و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

یکشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۴

صلاح الدین

صلاح الدين (1138-93) فرماندهي مسلمان بود که اورشليم را از صليبيون بازپس گرفت
صلاح الدين در تکريت عراق و در خانواده اي کرد متولد شد. نام کامل او صلاح الدين يوسف است. او در سن چهارده سالگي به ساير اعضاي خانواده خود (ايوبيان) که در خدمت نورالدين حاکم سوريه بودند پيوست. بين سالهاي 1164 و 1169 وي خود را در سه لشکرکشي انجام شده براي کمک به حاکمان رو به انحطاط فاطمي به خوبي نشان داد. اين اردوهاي نظامي به دستور نورالدين و در جهت دفاع از مصر در برابر حملات صليبيون که از پايگاه فلسطين اقدام مي کردند به انجام رسيدند. او در سال 1169 فرمانده بزرگ سپاه سوريه و وزير مصر شد. اگرچه بطور اسمي در خدمت اقتدار خليفه فاطمي قرار داشت اما صلاح الدين با تکيه بر خاندان کرد خود و هوادارانش از مصر به عنوان پايگاه قدرت ايوبي استفاده مي کرد. او با احياي اقتصاد مصر و ساماندهي نيروهاي زميني و دريايي کشور صليبيون را دفع کرد و در برابر آنان موضعي تهاجمي گرفت. صلاح الدين در سپتامبر 1171 رژيم شيعي و معاند فاطمي را منکوب کرد و مصر را دوباره با خلافت راستين عباسي متحد کرد، اما ترديد او در همکاري با نور الدين برعليه صليبيون او را در آستانه جنگ با فرمانده سابقش قرار داد. پس از درگذشت نور الدين در سال 1174 صلاح الدين قدرت خود را در سوريه و شمال بين النهرين توسعه داد و رقيبان مسلمان خود را پس راند. بدنبال انقياد دمشق (1174) حلب (1183) و موصل (1186) سپاهيان متعدد مسلمان تحت فرماندهي صلاح الدين متحد شدند و آماده اقدام بر عليه صليبيون شدند. اين سردار جوان از معدود فرماندهان تاريخ است که به نحو شگرفي از سوي دوست و دشمن به طور يکساني مورد احترام قرار گرفته است. صلاح الدين وقتي در مصر قدرت را به دست گرفت فاطميان در قصرهايشان عزلت نشين شدند. صلاح الدين در صدد انتقامجويي برنيامد و تا درگذشت خليفه فاطمي صبر کرد. او سپس فاطميان را از قصرهايشان بيرون راند و آنان را به تبعيد فرستاد. برخلاف جانشينانش، او اموال فاطميان را در اختيار نگرفت و قصرهايشان را اشغال نکرد. مانند يک حاکم علاقه مند، او دروازه هاي قاهره را گشود و به مردم اجازه داد در داخل ديوارهاي شهر و جايي که قبلاً تنها در اختيار سلطنت فاطمي بود سکونت کنند. بخاطر صداقت و مهربانيش در ميان شهروندان مصري اعم از مسلمان و مسيحي محبوب شد. او حتي يک پزشک شخصي يهودي داشت. و وقتي بعداً با ريچارد شيردل در جنگ بود افسانه ها مي گويند که هنگام بيماري شاه انگليس، به اسب سوارانش دستور داد تا از کوهستان برايش يخ بياورند

صلاح الدين در قاهره نه تنها مساجد و قصرهايي ساخت (او در واقع قصري براي خود نساخت) بلکه دانشگاهها، بيمارستانها و ارگ شهري که تا به امروز به عنوان يکي از نقاط بارز شهر باقي مانده است نيز بنا کرد. متأسفانه اين نکته که او و جانشينانش براي ساخت و ساز فراوان شهري از سنگهاي اهرام استفاده کردند برعليه آنان اظهار مي شود. ارگ شهر در نقطه اي بلند، نزديک تپه هاي مقدم و در نقطه اي استراتژيک بنا شده است که امروز هم مي توان از آن منظره اي زيبا از تمامي شهر داشت. همچنين ديوارهاي شهري جديدي خارج از ديوارهاي فاطميان براي دفاع از قاهره در برابر حملات دشمن بنا شدند

صلاح الدين در سال 1182 به سمت فلسطين و سوريه حرکت کرد و هيچ وقت به قاهره بازنگشت. در ده سال بعد او برعليه صليبيون جنگيد و توانست بطور موقت هم که شده به حضور آنان در منطقه پايان دهد. او در سال 1187 عليه پادشاهي لاتين اورشليم اقدام کرد و مسيحيان را در هتين در گاليلي (چهارم ژوئيه) شکست داد و در اکتبر آينده اورشليم را گرفت. در سال 1189 ملتهاي اروپاي غربي جنبش صليبي سوم را براي گرفتن مجدد شهر مقدس به راه انداختند. عليرغم تلاشهاي قاطعانه نظامي ديپلماتيک صلاح الدين، محاصره زميني دريايي مسيحيان قلعه فلسطيني آکر را در سال 1191 به تسليم واداشت اما صليبيون نتوانستند اين پيروزي را با فتح اورشليم تداوم بخشند. در سال 1192 صلاح الدين و شاه ريچارد اول از انگليس توافقنامه صلحي به امضا رساندند که به صليبيون اجازه مي داد پادشاهي خود را در امتداد ساحل فلسطيني سوري بازسازي کنند اما اورشليم در اختيار مسلمانان باقي مي ماند. در چهارم مارس 1193 صلاح الدين در دمشق پس از دوره کوتاهي از ناخوشي درگذشت. وقتي او در سال 1193 در دمشق درگذشت تقريباً هيچ تعلقات شخصي نداشت اما مکان قابل توجهي در تاريخ به خود اختصاص داده بود. تاريخ نگاران مسلمان صلاح الدين را به عنوان نمونه کاملي از فضيلت و خلق سلطاني جاويدان کرده اند و نويسندگان غربي شامل داستان نويسان امروزي همواره درگير افسون ماناي او بوده اند

اين نوشته ترجمه اي از اين متن است

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
ترمز نبری تاریخ دان
خسته نباشی