و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

جمعه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۶

مختصری از تاریخ کلام اسلامی 1

قرن اول هجري

اولين نمود گرايشات کلامي در تاريخ اسلام از سوي محکمه ارائه شده است. ايشان بر عبادت ورزي و دنيا پرهيزي (بعد فردي) و اقامه حق و امر به معروف (بعد اجتماعي) تکيه داشته و در کوفه متمرکز بودند. در جريان تحکيم در جنگ صفين هيچ کدام از طرفين را به رسميت نشناختند و از بقيه مسلمانان جدا شدند. در حرورا اطراف کوفه اردو گرفتند و گرايشات افراطي و جنگ طلب آنها سرانجام در نهروان از سوي امام علي در هم کوبيده شدند. گرايشات معتدل آنها از جنگ کناره گرفتند

نخستين حلقه هاي آموزش ديني در کوفه (پايگاه اصلي نظامي تعليمي دوران خليفه عمر) با صحابي چون امام علي خليفه عمر و ابن مسعود شکل گرفت. کوفه به عنوان مرکز گرايشهاي علوي شهرت داشت و حرکتهايي شيعي براي تبليغ عدالت طلبي ضدقبيله اي در آن وجود داشت. در ميان زاهدان متفاوت از قراء عبادتگرا برخي گرايشات ارجائي نيز وجود داشت. بصره هم دستي در انديشه رجاء داشت. رجاء در کلام اسلامي عموماً دو معني را منعکس مي کرد. معني ابتدايي تر آن بود که درباره منزلت صحابه اي که با يکديگر جنگيده اند يا مورد خشم مردم قرار گرفته اند سکوت اختيار مي شد و برايشان طلب استغفار مي شد. معني بعدي آن بود که عمل در تعريف از ايمان داخل نيست يا گناه کبيره ايمان را زايل نمي کند. محکمه با اين معناي اخير عموماً مخالف بودند

معاويه در سالهاي امامت امام حسن برخي افراد از شيعه (حجر بن عدي، عمرو بن حمق) را به سبب مخالفت با جور و فسق به قتل رساند اما اوج حرکت شيعه در اين زمينه شهادت امام حسين بود. سنت قيام به سيف پس از آن از سوي زيديه که به امامت زيد فرزند امام سجاد معتقد بودند و کيسانيه که به محمد بن حنفيه منسوب بوده و با اقدام مختار قيام کردند دنبال شد. زيديه معتقد است در شرايط فسق و فجور هرکس قيام کند و مردم را فرا بخواند امامت او مورد قبول است. محکمه در اين دوران دست به تقيه زدند و زياد تنها مبلغان آشکار آنان را در کوفه مجازات مي کرد

در دوره انتقال قدرت از شاخه سفياني به شاخه مرواني امويان، محکمه نخستين با عبدالله بن زبير مدعي خلافت ائتلاف کردند که شکست آن منجر به انشعاب در محکمه شد. يک گروه افراطي و جنگ طلب از اين انشعاب با نام ازارقه که بعداً موفق به جلب مشارکت ايرانيان شد به مدت چهارده سال ابتدا در بصره و سپس اهواز و ساير بلاد ايران در جنگ و گريز بودند. ازارقه اهل فجور را تکفير و تقيه را حرام مي دانستند و هجرت براي قيام به شمشير را واجب تلقي کرده و بدين ترتيب به استعراض و کشتن مخالفان عقيدتي خود کشيده شدند. گرايش نجدات انشعاب معتدل محکمه بود که امامتي کوتاه مدت در يمامه داشت و به زودي به تشتت و انقراض افتاد. اين گروه برخلاف ازارقه تکفير و استعراض را نمي پذيرفتند. يکي از سران نجدات به جنوب شرقي ايران در آمد و به تبليغ پرداخت. شاگردان او به دو فرقه عجارده و ثعالبه تقسيم شدند. صفريه گرايش تندروي ديگري از محکمه بود که در بلاد جزيره فعاليت داشت. اباضيه گروه انشعابي ديگر از محکمه بود که گرايشي معتدل داشت و در بصره مستقر بود. حجاج آنها را به عمان تبعيد کرد

مدينه به جاي انديشه زهد و رجاء به ورع بيشتر توجه داشت و عموماً سنتگراتر بود. اما حسن بن محمد حنفيه انديشه ارجاء را به معناي عدم سب منازعان سلف اولين بار در مدينه تدوين کرد. به اين گرايش کلامي مرجئه نخستين گويند. ارجاء به هر دو معني در انديشه قراء طبقه نخست کوفه مطرح شده است. مرجئه در اخلاق فردي تخلق به اخلاق نيکو و در بعد اجتماعي بر مبارزه با نظام جور تأکيد داشتند. با شيوع روايتي مشکوک از پيامبر در تقبيح مرجئه و قدريه در اواخر قرن اول کسي ديگر با عنوان قدريه خود را معرفي نمي کرد

قدريه فعل شرور را به خداوند باز نمي گرداندند و انسان را منبع آن دانسته و در نتيجه اختيار او را نتيجه مي گرفتند ولي گروه اهل جبر خير و شر قدر را از خداوند مي دانستند. گروه قدريه همچنين براساس نظر خود بر عدل خداوندي تأکيد مي کردند و مي گفتند عدل خداوند اقتضا مي کند انساني که مختار نيست مجازات نشود. اهل جبر به احاديث قرآن و علم سابق الهي متوسل مي شدند. عده سنت گرايي هم وجود داشتند که اساساً در اين مورد اظهارنظر نمي کردند. در اواخر قرن اول قدريه معني نامطلوبي داشت و اختيارگرايان به آن نام خود را نمي شناختند

بصره در گذار از قرن اول به قرن دوم با استفاده از تعاليم اصحاب متأخر مثل ابن عباس و از طريق تابعان دوم ارتباط قويتري با حجاز برقرار کرد. دو گرايش اين زمان اهل خوف به رهبري حسن بصري و اهل رجا به رهبري ابن سيرين بودند

زيرنويس: منبع اصلي اين متن در پايان مجموعه خواهد آمد

هیچ نظری موجود نیست: