و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۴

مشارکت مسلمانان در شیمی 1

پيش از پرداختن به موضوع شيمي مسلمانان بايستي يک موضوع حياتي مطرح شود. موضوع مربوط به استفاده از لغت کيمياگري (الکمي) به جاي شيمي است. اين نمونه اي ديگر از دستکاري تاريخي است که بسياري را که درکي از عمق کاري که برخي متخصصان فن براي بوجود آوردن تصاوير بدشکل و نادرست از جنبه هاي تاريخي انجام مي دهند، آنچنان که علوم مسلمانان را نيز درگير کرده است ندارند دست انداخته است. الکمي در واقع يک ترجمه نادرست از لغت عربي کيميا (شيمي) است که با شناسه "ال" شروع شده است و اعراب هميشه آن را ابتداي نهاد استفاده مي کنند آنچنان که در فرانسوي و ديگر زبانها از چنين شناسه هايي استفاده مي شود. مثلاً اعراب از لغات الطب (پزشکي) الرياضيات (رياضيات) استفاده مي کنند. اگر چنين ترجمه نادرستي درباره ساير موضوعات استفاده شود لغاتي مانند الپزشکي درست مي شود. تنها بارون کارا دوو چنان حضور ذهني داشته است که هر چند به طور خلاصه، به اين موضوع اشاره کند. در هر حال الکمي از لحاظ لغوي بايستي به شيمي ترجمه شود. اين حقيقت که تنها غربيها با اين موضوع سر و کار داشته و آن را ترجمه کرده اند و مسلمانان دانشمندي که از جهت احترام و خجالت فراوان به همين روش نادرست ادامه داده اند باعث شده است لغت نادرست الکمي باقي بماند و بطور طبيعي مورد استفاده قرار گيرد

دليل اين که چرا به جاي استفاده از لغت شيمي از لغت الکمي در تاريخ علم مسلمانان استفاده مي شود شايد دليل ديگري نيز پشت خود مخفي داشته باشد. شيمي به معني يک علم مدرن است. در عوض الکمي به معني کاري غيرحرفه اي، اسرار اميز و درجه دو و سه است. الکمي متعلق به مسلمانان است، شيمي البته اين طور نيست و حوزه کار درست است. برخي دانشمندان غربي اين نکته را ذکر کرده اند که الکمي با مسلمانان به پايان رسيده است و شيمي با غربيها آغاز شده است. اين مطلب هيچ زمينه تاريخي ندارد. دليلش ساده است: در پايه هاي اساسي خود، همه علوم در مرحله اول در بخشي از جهان که اغلب چين، خاورميانه باستاني يا هند بوده است آغاز شده اند. اين علوم سپس در طي قرون به مراحل بعدي دو و سه و چهار و بالاتر ارتقا يافته اند تا اين که در مرحله اي که در آن هستند به ما رسيده اند و در آينده نيز در نقاط گوناگوني تکامل و تحول خواهند يافت. اين داستان هر علمي و هر نشاني از دنياي مدرن ماست. بدين ترتيب ما در يک نقطه الکمي نداشته ايم تا بعد از آن با اروپاييان شيمي بوجود آمده باشد. اين سخن نادرست و درشتي است که مانند بسياري زمينه هاي ديگر از سوي کارشناساني که چنين نظرياتي دارند ابراز مي شود. شيمي در يک شکل شروع شد که مرتبط با اعمالي اسرارآميز و مشابه بود و سپس تکامل يافت و بتدريج در طي قرون بيشتر تصفيه شد تا اين که اشکال و قوانين مدرن ما را پيدا کرد. بسياري عناصر در حمايت از اين نکته همصدا هستند

مسلمانان شيمي را متحول کردند

اول و مهمتر از همه اين که بسياري از توليدات و کشفياتي که بوسيله مسلمانان به انجام رسيده و بخشي از دنياي شيمايي مدرن ما شده است در واقع انقلابي در پيشرفت اين علم بوده اند. ماته ميراث شيميدانان مسلمان را که مشتمل بر کشف الکل، اسيد نيتريک و اسيد سولفوريک، نيترات نقره و پتاسيم، تعيين وزن بسياري از اجسام، تسلط بر روشهاي تصعيد بلورسازي و تقطير اغست خلاصه و ارائه کرده است. شيمي مسلمانان همچنين استفاده هاي صنعتي متعددي يافتند: تنتورها و استفاده آنها در دباغي و منسوجات، تقطير گياهان و گلها براي ساختن عطرها و مواد دارويي. برخي از چنين پيشرفتهايي که دنياي ما را متحول کرده اند به نحوي حرفه اي و به صورت اختصاصي از سوي مولتهوف مطرح شده اند. به عنوان نمونه از آلوميني بوس که در اسپانياي مسلمان نوشته شده است اما مالتوف نويسنده آن را شناسايي نکرده است و احتمالاً المجريتي باشد مي توان ياد کرد. در اين اثر تجربياتي توصيف شده است که طي آن کلريد نقره که يک تصفيه کننده خورنده است بدست مي آيد. اين خود آغاز شيمي صناعي را اعلام مي کند. مولتهوف ذکر مي کند در واقع به دست آوردن کلريد نقره تنها به عنوان يک ماده توليد شده مورد توجه نبوده بلکه خود مسبب کشف ساير مواد صناعي بوده است. اين تصفيه کننده خورنده مي تواند ساير مواد را کلرينه کند و از اين بابت مولتهوف دوبار تذکر مي دهد که اين خود آغاز اسيدهاي معدني بوده است. در زمينه شيمي صنعتي و مواد شيميايي سنگين مولتهوف دوباره ذکر مي کند که يکي از بزرگترين پيشرفتهاي دوران عصر ميانه ساخت آلوم از صخره هاي آلوميني بوده است که چنان که توضيح مي دهد از طريق فرسايش مصنوعي آلونيت با هوا به انجام مي رسيده است. در همين زمينه مسلمانان توانستند سولفات آمونيوم آلومينيوم را متبلور کنند و از آن بلور بسازند. با اين حال مولتهوف در همان تله اي مي افتد که بسياري از همکارانش در آن گرفتار شده اند و در پايان اظهار مي کند که در هر حال رنسانس اروپايي بوده است که به شيمي مکاني مطمئن و مشخص در دنياي علوم داده است و آنچه مسلمانان به آن پرداختند همان الکمي بوده است. مولتهوف اين سخن را در تناقض کامل با آن چه که خود کمي پيشتر توضيح داده بود و به شکلي حرفه اي اين دستاوردها را زير عنوان شيمي مدرن طبقه بندي کرده بود بيان مي کند

هیچ نظری موجود نیست: