و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

سه‌شنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۵

سفرهای اکتشافی اروپائیان؛ آفریقا

سيوتا: اولين قدم

اولين قدم براي توسعه پرتغال تهاجم به بندر مسلمان سيوتا در سال 1415 بود. شاه يوآئو اول (جان اول) و فرزندانش اين لشکرکشي را براي فتح سيوتا که در سمت مقابل تنگه جبل الطارق در ساحل شمال آفريقا قرار داشت ترتيب دادند. اين لشکرکشي و فتح برنامه اي گرانقيمت بود که نتوانست هزينه هاي لشکرکشي يا سه هزار مردي را که بوسيله شاه پدرو براي پادگان شهر باقي گذارده بود، بازگرداند. اين برنامه هر چند از لحاظ مالي شکست خورده بود اما سقوط سيوتا به طور قابل توجهي بر اعتبار شاه يوآئو اول، فرزندانش و پرتغال افزود. اين تجربه در شمال آفريقا اذهان شاهزادگان پدرو و هنري را تحريک کرد تا هرکدام را تبديل به حامياني کند که در تمامي عمر خود از توسعه دريايي حمايت کنند

جستجو براي طلا و برده

در طي اين دوره کمبود طلا به طور فزاينده اي رشد تجارت اروپا را به تأخير مي انداخت. سيوتا بخشي از مسير رفت و آمد چندين قرني محصولات کاروانهاي آن سوي صحاري بود که در تأمين طلا فعاليت داشت. شايعات مي گفت اين طلا از محل کشوري ثروتمند در آن سوي صحاري به نام گينه مي آيد. امکان وجود داشتن طلا در اين سرزمين جديد براي پرتغاليها چنان وسوسه انگيز بود که نمي توانستند در برابر آن مقاومت کنند. آن اين انديشه را دنبال کردند که به دنبال کشف مسيري دريايي به سوي گينه باشند تا بتوانند مسيرهاي کارواني را که بوسيله دشمنانشان، مسلمانان آفريقايي تبار کنترل مي شوند دور بزنند. شاهزاده هنري قادر بود از موقعيت سلطنتي خود استفاده کند تا از شاه اجازه لشکرکشيهاي متعددي را بگيرد که براي به دست آوردن سود فوري از طريق تهاجم و تجارت با تجار عربي انجام مي شد. اين گونه عمليات معمولاً به ضرر تجار عرب تمام مي شدند. اين گونه لشکرکشيها تا سال 1420 روال معمول سفرهاي دريايي بودند تا اين که ملوانان پرتغالي جزاير ماديرا و آزوره را کشف و مورد سکونت قرار دادند

اين دو جزيره از جهت استفاده بندري براي لشکرکشيهاي آينده پرتغاليها بي ارزش بودند و اسپانياييها پيشاپيش مدعي تصاحب جزاير قناري شده بودند. افراد متعددي اين لشکرکشيها را به انجام مي رسانيدند که برخي از آنها مانند آلويس دکاداموستو خارجي بودند و علاقه مند بودند تحت حمايت شاهزاده هنري فعاليت کنند. موفقترين کاپيتانهاي دريانورد شاهزاده هنري معمولاً همراهيان و ملازمان خود او بودند مانند يوائو گونشالوس زارکو، تريستائو واز و بارتولوميو پرسترلو. در سال 1434 گيل اينز يکي ديگر از همراهيان شاهزاده هنري لشکرکشي را به انجام رساند که اولين بار از دماغه بوژادور گذشت. اين يک دستاورد تاريخي بود زيرا باورهاي مبني بر اين که اقيانوس آن سوي دماغه بوژادور قابل دريانوردي نيست از بين رفتند. اينز دوباره به سرعت فرستاده شد و شواهدي يافت که ساحل مسکوني است و بخت انجام تهاجم و تجارت افزايش يافت. در نتيجه لشکرکشي ناموفق پرتغاليها به تانگير، درگذشت شاه دوارته و مبارزه براي کسب حکومت نايب السلطنه، پيشرفت در امتداد ساحل براي چهار سال متوقف شد

با درگذشت شاه يوائو اول، فرزندش دوارته بر تخت نشست و به شاهزاده هنري امتياز سلطنتي يک پنجم درآمدهاي تمامي سفرها را واگذار کرد و فرمان داد هيچ لشکرکشي نبايد در جنوب دماغه بوژادور بدون مجوز شاهزاده انجام شود. شاه دوارته پس از حکومت کوتاه پنج ساله درگذشت و به عنوان ميراثبر خود پسر شش ساله اش را به نام آفونسو پنجم برجاي گذاشت. شاهزاده پدرو به عنوان نايب السلطنه آفونسو قدرت کشور را در دست گرفت. او به زودي امتياز شاهزاده هنري را تأييد کرد و به او اجازه داد آزوره را مورد سکونت قرار دهد. تحت نايب السلطنتي پدرو پرتغاليها طرح مخفي تجربي زمان شاه دوراته را براي طراحي کشتي تکميل کردند که منجر به ساخت نوع جديدي از کشتي به نام کاراول شد

در سال 1441 لشکرکشيها دوباره با استفاده از نوع جديد کشتي شروع شدند. پيشکار شاهزاده هنري، آنتائو گونشالوس لشکرکشي را هدايت کرد که با کسب باري از پوست فک و روغن طبق دستور در درياي ناشناخته جلوتر رفت. در يک موقعيت گونشالوس در امتداد ريو دو اورو روستايي را مشاهده کرد و از آنجا چندين اسير با خود به پرتغال بازگرداند. اين آغاز چيزي بود که در آينده تبديل به تجارت برده آفريقايي خواهد شد. کاپيتان ديگر هانري، نونو تريستائو خليج آرگيوم را کشف کرد. در اينجا هنري قلعه در سال 1448 ساخت که تبديل به مرکزي تجاري با حکومتهاي آفريقايي داخل شد. تريستائو همچنين پايان بيابان را يافت و آغاز مراتع سرسبز و خرم را گزارش کرد. اين موضوع دينيس دياس را برانگيخت تا با جمع آوري سرمايه کافي نسبت به کسب يک مجوز و يک کاراول از شاهزاده هنري اقدام کند. او از رودخانه سنگال گذشت و در نهايت به دماغه ورده رسيد که حد غربي قاره آفريقا بود

همه لشکرکشيها موفقيت آميز نبود. نونو تريستائو پس از اين که بوسيله پيکانهاي مسموم از سوي ساکنان يک روستا مورد حمله قرار گرفت درگذشت. او و مردانش در تلاش براي حمله به قصد گرفتن برده بودند که مورد چنين حمله اي قرار گرفتند و از آن لشکرکشي تنها پنج بازمانده به خانه بازگشت. عليرغم درگذشت تريستائو، سفرها به خاطر اهداي پاداش از سوي نايب السلطنه پدرو و شاهزاده هنري که پتانسيلهاي تجارت آفريقا را درک کرده بودند ادامه يافتند. بازرگاناني مانند فرنائو گومس نيز چنين ديدي داشتند و به طور فعال در تأمين مالي لشکرکشيهاي خود مشارکت مي جستند. گومس از شاه خواستار حق اختصاصي کنترل تجارت غرب آفريقا شد در حالي که شاه به خاطر جنگ کاستيل که نتيجه پادشاهي ايزابلا و فرديناند در اسپانيا بود مشغول بود. مسافرتهاي گومس به زودي منجر به تجارت رو به رشد فلفل شد که اين امر خود باعث کشف منطقه طلاخيز ساحل طلا (غناي جديد) بوسيله ملوانانش شد. زماني که شاه يوائو دوم (جان دوم) پس از پدرش آفونسو پنجم بر تخت نشست حمايت شاه را نسبت به اکتشافات دريايي که با مديريت پدرش رها شده بود از نو آغاز کرد. شاه يوائو دوم در طي چهار سال به جاي آن که تنها مجوز سفر را صادر کند شخصاً به حمايت اقتصادي از سه لشکرکشي که بوسيله ديوگو کائو و بارتولوميو دياز انجام شد پرداخت و در طي چهار سال به چنان دستاوردهايي رسيد که گذشتگانش درطي چهل سال به آنها نرسيده بودند. اين سفرها در تغيير سياست از توسعه ساده دريايي به يافتن يک مسير دريايي مشخص به هند منعکس شدند

در سال 1482 شاه يوائو دوم ديوگو کائو را به اولين سفر دوگانه اش فرستاد. او کشف کرد که قاره آفريقا به سمت جنوب مي پيچد و قبل از اين که در نهايت دوباره امتدادش عوض شود در همان مسير هزاران کيلومتر ادامه مي يابد. کائو به پادشاهي کونگو رسيد و در آنجا رابطه تجاري برقرار کرد تا هزينه سفرهايش را جبران کند. بارتولوميو دياز اين اکتشاف را با دور زدن حد جنوبي قاره آفريقا در سال 1488 ادامه داد و نام اين حد را دماغه اميدواري نهاد. در سال 1484 شاه يوائو دوم پيشنهادهاي کريستوفر کلومبوس را رد کرد و او بعداً در صدد کسب حمايت از ملکه ايزابلا از اسپانيا برآمد. با کشف کارائيب و آمريکا بوسيله کلومبوس، ايزابلا به سرعت از پاپ الکساندر ششم خواست مجموعه اي فرمانها را تأييد کند که طبق آنها جهان به دو قسمت در دو طرف خطي جنوبي شمالي در صد واحدي غرب آزوره تقسيم مي شد. شاه يوائو دوم اين موقعيت از اين خط را نپذيرفت و به سرعت مذاکرات را با اسپانيا آغاز کرد. نتيجه آن معاهده تورده سيلا در سال 1494 بود. خط پاپ الکساندر به 370 واحدي غرب جزاير دماغه ورده منتقل شد

مدت کوتاهي پس از به نتيجه رسيدن درباره معاهده تورده سيلا شاه يوائو دوم در سال 1495 به خاطر ذات الريه درگذشت. عموزاده اش شاه مانوئل خوش اقبال بر تخت نشست و حمايت از يافتن راهي دريايي به هند را ادامه داد. او واسکو داگاما را به عنوان رهبر لشکرکشي که مسير دريايي به اقيانوس هند را کشف مي کند منصوب کرد. وي در سال 1498 دماغه اميدواري را دور زد. اين مسير جديد نقطه آغاز عصر جديد تماس مستقيم بين اروپا و آسيا بود. شاه مانوئل در طي حکومتش، شاه بزرگترين امپراطوري زمان خود بود. او از تجارت در حال رشد بردگان آفريقايي و محصولات طلايي هند سود برد

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

هیچ نظری موجود نیست: