و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

دوشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۶

تنظیم رابطه بین جنسی

افتراق قائل شدن بين مسأله جذابيتهاي جنسي و مسأله سکس شايد گاهي اوقات نکته مهم و کاربردي باشه که خوبه بيشتر درباره اش تأمل کنيم. نمي دونم جذابيتهاي جنسي رو دقيقاً چطور تعريف کنم. مثلاً مي شه گفت جذابيتهاي فيزيکي، رفتاري، کلامي و معنايي که محتوي حدي از معناي بين جنسي (و بدنگرا) هستند. چنين جذابيتهايي، واکنشهاي رواني و عاطفي مبني بر احساس تمايل و توجه دروني و اظهار علاقه و تحسين و ستايش بيروني در طرف مقابل برمي انگيزند. جذابيتهاي جنسي رو مي شه زيرمجموعه زيبايي و امور زيبا طبقه بندي کرد

فرض کنيم من تو خيابون دختر خوشگلي رو مي بينم. اگر به روش سنتي پيش برم و نتونم بين جذابيتهاي جنسي و سکس افتراق قائل بشم احساس تمايل و جذب دروني خودم رو در نهايت يا بايد تحت تأثير استانداردهاي عرفي و اخلاقي خفه کنم و مسکوت بذارم يا بايد با انديشه سکس در ذهنم کلنجار برم. به طور متقابل طرف مقابل هم اگه متوجه بروز علاقه در رفتار من بشه تمايل و توجه دروني من رو به عنوان نوعي بي احترامي، هرزگي، بي بندوباري و با معناي سکسي تعبير و تفسير مي کنه. اما اگر افتراق بين مسأله جذابيتهاي جنسي و مسأله سکس در جامعه شناخته شده بوده و به رسميت شناخته بشه البته راه سومي هم براي من و طرف مقابل من باز مي شه. ما ديگه مجبور نيستيم در رابطه متقابل خودمون تنها يکي از دو انتخاب، همه (سکس) يا هيچ (سکوت) رو انتخاب کنيم. ما مي تونيم در هرجايي از طيف بين همه و هيچ جابجا بشيم و بسته به شرايط خودمون رابطه رو تعديل و تغيير بديم. مثلاً من مي تونم بدون اين که خودم از اين احساس تمايل دروني دچار اين سوءتعبير شده باشم که بايد به فکر سکس باشم يا بدون اين که نگران اين سوءتفاهم از طرف مقابل باشم که اظهار علاقه بيروني من رو به معني گرايش من براي سکس تفسير کنه در انديشه شکل دادن رابطه اي متناسب و منطقي باشم. طرف مقابل هم شايد بتونه در شرايط تعديل شده و منطقي تصميم گيري متناسبي داشته باشه. ضمن اين که هر دو تامون از فشار سنگين فردي و اجتماعي که مسأله سکس رو در برگرفته آزاد مي شيم و لازم نيست نگران سوءتفاهمهاي خودمون و سوءظنهاي ديگران باشيم. قبلاً درباره اين جو سنگيني که سکس رو احاطه کرده کمتر نوشته ام. شايد اگه لازم بشه بعداً بيشتر بنويسم

اين مسأله، قطبي شدگي امور جنسي رو در جامعه مي شکنه و رابطه سنتي بين جنسي محدود به خانواده رو از مرزهاي کنونيش فراتر مي بره. مثلاً من اگه علاقه مند باشم و شرايط مناسب باشه به ترتيبي که بالا توضيح دادم مي تونم بدون اين که دغدغه سکس، ازدواج و همسر داشته باشم، حدي از روابط رو با دختر همسايه، همسر همکار، خانم معلم، خدمتکار و غيره داشته باشم. اين سطح از آزادي عمل در نتيجه شيوع و به رسميت شناخته شدن آلترناتيوهاي رفتاري و عاطفي و فکري به جاي سکس به دست مياد. يعني اين که ديگه مجبور نيستيم براي ابراز علاقه خودمون و تعامل با موضوع مورد تمايل بين جنسي خودمون، تنها در انديشه سکس باشيم بلکه روشهاي جايگزين ديگري هستند که ما رو از بار سنگين اون رفتار نجات مي دهند و در عوض روابط بين جنسي رو شيوع و تنوع مي دهند و اونها رو در دسترس و رضايت بخش نگه مي دارند

در مقام مقايسه مي شه سکس رو به هروئين و آلترناتيوهاي سکس رو به سيگار تشبيه کرد. گفته مي شه مصرف هروئين براي فرد شديداً وابستگي آور بوده، بسياري از رفتارها و مسير زندگي اون رو تحت تأثير قرار داده به اضمحلال مي کشه. جامعه روي خوشي به هروئين نشون نمي ده و فرد معتاد طرد مي شه. هزينه استفاده از هروئين سنگينه. اما سيگار کمتر مسير زندگي فرد رو از اختيار خود فرد خارج مي کنه و خيلي بهتر بوسيله جامعه تحمل مي شه. هزينه فردي سيگار خيلي کمتره و فرد خيلي از ساير رفتارها و علائق و برنامه هاي خودش رو عليرغم مصرف سيگار مي تونه ادامه بده

فکر مي کنم بايستي بيشتر درباره همين موضوع بنويسيم

زيرنويس: نوشته فوق در اصل مربوط به حدود سيزده ماه قبله که تو گزاره منتشرش کرده بودم

هیچ نظری موجود نیست: