و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۵

تاریخ اروپا--اروپا در سپیده دم اکتشاف

اکتشاف دنيا جديد جامعه اروپايي رو به طور عظيمي تغيير داد و به طور مؤثري چيزي را که دوران مدرن خوانده مي شود پيش آورد. بياييد برخي از جنبه هاي عمده جامعه اروپا را در حدود سال 1475 در نظر بگيريم و سپس بپرسيم چگونه اکتشافات جديد اين مشخصات را تغيير دادند

مردم

از لحاظ فيزيکي بيشتر مردان و زنان قرون وسطي جوان بودند؛ 45% جمعيت زير پانزده سال سن داشتند. با توجه به استانداردهاي ما حتي شايد ثروتمندان فقير به نظر مي رسيدند و شايد فکر کنيم متوسط مردان و زنان به طور ناراحت کننده اي فقير بودند. بيشتر اروپائيان اغلب با شکم گرسنه به بستر مي رفتند و بيشتر آنان بيمار بودند. ناتواناييها و بيماريهايي بودند که فقط به دليل سوءتغذيه وجود داشتند. بسياري، از جمله زنان بالغ که دوره هاي خونريزي داشتند و موقع به دنيا آوردن بچه بطور معمول خون قابل توجهي از دست مي دادند کم خون بودند. رژيم غذايي نامتعادل و کم يد منجر به گواتر، اختلال کارکرد تيروئيد، سقط و نقصهاي جنيني مي شد. کمبود سبزيجات محتوي مقدار فراوان ويتامين در طي بيشتر دوره سال منجر به مشکلات دنداني و خم شدن پاها (ريکتز) و همچنين تعدادي از بيماريهاي پوستي از قبيل بري بري و اسکوروي مي شد. رژيم غذايي کم پروتئين منجر به استخوانها و عضلات ضعيف مي شد. شايد تصور کنيم دردهاي سخت گرسنگي مشکل سازترين جنبه اين وضعيت باشد، اما اين تصوير غلط است. اروپائيان از روي اجبار گرسنگي را به فضيلت تبديل کرده بودند. آنان سالهاي مذهبي خود را با روزه مي گذراندند و براي زاهدان مقدسي که در جهت تقليد از وسوسه مسيح با کنار گذاشتن گوشت تبديل به پوست و استخواني شده بودند احترام قائل بودند

افراد اندکي تا حد چيزي که ما شهروندان سالمند مي ناميم زندگي مي کردند. بيماريهاي معمولي از قبيل مالاريا و سل و امواجي از بيماريهاي همه گير از قبيل خيارکي، تيفوئيد، وبا و ساير بيماريهاي مسري اعضاي ضعيفتر جامعه قرون وسطي را مي کشتند. افزايش سن ضعفي به دنبال مي آورد که براي عده اندکي که در سنهاي پنجاه و شصت سال به دوران پختگي زندگي رسيده بودند درد بسياري داشت. با اين حال چنين دردهايي زياد طول نمي کشيدند و بيماريهايي بودند که از قبيل ذات الريه "دوستدار مردم سالمند" بود و سالمندان را با خود مي برد

با اين حال قسمت عمده مرگ و مير مربوط به نوزادان و کودکان کم سن بود. ميزان عمومي مرگ و مير چنان بالا بود که براي حفظ سطح جمعيت به طور شايع و مورد قبول، پسران و دختران را به محض اين که به بلوغ مي رسيدند دست اندرکار درست کردن بچه مي کردند. اين به معني آن بود که دختران اغلب در سن حدود سيزده سالگي مادر مي شدند و در سن چهل سالگي مي توانستند جده (مادرمادربزرگ) شوند. تحت چنين شرايطي و با وجود مسأله بيوگي و ازدواج مجدد، پيوندهاي خانوادگي چنان که امروز مستحکم و نزديک هستند نبود

به نظر مي رسد مردان و زنان اروپاي قرن پانزدهم قادر بودند محروميت فراواني را تحمل کنند اما اين کار توان بسياري از آنها را ضايع مي کرد. يکي از تصورات مرسوم و مورد قبول آنان درباره زندگي چرخ اقبال بود. آنان باور داشتند اين چرخ مردم را بلند مي کند اما سرانجام آنان را بر زمين خواهد کوبيد. بنابراين اروپائيان در استفاده از فرصتها وقتي سرراهشان قرار مي گرفتند بر يکديگر سبقت مي گرفتند. مثلاً مردم وقتي دوستان، همسايگان يا اقوام را از دست مي دادند براي شرط بندي کل زندگي خود آماده بودند. اگر آنها زندگي خود را به ارزاني نگه مي داشتند همين کار را با ديگران هم مي کردند. اروپائيان از لحاظ عاطفي، نسبت به مرگ خود وديگران برخوردي اهانت آميز داشتند، آماده قماربازي بر سر هر چيزي بودند، نسبت به باورهاي ديگران تحمل روا نمي داشتند و هنگام هيجان عاطفي آماده خشونت بودند

اقتصاد

اقتصاد آنان هنوز در کشاورزي غرق بود و زمين هنوز پايه ثروت بود اما فناوري کشاورزي ديگر کفايت تأمين غذاي مردم و ماده خام صنعتي را نداشت. نتيجه عمومي اين بود که جمعيت به سطوح بالايي رسيد اما کم وبيش در اين وضعيت پايدار بود. اين به معني آن بود که بازارهاي اروپايي که براي صدها سال در حال توسعه بودند شروع به ورود به دوران رکود کردند. توانايي اروپائيان براي تحريک مجدد رشد اقتصادي کارگر نبود و اين تا حدودي ناشي از اين مسأله بود که تبادل پول برمبناي طلا و نقره حقيقي بود و ميزان در دسترس اين فلزات که براي راه انداختن اقتصاد ضروري بود در نتيجه تجارت اروپائيان و تبادل طلا و نقره به جاي ادويه و شکر از شرق کاهش يافته بود

اين کمبود سرمايه جاري و رکود بازار مصرف داخلي منجر به رکود عمومي اقتصادي شد هرچند بسياري مناطق که قادر به رقابت در بازارهاي با تقاضاي بيشتر آن دوره بودند توانستند به رونق و شکوفايي برسند. رويکرد قديمي تعاوني به تجارت و داد و ستد که اتحاديه هاي صنفي سمبلش بودند اکنون با فردگرايي بازرگاناني که سرمايه کافي را براي کنترل توليد منطقه داشتند جايگزين شد. امور خيريه در زندگي اروپايي اهميت کمتري يافت و ثروت به طور فزاينده اي در دستان کمتري متمرکز شد

جامعه

جامعه آسمان تاريکي از عموم مردم فقيري بود که با ستاره هايي کم شمار از افراد ثروتمند مشخص مي شد. عليرغم تلفات گاه گاه ناشي از جنگها، قحطيها و بيماريها اروپا از جمعيت بيش از حدي رنج مي برد که خود را به شکل طبقه بزرگ هميشه بيکار نشان مي داد

تقريباً هميشه جنگهايي وجود داشت که طي آن شاه مي کوشيد برعليه يک نجيب زاده زمينخوار و طماع اقتدار خود را تحکيم نمايد. اروپائيان که قبلاً با خطوط پيش ملي از هم جدا شده بودند در حال تقسيم بندي براساس خطوط مذهبي هم بودند

زندگي فکري

زندگي هنوز تحت غلبه فلسفه الهي مبتني بر چنان واقعگرايي بود که در نهايت دستکاري منطقي دسته ها را مي پذيرفت. فلسفه الهي هنوز ابزار منطقي قدرتمندي بود اما از بسياري جهات با برخي سوالات مهم روبرو شده بود که به خوبي مي توانست با آنها مواجه شود. مسافران وسياحان اروپايي داستانهايي از موجودات و مخلوقاتي با خود مي آوردند که زودباوري اروپائيان را کش مي آورد و توانايي دانشمندان را براي قرار دادن آنها براساس فلسفه الهي در يک دسته مشخص به چالش مي گرفت. اروپائيان با شنيدن داستانهاي دور و اسرار آميز سرگرم و افسون مي شدند و اين داستانها تنها از طريق مشاهده مستقيم قابل تأييد و رد بودند. در نتيجه لااقل براي مدتي منطق به نفع تجربه به موقعيت دوم سقوط کرد. راهنماهاي اخلاقي نيز مشوش شده بودند. نه کليسا به اندازه کافي قدرتمند بود و نه ساير انديشه هاي مرتبط با اخلاقيات چنين قدرتي نداشتند تا بتوانند درکي از نيروهاي جديدي که دست اندر کار امور شده بودند (سرمايه داري، ملي گرايي، تجارت و علم) در اختيار اروپائيان قرار دهند

گويا فعلاً منبع اصلي نوشته هايي که در حال ترجمه کردنشون هستم روي اينترنت در دسترس نيست. فعلاً اگر کسي خواست متن اصلي اين نوشته رو ببينه برام ایمیل بزنه تا براش ايميل بزنم

هیچ نظری موجود نیست: