و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

جمعه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۶

یک داستان بلند؛ ازدواج موقت

خوب اين داستانيه که نمي دونم از کجاش شروع کنم. از جايي که خودم درش قرار دارم و ادامه داستان رو جلو بريم يا از جايي که تو افکار عمومي جامعه ما جريان داره شروع کنم. چون اين اولين نوشته وبلاگيم در اين باره است شايد بهتر باشه يک خلاصه اي از آنچه گذشت رو بيارم

درباره ازدواج موقت در محافظه کارترين و عاميانه ترين شکل ممکن مي شه اين طور گفت که با توجه به فاصله افتادن بين سن بلوغ و زمان آمادگي پسر (و دختر) براي ازدواج در زندگي امروزي، ضروريه به فکر راه حلي براي نيازها و اقتضائات جنسي جوانان در اين سالها باشيم. بايستي توجه کرد در بهترين شکل و با بيشترين تسهيلات در امر ازدواج همچنان به طور منطقي اين فاصله زماني از ميزان مشخصي نمي تونه کمتر بشه. با توجه به پيچيدگي روزافزون حيات بشري و طولاني شدن روند اجتماعي شدن کودکان و نوجوانان، يک پسر و دختر هيجده ساله حتي اگر از نظر وضعيت اقتصادي و اسباب امرار معاش هم در حالت مطلوبي قرار داشته باشند از نظر تواناييهاي اجتماعي و درک انساني صلاحيت تشکيل خانواده و تصميم گيري درباره تمامي مسير آينده زندگي خودشونو ندارند. در عمل هم طبق چيزي که من اطلاع دارم پسرها معمولاً در بهترين حالت در حدود سنين 24-25 سالگي و دختران در سنين حدود 21-22 سالگي ازدواج مي کنند. و البته موارد زيادي هم وجود داره که ازدواج خيلي بيشتر از اين به تأخير مي افته. پرسش اينه که درباره فاصله اي که بين سن آمادگي و خودآگاهي جنسي فرد تا اين سن ازدواج وجود داره، جامعه و عرف جامعه چه راه حل قابل قبولي به فرد پيشنهاد مي کنه؟ درباره اين وضعيت مشکل چه اقدامي شايسته است؟ در اين باره چيزي که در عمل در جامعه شاهديم يا اجبار طيفهاي سنتيتر مذهبيتر جامعه به تحمل اين شرايط ناهنجار يا ارتباطات جنسي خارج از خانواده در شکل دوستيهاي با الگوهاي غربي در طيفهاي نوگراتر غربگراتره. و در هر دو صورت سکوت و بي اعتنايي نهادهاي اجتماعي فرهنگي کشور به اين معضل رو به رشد ديده مي شه. ازدواج موقت مي تونه پاسخ مناسبي به اين وضع باشه

منظر مهم دومي که مي شه از اون طريق به ازدواج موقت نگاه کرد کمي متأملانه تره. چه رابطه اي بين ازدواج و رابطه جنسي مطلوبه؟ آيا رابطه جنسي الزاماً بايستي در قالب ازدواج (تک همسري دائمي) مطرح باشه يا بهتره رابطه اي قوي بين ازدواج و رابطه جنسي برقرار نکنيم و امکان رابطه جنسي رو به ازدواج و تشکيل خانواده محدود نکنيم؟ به عبارتي ديگه در انگيزه هاي ما براي ازدواج مسأله رابطه جنسي چه جايگاهي داره و چه جايگاهي بايستي داشته باشه؟ اين چقدر درسته که به جواني که در هيجان برآوردن نياز جنسيشه راه حل ازدواج و تشکيل خانواده رو ارائه بديم؟ آيا سزاوارتر نيست نيازها و اقتضائات عمومي و بلندمدت زندگي تحت تأثير علائق و دغدغه هاي جنسي نباشه و از اون مستقل باشه؟ اين پرسش به خيانت در رابطه زن و شوهر هم البته مربوط مي شه ولي اينجا بيشتر منظر ما درباره دوره قبل از ازدواج و افراد مجرده. چقدر منطقيه يک آدم و يک جوان تنها به خاطر احساس نياز جنسي خودش در شرايطي که ممکنه اصلاً آمادگيشو نداشته باشه مجبور باشه به يک ازدواج دائمي و احياناً تکفل زندگي يک نفر ديگه هم تن بده؟ ازدواج موقت يک امکان هميشگي براي محدود نکردن رابطه جنسي به ازدواج و تشکيل خانواده است

نکته سوم درباره ازدواج موقت نقشيه که فکر مي کنم مي تونه در داستان تحول جامعه و زن مسلمان در دوران جديد بازي کنه. ازدواج موقت ضمن اين که همونطور که اشاره کردم يخ سفت و سخت محدود کردن رابطه جنسي به ازدواج و تشکيل خانواده رو مي شکنه، در فقه سنتي شيعه شايد تنها رابطه ايه که زن رو در سايه مرد قرار نمي ده. در ازدواج موقت زن نه تحت قيموميت پدرشه و نه تحت تکفل همسر موقتشه. زن و مرد امور اقتصادي و روابط اجتماعي شون مستقل از همديگه است و تنها زماني رو به انتخاب خودشون با همديگه مي گذرونند. و جالب اينجاست که در متون به تصريح انگيزه ازدواج موقت رو برآوردن نيازهاي جنسي ذکر مي کنند و اين نياز رو به اين صراحت و با چنين شرايط آزادي به رسميت شناخته و به عنوان هسته شکل گيري رابطه مي پذيرند. به اين ترتيب ازدواج موقت يک ابزار دينيه که زن مي تونه با استفاده از اون ضمن گريز از فشار تکفل و قيموميت مرد به راحتي و با آزادي به مقتضاي شرايط خودش با امکان آزادي جنسي در جامعه زندگي کنه. اگر فرض کنيم اقتضاي دوران حيات جديد بشري آزادي بيشتر زن و برخورد باز و منطقي با مسأله جنسيته ازدواج موقت اين دو امکان رو در خودش داره و مي تونه در اين حوزه کارگزار مناسبي براي گذار به دوران مدرن در ايران اسلامي باشه

در پايان اين نوشته بايستي يادآوري کنم قالب و شکل فعلي ازدواج موقت در جامعه ما البته نتراشيده نخراشيده و نامطلوبه. ولي مي شه اميدوار بود با گذشت زمان و صرف توجه بيشتر به کاستيهاي قانوني و اجتماعي و فرهنگي در اين رابطه و با صيقل خوردن در عرصه واقعي و عملي، کم کم شکل و معنايي مناسب و شايسته براش فراهم بشه. اينها البته شايد تنها خلاصه اي اوليه براي شروع داستان بلندي باشه که چيزي نمي شه درباره پايان ناپيداش گفت

۱ نظر:

ناشناس گفت...

برادر گرامی!مطالبتان را خواندم.زیبا بود.متشکر