و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ شاهزاده هنری دریانورد

شاهزاده هنري دريانورد پنجمين فرزند و چهارمين پسر شاه يوائو اول (جان اول) و ملکه فيليپا بود. هنري به نوعي يک خيالپرداز متناقض بود؛ يک دانشمند و راهب که در عين حال غرائز يک تاجر را نيز داشت. اساساً شاهزاده هنري يک مرد مذهبي بود که براي درهم شکستن استحکام کافران و ايمن کردن فتح بزرگ مسيحيت در آفريقا متعهد شده بود

ميراث جنگهاي صليبي پرتغال تأثيرگذاري بسياري در زمان شاهزاده هنري داشت. اخراج مسلمانان آفريقايي تبار از آلگاروه هنوز بخشي از حافظه زنده بسياري از پرتغاليها بود و چهار گروه نظامي بزرگ هنوز در قلعه هاي خود در سراسر پرتغال حضور داشتند: سنت جان، سانتياگو، آويز و مسيح. اهميت اين رسته هاي نظامي نبايستي ناديده گرفته شود زيرا ارتباط خود شاهزاده هنري با رسته مسيح نقش مهمي در طي سالهاي اوليه توسعه پرتغال بازي خواهد کرد

عامل ديگري که در رفتار شاهزاده هنري تأثيرگذار بود جستجوي او براي به دست آوردن افتخار شواليه گري بود. مانند بسياري از دربارهاي اروپايي آن زمان، آداب نجابت بسيار مهم بود. اين سيستم اخلاقي و رفتاري بود که در عمل منش و روش همه افراد را هدايت مي کرد و هر دستاوردي براساس آن فراهم مي شد. شاه يوآئو تحت تأثير آداب نجابت انگليسي براي اعضاي دربار پرتغال نشانهاي خانوادگي و شعارهاي ويژه ابداع کرد. او براي خود اين شعار را برگزيد: او مرا خشنود مي سازد. به دنبال شاه، شاهزاده هنري اين شعار را برگزيد: هوس نيکوکاري. او شعار متناسبتري نمي توانست برگزيند؛ او براي کار خود نه قدرت و نه دانش بلکه هوس نياز داشت

سيوتا

تلاش براي رسيدن به افتخار شواليه گري و ميراث جنگهاي صليبي پرتغال با يکديگر ترکيب شدند تا عصر توسعه پرتغال را آغاز کنند. در سال 1411 شاه يوائو اول به يک صلح نه چندان ساده با کاستيل رسيد که به زودي به شکل معاهده ترک مخاصمه اي در آمد که صد و يک سال طول کشيد. و اين موضوع براي شاهزاده هنري و برادرانش به اين معني بود که ديگر نخواهند توانست از طريق جنگ به افتخار شواليه گري برسند. شاه چيزي را پيشنهاد کرد که تصور مي کرد راه حل قابل قبولي براي مشکل خواهد بود: پرتغال مجموعه مسابقات مبارزه نيزه داران سوارکار را با شرکت بهترين شواليه هاي اروپا برگزار کند. هرچند شاه فکر مي کرد شکست دادن اين شواليه ها در چنان رقابتهايي براي افتخار آفرين بودن پسرانش کفايت خواهد کرد اما شاهزاده ها متقاعد نشده بودند. تنها جنگ به خوبي مي توانست بزرگي بياورد. شاهزاده هنري و برادرانش شروع به فکر کردن درباره برنامه جايگزيني براي به دست آوردن افتخار در زمان صلح با کاستيليها و اسپانياييها کردند. شهر بزگ سيوتا که تقريباً در سمت مخالف تنگه جبل الطارق قرار داشت مي توانست يک فرصت استثنايي باشد. اين بندر آفريقاي شمالي به عنوان پايگاه عملياتي دزدان دريايي که در تنگه ها فعاليت مي کردند مورد استفاده بود و بندري بود که بسياري از اسيران مسيحي، بردگي خود را در آنجا آغاز مي کردند. شاهزاده هنري يک نيروي تهاجمي فراهم آورد و زماني که کشتيهاي پرتغالي تحت فرماندهي شاه يوائو اول در سال 1415 وارد سيوتا شدند شهر آماده نبود و با سهولت نسبي به دست پرتغاليها افتاد

گرفتن سيوتا بوسيله سربازان پرتغالي هوس جنگاوري شاهزاده هنري را فرونشاند و اين تبديل به نقطه شروعي براي کنجکاوي زيرکانه شاهزاده هنري براي اکتشاف شد. او شاهد سواحل آفريقايي دست نخورده بود و هر چه بيشتر از اسيران مي شنيد بيشتر نسبت به اين سرزمين وسيع وسوسه مي شد. هوس او براي جنگاوري با حمله به سيوتا خاموش شد و او توجه خود را معطوف به اين سؤال کرد که در آن سوي درياي وسيع شن چه چيزي وجود دارد؟ آنچه اهميت بسيار داشت اين بود که گرفتن سيوتا نقشه هايي را در اختيار پرتغاليها قرار داد که نسبت به آن چه خود قبلاً در اختيار داشتند صحيحتر بودند. اين نقشه ها بوسيله يهوديان مايورکا که آزادي بسيار بيشتري نسبت به مسيحيان براي رفت و آمد در سرزمينهاي مسلمانان آفريقاي شمالي داشتند کشيده شده بودند. به نحو قابل درکي اين آشنايي آنان با منطقه آنان را قادر ساخته بود نقشه هاي ارزشمندي در زماني بوجود آورند که بيشتر نقشه هاي مسيحي در ذات خود محصولي از ترکيب حقيقت و خيالات بود

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: