و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

جمعه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۶

نیروی انتظامی، پیشتاز سکولاریسم

بيش از يک هفته است که طرح امنيت اجتماعي نيروي انتظامي در برخورد با پوششهاي نامتعارف خياباني شروع شده و در اين مدت به خصوص بعد از انتشار يک فيلم يک دقيقه اي که موردي از واکنش و مقاومت پرسروصداي دختري رو در برابر مأموران انتظامي نشون مي داد توجه زيادي برانگيخته. گويا مسائل زنان از جمله موضوعات مورد علاقه و پرطرفدار در بين اهالي وبلاگشهر و تيپهاي روشنفکري هم هست و به اين ترتيب در ارتباط با اين موضوع در اين مدت شاهد به راه افتادن موجي از واکنشها و اظهارنظرات دوستان مختلف بوديم

در بين نوشته هاي مختلف وبلاگهايي که تو اين مدت سر زدم يکي از پرطرفدارترين و شايعترين موضوعاتي که در اين باره مطرح شد نگاه ديني به موضوع بود. بيشتر نويسندگان اعلام مي کردند چنين برخوردهايي کمترين همخواني با خواسته هاي دين نداره و حتي نتيجه معکوس به بار خواهد آورد. در اين باره زير مطلبي از وبلاگ حباب اين طور اظهارنظر کردم که موضوع به شکلي که اکنون در جريانه اصولاً مربوط به دين نيست. موضوع يک قانون و يک نظر اجتماعي و فرهنگيه که منجر به وضع چنين قانوني شده. در چنين محيطي ديگه مثلاً براي بهبود شرايط و تغيير قانون بايد با ابزارها و روشهاي مدرن اجتماعي و فرهنگي استدلال کنيم. در خود تريبونهاي رسمي حکومتي چنان که بعضي دوستان هم اشاره کردند اشاره اي به جنبه هاي ديني و فقهي موضوع نشده و بيشتر درباره هنجارها و عرف و هويت ملي صحبت مي شه.(الف) و مثلاً درباره طرح مجلس که درباره ساماندهي لباس و مد در کشوره صحبت مي شه.( ب

دوستان ديگري بودند که فارغ از نگاه ديني به نقد اين تقابل پرداختند. در وبلاگ سيبستان آمده بود اين گونه برخوردها ناشي از ضديت جامعه با خصوصيات زنانه است و اين که جامعه علاقهمنده زيبايي دخترانشو دفن کنه. نگاه سيبستان به موضوع از اين جهت که قضيه برخوردها رو به کليت جامعه توسعه داده بود و همه جامعه رو مسؤول و مجري اين گونه برخوردها قلمداد مي کرد نکته موشکافانه و صحيحي بود. اما فارغ از اين که به اشتباه قدرت زن رو زيبايي او تلقي کرده بود (که اين اشتباه از طرف کامنت نويسان وبلاگش هم مورد توجه قرار گرفت) اشتباه بزرگترش به نظرم در اين نکته بود که اصولاً علاقه به پوشيدگي زن رو دشمني با زن و مخالفت با اظهار وجود او در جامعه به شمار آورده بود. زير مطلب دوم او درباره برخورد با پوششهاي نامتعارف اين طور نوشتم که من مدعي دفاع مستقيم از اين رفتارها و اتفاقات نيستم، اما برام جالبه کسايي که ادعاي حمايتشون از حقوق زنان سالهاست تو گوشمون زنگ مي خوره اين قدر از واقعيات زنان جامعه ايران شناخت ندارند که حداقل اين قدر قبول کنند که درباره جايگاه و نحوه حضور اجتماعي زن دو نوع نگاه عمده متفاوت وجود داره. يک نگاه سنتي و يک نگاه مدرن که هيچ کدوم نه کاملاً حق و نه کاملاً باطل هستند. اگر همين قدر از جو جامعه ايراني درباره موضوع زنان اطلاع داشته باشيم و با تماميت خواهي موضع خودمونو حق مطلق و مخالفان رو در جايگاه باطل مطلق ننشونيم برامون کاملاً روشن خواهد شد اين اوضاع نتيجه فاصله ايست که بين ديدگاهها درباره جايگاه و نحوه حضور اجتماعي زن در ايران وجود داره و چون هيچ کدوم از طرفين به طور کامل بر حق نيست حل اين معادله با مشارکت هر دو طرف قابل پيگيري خواهد بود و اين اوضاع انعکاسي از اين معادله پيچيده ايه که درباره نحوه ظهور اجتماعي زن و در تعليق بين سنت و مدرنيته در ايران ظهور کرده. من فکر نمي کنم به چنين معادله اي بشه با تمسخر و طعنه و خاطره تعريف کردن و حرفهاي کافه اي جواب داد

تو اين مدت يک هفته اي به اين موضوع زياد فکر مي کردم. اين که معني اين برخوردها چي مي تونه باشه و چي بايد ازش برداشت کرد؟ آيا ما واقعاً داريم اون بخش از جامعه رو که با چيزي غير از حجاب استاندارد و تعريف شده تو جامعه ظاهر مي شه طرد مي کنيم و اونو براي عضويت در اين جامعه و اين که در اين جامعه حق حيات آزادانه داشته باشه به رسميت نمي شناسيم؟ اين انديشه وحشتناکيه و نمي شه تحملش کرد. در عوض اين طور به خودم مي گفتم که معني اين برخوردها اينه که بخشي از جامعه و حتي بخشي از هرکدوم از خود ما با بخش ديگري از وجود خودمون که هنوز با هم به توافق و رابطه پايدار نرسيده ايم سروکله مي زنيم تا راه حلي مطلوب براي اين چالش پيدا کنيم. شايد دستگاه اجتماعي سياسي و نيروي انتظامي با اين دخالتها داره براي برنامه ريزي براي اقدامات آينده خودش تجربه کسب مي کنه تا در آينده بتونه درک بهتر و انساني تري از موضوع داشته باشه. من به موضوع نگاهي مثبت و فراگير دارم. اگر کمي از سطح معمول برخوردها جدا بشيم و از بالاتر به موضوع نگاه کنيم و کليه اجزاي جامعه رو با هم و در يک مسير ببينيم اين برخوردها عليرغم ناراحتيها و دلگيريهاي اوليه، نکته اي که واقعاً منفي ارزيابي بشه نيست. اين اتفاقات هرچند شکل چندان منطقي و قابل دفاعي ندارند ولي در معناي دروني خودشون در راستاي تعامل و اصطکاک بين رويکردهاي مختلف به موضوع زن جديد عمل مي کنند و در طولاني مدت لاجرم اثربخش و سازنده خواهند بود. چنان که ديده ايم در اين چند دهه اين طور بوده. اين که وظيفه برخورد با اين موضوع از بخشهاي ايدئولوژيک و مذهبي (بسيج و حزب الله) حکومتي به بخشهاي سازماني و رسمي منتقل شده. اين که ديگه اين موضوع رو بدحجابي به معني ضديت با مذهب و حکومت ديني تلقي نمي کنند و فقط امري هنجارشکنانه، غربگرايانه و مخالف هويت ملي قلمداد مي شه. اين که برخوردها بيشتر معطوف به پوششهاي نامتعارفتر شده و به طور ضمني پوششهاي مورد قبول تنوع و آزادي بيشتري پيدا کرده اند. من البته اين اصطکاکها و تعاملات رو بر جدايي کامل دو انديشه سنتي و مدرن درباره زن چنان که ممکنه بوسيله برخي دوستان مورد حمايت قرار بگيره ترجيح مي دم. در جريان اين اصطکاکهاست که انديشه ها و الگوهاي فکري صيقل مي خورند و آزموده مي شوند. همگرايي ضمني که در طولاني مدت از چنين اصطکاکهايي ممکنه بوجود بياد هم براي جامعه و حکومت ارزشمند و حياتيه و هم از نظر فلسفي و شناختي بن بست شکن خواهد بود

زيرنويس
الف) در همين رابطه درباره اتفاقات اخير عمداً از واژه هايي مثل بي حجابي يا بدحجابي که در لفظ خود اشاره اي ديني دارند استفاده نکرده ام

ب) موضوع تدارک مجلس براي تصويب قانوني درباره ساماندهي لباس و مد شايد اقدام ارزشمندي باشه. ولي درباره تغيير الگوي روش زندگي زنان در دوران مدرن موضوع فقط نوع لباسهاشون نيست. حتي اگر راهي براي توافق بر سر نحوه پوشش زنان در جامعه پيدا بشه اين موضوع به علاقه و نياز زنان براي تغيير معيارهاي ارزشي رفتاري و حقوق اجتماعيشون از اون حالت محدود سنتي پاسخي نمي ده. من فکر مي کنم دير يا زود بايد بپذيريم زنان رو بايستي در يک فضاي جديد و با يک معني اجتماعي جديد بفهميم و رويکردهاي سنتي ما درباره زنان نياز به تأملات و تغييرات اساسي دارند

ج) عنوان نوشته رو بعد از اين که نوشتن مطلب رو تموم کردم انتخاب کردم. به همين خاطر عملاً به طور مستقيم درباره اين عنوان توضيح زيادي در متن نداده ام. شايد توضيح خلاصه اش اين طور بشه که نيروي انتظامي با کنار گذاشتن دلايل شرعي و اقامه استدلالات عرفي در برخورد با پوششهاي نامتعارف به روشني در مسير سکولاريسم به معناي عرفي کردن امور اجتماعي گام برداشته. و اين البته با استراتژي کلي و اقتضاي عمومي نظام جمهوري اسلامي هماهنگ و سازگاره و به معني پيشرفت در مسير حکومتي کردن و اين دنيايي کردن دين در قالب نظام جمهوري اسلاميه

هیچ نظری موجود نیست: