و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

پنجشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۷

معتادان گمنام 4

قدم هشتم
ما فهرستي از تمام کساني که به آنها صدمه زده بوديم تهيه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شديم.

قدم هشتم فروتني نويافته ما را به آزمايش مي گذارد. هدف ما رهايي از زير بار گناهي است که تا به حال به دوش کشيده ايم. ما مي خواهيم بدون ترس يا تعرض در چشمهاي دنيا نگاه کنيم. براي مؤثر واقع شدن اين قدم تجربه به ما نشان مي دهد که قبل از هر چيز بايد تمايل در ما بوجود آيد. قدم هشتم آسان نيست و مستلزم صداقت نوظهوري در مورد رابطه ما با ديگران است. ما ديگران را مي بخشيم احتمالاً آنها نيز ما را بخشيده و سرانجام ما هم خود را مي بخشيم و مي آموزيم که چگونه در اين دنيا زندگي کنيم. آمادگي پيدا مي کنيم که به جاي توقع درک شدن درک کنيم. وقتي بدانيم که در چه قسمتهايي نياز به جبران خسارت داريم زندگي کردن و اجازه زندگي دادن آسانتر خواهد شد. ما براي تهيه يک فهرست دقيق به قدري صداقت واقعي نياز داريم. تعريف لغت صدمه در اينجا مفيد است. خسارت ممکن است در اثر يک حرف يک کار و يا عدم انجام کاري به وجود آيد. صدمه مي تواند نتيجه حرفها يا کارهاي عمدي يا غيرعمدي باشد. ما بايد حساب کاري را که با ما شده است از حساب کاري که در حق ديگران کرده ايم جدا کنيم و دنبال توجيه اين که خود ما قرباني شرايط بوده ايم نباشيم. اين قدم يک مجموعه از اقداماتي است که منجر به ترميم خرابيهاي زندگي ما مي شود. قضاوت در مورد تقصير ديگران ما را آدمهاي بهتري نمي کند. آن چه که حال ما را بهتر مي کند آزاد شدن از زير بار گناه و تصفيه زندگي مان است. با اين فهرست صادقانه روبرو مي شويم و با روشن بيني تقصيرات خود را بررسي مي کنيم تا تمايل به جبران خسارت در ما پديد آيد. در بعضي موارد ممکن است کساني را که به آنها بد کرده ايم نشناسيم. ما مي توانيم اسم خودمان را هم در اين فهرست بياوريم زيرا در دوران مصرف به آهستگي مشغول نابودي خود نيز بوده ايم. براي جبران خسارت مالي بهتر است ليست جداگانه اي از افراد زيان ديده تهيه کنيم. تصور و تجسم جبران خسارت مي تواند مانع عمده اي براي نوشتن فهرست و تمايل پيدا کردن باشد. ما طوري اين قدم را انجام مي دهيم که گويي قدم نهم وجود ندارد. گوش دادن به تجربيات اعضاي ديگر در مورد اين قدم مطالب گنگي را که براي نوشتن اين فهرست ممکن است با آن روبرو شويم برايمان روشن مي کند. آينده ما تغيير مي کند و ديگر لازم نيست از کساني که به آنها صدمه زده ايم دوري کنيم. آزادي تازه اي به ما داده مي شود که به انزوايمان خاتمه مي دهد. وقتي متوجه نياز خود به بخشودگي مي شويم بيشتر به بخشيدن تمايل پيدا مي کنيم. در اين مرحله ما حداقل مي دانيم که ديگر عمداً باعث بدبختي ديگران نمي شويم.

قدم نهم
ما به طور مستقيم در هر جا که امکان داشت از اين افراد جبران خسارت کرديم مگر در مواردي که اجراي اين امر به ايشان يا ديگران لطمه بزند.

اين قدم را نبايد پشت گوش انداخت. در غير اين صورت مثل اين است که در برنامه خود جايي براي لغزش ذخيره کرده باشيم. به نظر مي رسد که غرور ترس تغلل و کار امروز را به فردا افکندن اغلب در اين راه موانع صعب العبوري هستند.مسأله مهم اين است که کار را شروع کنيم و آماده پذيرش واکنشهاي کساني که به آنها صدمه زده ايم باشيم و به بهترين وجهي که مي توانيم خسارتها را جبران کنيم. موقع شناسي يکي از نکات مهم اين قدم است. در بعضي از شرايط ممکن است جبران خسارت از حد تواناي ما خارج باشد. ما دريافتيم در مواردي که امکان تماس با شخص آزار ديده وجود نداشته باشد تمايل مي تواند جاي اقدام و عمل را پر کند اما هرگز نبايد به خاطر خجالت، ترس و تنبلي از تماس گرفتن خودداري کنيم. ما مي خواهيم از زير بار گناه خلاص شويم اما نمي خواهيم بهاي آن را ديگران بپردازند. بايد از به ميان کشيدن پاي شخص ثالث يا رفقاي زمان مصرف که شايد مايل نباشند نامي از آنها برده شود خودداري کنيم. قسمتي از يادگيري زندگي موفقيت آميز آموختن اين است که چه وقت احتياج به کمک داريم. پس مشکلات قانوني، مالي و پزشکي را به متخصصين آن واگذار مي کنيم. در برخي از روابط گذشته ما ممکن است مسائل حل نشده اي وجود داشته باشد. ما با جبران خسارت سهم خود را براي حل کردن اين مسائل انجام مي دهيم. در بسياري از موارد تنها کاري که از دستمان برمي آيد اين است که به سراغ شخص مورد نظر خود برويم و با فروتني درک خطاهاي گذشته خود را از او درخواست کنيم. ما به بهترين نحوي که مي توانيم جبران خسارت مي کنيم. ما سعي مي کنيم به ياد داشته باشيم که اين کار را به خاطر خودمان انجام مي دهيم. به جاي احساس گناه و پشيماني قبلي احساس مي کنيم از گذشته خود رها شده ايم. قدم نهم به ما در مورد احساس گناهي که نسبت به خود داريم و به ديگران در مورد احساس خشمي که نسبت به ما دارند کمک مي کند. گاهي اوقات تنها جبران خسارتي که مي توانيم انجام دهيم اين است که پتک بمانيم. ما آن را به خودمان و عزيزانمان مديونيم. ما ديگر به خاطر مصرفمان باعث آلودگي اجتماع خود نمي شويم. گاه تنها راه جبران خسارت خدمت به جامعه است. در جريان بهبودي سلامت عقل به ما بازگردانده مي شود و قابليت برقراري رابطه هاي مثبت با ديگران جزئي از اين سلامتي است. احساس امنيت واقعي جاي درد جسمي و سردرگمي روحي را که در گذشته احساس مي کرديم گرفته است. بسياري از نزديکان صميمي ما ممکن است از پذيرش بهبودي ما به عنوان يک واقعيت اکراه داشته باشند. نبايد فراموش کنيم که آنها رنج و عذاب زيادي کشيده اند، اما معجزات هم به وقت خود به وقوع خواهند پيوست. به تدريج پذيرش تغييرات ما براي خانواده هامان آسانتر مي شود. بردباري قسمت مهمي از بهبودي ماست. عشق بلاعوضي که تجربه مي کنيم ميل به زندگي را دوباره در ما شعله ور مي کند و هر حرکت مثبتي از جانب ما موقعيت غيرمنتظره اي را برايمان بوجود مي آورد. در جبران خسارت ايمان و شجاعت فراواني صرف مي شود که نتيجه آن رشد روحاني بيشتر است.

قدم دهم
ما به تهيه ترازنامه شخصي خود ادامه مي داديم و هرگاه در اشتباه بوديم سريعاً بدان اقرار کرديم.

قدم دهم ما را از زير بار خرابکاريهاي حال حاضرمان آزاد مي کند. اگر در مورد نقصهايمان حواسمان جمع نباشد ما را به بن بستي مي کشانند که ديگر نمي توانيم از آن پاک بيرون بياييم. يکي از اولين چيزهايي که در معتادان گمنام ياد مي گيريم اين است که اگر مصرف کنيم بازنده مي شويم و همين طور مي آموزيم که اگر بتوانيم از انجام کارهايي که باعث زجرمان مي شود اجتناب کنيم درد کمتري را تجربه خواهيم کرد. مفهوم ادامه روزانه ترازنامه شخصي اين است که ما عادت مي کنيم خودمان رفتارمان ديدگاهمان و روابطمان را مورد بررسي قرار دهيم. ما بندگان عادتيم و در برابر طرز تفکر و واکنشهاي قديمي خود آسيب پذيريم. بعضي اوقات به نظر مي رسد که ادامه مسير قديمي خودتخريبي آسانتر از ورود به يک راه جديد و ظاهراً خطرناک است. ما ديگر مجبور نيستيم به دام الگوهاي قديمي خود بيفتيم. ما امروز حق انتخاب داريم. ما در طول روز اعمال خود را بررسي مي کنيم. برخي از ما در مورد احساسات خود نيز مطالبي مي نويسيم. آيا به کسي زيان رسانده ايم؟ آيا لازم است بپذيريم که در اشتباه بوده ايم؟ اگر مشکلاتي وجود داشته است سعي مي کنيم آنها را حل و فصل کنيم. اگر به اين گونه مسائل رسيدگي نکنيم خود به خود حادتر مي شوند. اين قدم مي تواند خط دفاعي ما در برابر ديوانگي قديمي ما باشد. ما مي توانيم از خود سؤال کنيم که آيا در حال افتادن به ورطه الگوهاي قديمي خشم رنجش و ترس نيستيم؟ آيا احساس نمي کنيم که به دام افتاده ايم؟ آيا خودمان را به دست خود به دردسر نمي اندازيم؟ آيا باطن خود را با ظاهر ديگران مقايسه نمي کنيم؟ ما ديگر مجبور نيستيم با احساس خلأ دروني زندگي کنيم. بسياري از نگرانيهاي بزرگ و مشکلات اساسي ما به خاطر بي تجربگي ما در زندگي کردن بدون مواد مخدر است. قدم دهم را مي توان سوپاپ دفع فشار خواند. کارهايي را که کرده ايم مي نويسيم و سعي مي کنيم اعمال خود را توجيه نکنيم. اولين کاري که مي کنيم توقف است. سپس با تأمل به خود اجازه مي دهيم که از موهبت فکر کردن بهره مند شويم. اعمال، واکنشها و انگيزه هاي خود را بررسي مي کنيم. غالباً متوجه مي شويم که وضعمان به مراتب بهتر از آن است که احساسمان به ما مي گويد. قدم دهم به ما اجازه مي دهد تا اعمال خود را بررسي کرده و قبل از آن که وضع بدتر شود به خطاهايمان اقرار کنيم. لازم است از توجيه اعمالمان حذر کنيم. ما سريعاً به خطاهاي خود اقرار مي کنيم و آنها را تشريح نمي کنيم. ما اين قدم را به طور مستمر کار مي کنيم. قدم دهم قدم پيشگيري است. اين قدم ابزار بسيار خوبي براي اجتناب از بدبختيهايي است که ما بر سر خود مي آوريم. ما احساسات، عواطف، هوسها و اعمال خود را زيرنظر مي گيريم. به اين ترتيب مي توانيم از تکرار اعمالي که باعث بد شدن حالمان مي شوند خودداري کنيم. ما حق داشتن حال خوب را داريم. ما حق انتخاب داريم. دوران خوش دام و تله هم مي تواند باشد و اين خطر وجود دارد که فراموش کنيم پاکي اولويت اول ماست. لازم است به خاطر داشته باشيم همه اشتباه مي کنند. ما هرگز کامل نمي شويم اما با استفاده از قدم دهم مي توانيم خودمان را بپذيريم. ما با ادامه ترازنامه شخصي خود هم اکنون و در همين جا از خود و از گذشته خود رها مي شويم. ما ديگر موجوديت خود را توجيه نمي کنيم. اين قدم به ما امکان مي دهد که خودمان باشيم.

هیچ نظری موجود نیست: