس شکلي کاملاً متفاوت به خود گرفت و بسياري از نظريات و آداب کاتوليسيسم را حفظ کرد. در حالي که شاهان انگليسي از يک مذهب به ديگري گرايش مي يافتند انگليس در بين اين دو مذهب بزرگترين ترديدها را تجربه کرد

انگليس براي چندين قرن روابط ناخوشايندي با رم داشت. برخي از متعصبترين و موفقترين اصلاحگران مذهبي در قرون ميانه انگليسي بودند؛ اولين ترجمه انجيل از لاتين به يک زبان محلي در زبان انگليسي انجام شد. دو جنبش عمده در انگليس شامل شورش ويکليف برعليه کليسا در قرن چهاردهم (ويکليف اولين کسي بود که انجيل را به يک زبان محلي ترجمه کرد) و گسترش اومانيسم شمالي، پروتستانتيسم انگليسي را پايه ريزي کردند

با اين حال اتخاذ مذهب پروتستانتيسم به جاي اين که يک جنبش مذهبي باشد يک حرکت سياسي بود. شاه هنري هشتم که اولين بار با کاترين از آراگون ازدواج کرده بود، از جايي که همسرش پيش از او با برادرش ازدواج کرده بود، بايستي براي ازدواج خود از پاپ اجازه اي اختصاصي دريافت مي کرد. ازدواج کردن با همسر برادر خود در حکم زنا بود و تقريباً همانند ازدواج با خواهر خود بود. با اين حال اين ازدواج هيچ فرزند پسري به بار نياورد تا پس از مرگ هنري تخت پادشاهي را اشغال کند. هنري کم کم شروع به شک کردن درباره ازدواج و اعتبار روحاني ازدواج کرد. در اواسط دهه 1520 او با آن بولين که زني در خدمت کاترين بود آشنا و عاشقش شد. او تمايل داشت ازدواج خود را با کاترين فسخ کرده و با ماري آن ازدواج کند. او نه تنها نسبت به آن عشق مي ورزيد بلکه در هراس از اين بود که تخت پادشاهي را بدون ميراثبر مرد ترک کند

براي ازدواج کردن با ماري آن، ازدواج با کاترين بايستي از سوي پاپ فسخ مي شد. با اين حال شرايط بر خلاف ميل او پيش مي رفت. اول اين که براي ازدواج با کاترين او نياز به اجازه ويژه پاپ پيدا کرده بود و فسخ کردن اين ازدواج تلويحاً به اين معنا بود که اجازه ابتدايي پاپ اشتباه بوده است و اين امري بود که پاپ تمايل نداشت آن را بپذيرد. دوم اين که چارلز پنجم، امپراطور روم مقدس به تازگي به رم تهاجم کرده بود و پاپ را زنداني کرده بود. در حالي که پاپ اجازه يافته بود پاپ باقي بماند اما در عمل او زنداني چارلز بود. به اين ترتيب پاسخ درخواست هنري حتماً منفي بود

وقتي هنري با ناکامي مواجه شد کاري را انجام داد که هر شاه ديگري انجام مي دهد. او نزديکترين مشاور خود را خلع کرد. اين حرکتي مهم بود. نزديکترين مشاور او درباره اين موضوع کاردينال وولسي، مشاور سلطنتي انگليس بود. مذاکرات با دربار پاپ به طور عمده بوسيله وولسي انجام شده بود. زماني که او توفيقي نيافت هنري او را اخراج و بازداشت کرد و توماس کرانمر و توماس کرامول را جانشين او کرد. هر دوي اين مردان با انديشه هاي نوين مارتين لوتر همدلي مي کردند. آنان براي شاه پيشنهادي اساسي داشتند؛ اگر پاپ ازدواج را فسخ نمي کند بايد کليساي انگليس از کليساي رم جدا شود و به جاي پاپ، شاه رهبر روحاني کليساي انگليس خواهد بود. اگر شاه نياز به فسخ ازدواج دارد، شاه مي تواند اين اجازه ويژه را به خود اعطا کند

