و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

شنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۶

یک داستان بلند؛ ازدواج موقت 5

يکي از راهکارهايي که براي لغو کليشه هاي جنسي سنتي پيشنهاد شده اختلاط نقشهاي جنسيتيه. کليشه هاي جنسي ساده انگارانه هستند و حقوق و اختيارات ناکارآمدي براي زن و مرد تعريف مي کنند که به نظر مي رسه در شرايط زندگي جديد مشکل ساز بوده و بايستي مورد عدول قرار گيرند. کليشه هاي جنسي سنتي براي زنان تنها نقشهايي مثل مادر فداکار يا معشوقه آسماني يا زن لکاته را در دسترس قرار مي دهند يا نقشهاي معادلي رو به مردان نسبت مي دهند. اين گونه الگوها مشخصترين اشکالي که دارند رفتارها و حقوق افراد رو به نحو تنگاتنگي در سايه خواست و عرف جمعي تعريف مي کنند و جاي زيادي براي انتخاب و خواست فردي باقي نمي گذارند. اشکال ديگه اين الگوهاي فرهنگي ديوار بلنديه که بين دنياي زن و مرد مي کشند. اين تعريف متصلب که درباره شيوه زندگي زنانه و مردانه حقوق و اختيارات تا حدود زيادي متفاوت تعريف مي کنه هم از محدوديتهاي سنتي براي زندگي زنان حمايت مي کنه و هم مرد رو از نيمه زنانه وجود خودش محروم مي کنه

اختلاط نقشهاي جنسيتي از جمله معانيي که داره اختلاط وظايف زن و مرد در خونه و جامعه است و در نتيجه اين وضعيت ديگه قادر نخواهيم بود نقش و وظيفه از پيش تعيين شده اي رو به زن يا مرد اختصاص بديم بلکه چگونگي توزيع اين وظايف بين زن و مرد بنا به اقتضائات و علائق فردي دو طرف انجام مي شه. علاوه بر اين مبهم شدن مرزهاي بين زنانگي و مردانگي اين امکان رو به طرفين مي ده تا در روش زندگي خود بين نقشهاي سنتي زن و مرد گردش کنند و از آن ميان بنا به علاقه و اقتضاي خود دست به گزينش آزادانه بزنند. معناي ديگه اختلاط نقشهاي جنسيتي تفاهم و نزديکي بين خواسته هاي جنسي زن و مرد نسبت به همديگه است. انتظار هست زماني که زنان و مردان رابطه خودشونو از چشم طرف مقابل هم ببينند و انتظاراتشون از رابطه به همديگه شبيه بشه، اين رابطه واقعيتر و روانتر بشه. بعيد نيست تا زماني که روند بيداري جنسي در دختران که به طور سنتي خواسته هاي جنسيشون سرکوب و کتمان شده کامل نشه، پسران که به طور سنتي روند بيداري جنسيشون به سرعت طي دوران بلوغ کامل مي شه همچنان به عنوان حيواناتي جنسي که تنها براساس شهوتي پست و غيرانساني فکر مي کنند و زندگي مي کنند ديده شوند. اگر دختران خود چنين بيداري جنسي تجربه کنند شايد ارزيابيشون از اين سائق انساني تغيير کنه و واقعيتر بشه. اين اختلاط و تفاهم و نزديکي عامل مهمي براي برابر شدن و انساني شدن مواضع دو طرف در ازدواج موقت مي تونه باشه

در ايران ما به طور رسمي و عرفي درباره رابطه زن و مرد به طور معمول دو انتخاب هيچ (تجرد) يا همه (ازدواج دائم) وجود داره. يعني شما درباره اين موضوع تنها دو انتخاب کاملاً متضاد و دور از هم در اختيار داريد و در فاصله گزاف بين اين دو انتخاب هيچ انتخاب قابل قبول ديگه اي در دسترس نيست. افرادي که شرايط و اقتضائات زندگيشون در دامنه اين فاصله بزرگ قرار مي گيره ناچار با تحمل قدري نارضايتي و ناکامي بايستي به يکي از همون دو انتخاب تعريف شده رضايت بدهند و احتمالاً متحمل بخشي از آسيبهاي اين گزينه هاي نامتناسب هم مي شوند. به عنوان مثال بعيد نيست بخشي از آمار طلاق مربوط به گزينش نامتناسب گزينه ازدواج دائم بوده باشه. ازدواج موقت گزينه سوميه که مي تونه قسمت زيادي از اين فاصله بين ازدواج دائم و تجرد رو پر کنه. اميد هست با شتاب گرفتن هر چه بيشتر آمار فزاينده طلاق طي سالهاي آينده، درک ارزشها و پتانسيلهاي ازدواج موقت راحت تر بشه

ازدواج موقت اگر يک وظيفه واحد داشته باشه اون وظيفه و کارکرد محوري حتماً در هم شکستن اقتدار فراگير ازدواج دائمه که در اذهان مردم جامعه ما تمام مشروعيت رابطه زن و مرد رو به خودش اختصاص داده. ازدواج موقت مي تونه يک بهانه و بستر شناختي و معرفتي جديد باشه تا با حضور شايسته خودش الگوها و استانداردهاي فردي و جمعي افراد جامعه رو درباره چرايي و چگونگي رابطه زن و مرد تغيير بده. ازدواج موقت اهرم خوبي براي افتراق دادن بين مسأله جنسي و نهاد خانواده در اذهان مردم جامعه مون مي تونه باشه

زيرنويس: کلاشينکف ديجيتال به مطلب من با عنوان رنگين کمان هفت رنگ که درباره برنامه به اسم دموکراسي هم نوشته بودم لينک داده. از قرار معلوم در بين مخاطبان اندک بازگشت به آينده گاهي اوقات برخي مخاطبان خاص هم پيدا مي شوند

۱ نظر:

ناشناس گفت...

http://seyyedmohammadi.blogfa.com/post-247.aspx

بسم الله الرحمان الرحیم. سلام علیکم.
بیائیم قرآنی/حدیثی/تاریخی/عقلی موضوع را بررسی کنیم. سؤال این است:

«به طور کلی، آیا نبی/رسول/معصوم/امام/حجت قطعی ی خدا، به نبی/رسول/معصوم/امام/حجت قطعی ی مادون خود و افراد دیگر اقتدا می کند؟»

آیا جواب این سؤال بدیهی است؟
آیا، مثلاً، احیاناً، از «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» نمی توان نتیجه گرفت در موضوعی مانند «نماز جماعت»، بر دیگران است که به رسول الله اقتدا کنند؟ و اگر احیاناً صحیح باشد که « بر دیگران است که به رسول الله اقتدا کنند »، پس «اقتدای دیگران به رسول الله» و امر معکوس آن یعنی «اقتدای رسول الله به دیگران (حالا «دیگران» هر کس که باشد)» مانعة الجمع نیستند؟
آیا این که خود رسول الله در اذان و اقامه اش عبارت «اشهد ان محمد رسول الله» را ذکر می کرده، نشان دهنده ی «متواضع نبودن او» است؟
آیا اقتدا کردن به فرد غیر عادل مجاز است؟ آیا کسی که حاضر باشد جلوی رسول الله بایستد و رسول الله پشت سر او نماز بخواند، عادل است؟
آیا «امام جماعت» شرایط دارد، ولی «امام امت» شرایط و اختیارات ندارد؟ آیا رسول خدا و امامها امام امت نبودند؟
من در تلویزیون دیدم سیدمرتضی عسگری می گفت «در نماز میت بر رسول خدا، نماز فرادا بود، چون رسول الله خودش «امام» است، چه در حیات و چه در ممات». هرچند تعدادی از علما با این حرف مخالفت کردند، ولی آیا ممکن نیست حرف او درست باشد؟