در سال 1529 پارلمان انگليس بحث درباره اين موضوع را آغاز کرد. اين مباحثات براي هفت سال در پارلمان انگليس در جريان بود و به اين دليل به آن پارلمان نام پارلمان اصلاحات را دادند. اين پارلمان موضوع را به نحو يکسره حل و فصل نکرد بلکه بتدريج قدرت روحانيون کليسا را به شاه منتقل کرد. در سال 1531 روحانيت انگليس هنري را به عنوان رهبر کليسا به رسميت شناخت و در سال 1533 پارلمان قانون متابعت روحانيون را به تصويب رساند و طبق آن روحانيت به طور کامل تحت امر شاه قرار گرفت. در همان سال هنري با آن بولين در حالي که براي دختر دوم خودش، اليزابت حامله بود ازدواج کرد. در سال 1534 پارلمان تمامي ارتباطاتي را که از طريق روحانيون و افراد عادي انگليسي با کليساي رم برقرار مي شد متوقف نمود و در همان سال به هنري قدرت تسلط کامل بر انتصابات کليسا اعطا کرد. در نهايت در مصوبه جانشيني پارلمان اعلام کرد فرزندان آن بولين ميراثبران تخت پادشاهي انگليس خواهند بود و به طور رسمي اعلام کردند شاه، سمت رهبري عالي کليسا را دارد

عليرغم تمام اين فعاليتهاي طوفاني، کليساي انگليس در واقع تغييري نکرد. افراد متوسطي که به کليسا مي رفتند تقريباً هيچ تغييري در آداب و باورهاي مقدس کليسا نمي ديدند. و اين کليسا در عمل هنوز يک کليساي کاتوليک بود و تنها تفاوت حقيقي که هرکسي متوجه آن مي شد استفاده از انجيل انگليسي در کليسا بود. در سال 1539 هنري با به تصويب رساندن قانون شش ماده اي تعهد خود را نسبت به آداب کاتوليک تأييد کرد. اين مواد قانوني تأييد کردند که مراسم عشاي رباني مستدل و قابل قبول است (نان و شراب عشاي رباني به نحو رازآميزي از تغيير در گوشت و خون مسيح بوجود آمده است) و اعتراف در کليسا، گردهماييهاي خصوصي، پيمانهاي مجردي و تقدس فنجان عشاي رباني مورد تأييد است. تنها تغيير عمده که هنري بوجود آورد مربوط به رهبري کليسا مي شد. با اين حال کليساي انگليس در زمان پادشاهي جانشين هنري، ادوارد ششم به نحو اساسي تغيير کرد

ادوارد ششم

ادوارد ششم (حکومت 1547-1553) سومين فرزند هنري بود که از سومين همسر او جين سيمور متولد شده بود. ادوارد زماني که شا شد تنها يک نوجوان بود اما به طور کامل با جبهه اصلاحات همراهي و همدلي مي کرد. ادوارد و توماس کرانمر مصمم بودند کليساي انگليس را تبديل به يک کليساي کامل پروتستان بکنند. او قانون شش ماده اي را لغو کرد، به روحانيون اجازه ازدواج داد و کتاب توماس کرانمر را با عنوان کتاب دعاي عمومي بر تمامي مراسم کليسا تحميل نمود. او همچنين دستور داد تمامي تصاوير و مهرابها از کليساها جمع آوري شوند. اگر ادوارد بيشتر زنده مانده بود انگليس کم و بيش تبديل به يک کشور کالوينگرا مي شد

ماري

با اين حال ادوارد تنها شش سال براي حکومت زنده ماند. ماري (1553-1558) که اولين فرزند هنري از کاترين از آراگون بود جانشين او شد. ماري در فرانسه بزرگ شده بود و شيفته کاتوليسيسم بود. زماني که او در انگليس به قدرت رسيد، انگليس را يک کشور کاتوليک اعلام کرد و به نحو مقتدرانه اي در صدد بازگرداندن کليساها به آداب کاتوليک بود. تصاوير و مهرابها بازگردانده شدند، کتاب دعاي عمومي جمع آوري شد، تجرد روحانيون دوباره اعمال شد و مراسم عشاي رباني دوباره تأييد شد. او با مخالفين خود به نحو سنگدلانه روبرو شد و به خاطر انبوهي از رهبران پروتستان که از سوي او اعدام شدند مردم انگليس به او لقب ماري خونريز را دادند. اگر او بيشتر زنده مانده بود انگليس شايد براي يک قرن يا بيشتر به کاتوليسيسم باز مي گشت

اليزابت اول

اليزابت دختر آن بولين جانشين ماري شد. هنري همسرش آن را به عنوان يک زناکار اعدام کرده بود و اليزابت به عنوان يک فرزند نامشروع اعلام شده بود. با اين حال او در سال 1558 به تخت پادشاهي رسيد و تا سال 1603 حکومت کرد. اليزابت شايد بزرگترين شاه در تاريخ انگليس و بزرگترين و موفقترين شاه در تاريخ اروپا باشد

اليزابت دريافته بود که کشورش بوسيله نظريات متخاصم پاره پاره شده است. او در حالي که قوانين کاتوليک ماري را لغو کرد به پروتستانتيسم خشک و جدي ادوارد نيز بازگشت نکرد بلکه در عوض او براي ساختن کليسايي مصالحه آميز تلاش نمود و کليسايي بوجود آورد که تا حد امکان اصول کليساي کاتوليک را حفظ مي کرد و در عين حال بسياري از نظريات اساسي پروتستانتيسم را به کار مي گرفت

پاپ او را طرد شده اعلام کرد و اين موضوع باعث بوجود آمدن مشکلات شديد دروني در انگليس شد. اين از اين جهت بود که براي هر فرد کاتوليک واجب بود تا براي قتل يا براندازي او در صورت امکان تلاش کند و بخش بزرگي از اشراف انگليس کاتوليک بودند. با اين وجود او توانست با استفاده از مهارتهاي درخشان سياسي و شبکه گسترده جاسوسان خود از قتل بگريزد. توطئه هاي کاتوليکها براي گرفتن جان او در نهايت زماني که او دختر عمويش ماري، ملکه اسکاتلند را در سال 1587 اعدام کرد به پايان رسيد

ماري دختر عموي اليزابت بود و کسي بود که در نوبت رسيدن به پادشاهي انگليس قرار داشت. او يک کاتوليک متعهد بود اما بر سرزميني به نام اسکاتلند حکومت مي کرد که به نحو سرسختانه اي کالوين گرا شده بود و هنوز امروز هم چنين است. افراطيون کاتوليک در انگليس دريافته بودند که اليزابت قادر است به هرگونه آرزوي آنان درباره بازگرداندن انگليس به دامان کاتوليسيسم پايان دهد و به اين ترتيب شروع به توطئه چيني براي قتل اليزابت کرده بودند. ماري به نوبه خود که به خاطر اعلام طرد اليزابت از سوي پاپ متقاعد شده بود، با ناداني در چند نوبت در اين گونه توطئه چينيها شرکت جست. اليزابت در نهايت او را به محاکمه کشيد و با اکراه او را به مرگ محکوم کرد

بزرگترين ميراث اليزابت روح التقاطي و مصالحه آميزي بود که در کليساي انگليس منتشر شد. او توانست کاتوليکها را با حفظ چندين بعد مهم از کاتوليسيسم متقاعد کند و نيز توانست کالوينگرايان معتدل را که علاقه مند بودند تمامي بقاياي کليساي رم از بين برود راضي کند. او از طريق مجاز شمردن کالوينگرايان انگليسي (که به خاطر آن که مايل بودند کليسا را از تمامي تأثيرات رم پاک کنند، پوريتان خوانده مي شدند) براي مشارکت در پارلمان و برگزاري مراسم مذهبي نيمه مستقل که با نظريات کالويني اجرا مي شد اما هنوز ملکه را به عنوان رهبر کليسا به رسميت مي شناختند رضايت کالوينگرايان را به دست آورده بود

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: