و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

چهارشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۶

مختصری از تاریخ کلام اسلامی 3

قرنهاي چهارم تا ششم هجري

در اوائل سده چهارم به اقتضاي زمان، انبوهي از تأليفات در مباحث امامت از سوي متکلمان پرداخته شد. مکتب کلامي نوبختيان به رياست ابوسهل نوبختي پيدا شد. او توانست در نظامي فراگير پاسخگوي حملات متکلمان تواناي مخالف باشد. او در مباحث عمومي با معتزله توافقي کلي داشت. متکلمان امامي از خراسان تا مصر از زمان او تا اواخر سده چهارم ديده مي شوند. در اين دوره آثار اعتقادي با شيوه حديث گرايانه از نويسندگاني چون کليني و ابن بابويه ظهور کردند که بر مباحث کلامي سده هاي بعد تأثيرگذار بودند. شيخ مفيد، عالم بغدادي، کلام امامي را پس از دوره اي فترت احيا کرد. سيد مرتضي و شيخ طوسي شاگردان برجسته او بودند. حمصي در سده ششم المنقذ من التقليد را نوشت

اسماعيليه به امامت اسماعيل فرزند ارشد امام صادق اعتقاد داشتند. تاريخ آغازين اسماعيليه (دوره ستر) در هاله اي از اسرار پوشيده است. امامان آنان در اين دوره يا مستقر يا مستودع بودند. با فعاليتهاي تبليغي گسترده در شمال آفريقا شرايط براي بنيانگذاري خلافت فاطمي مهيا شد. گروه اخوان الصفا انجمني محرمانه از مهمترين نظريه پردازان و فلاسفه اسماعيلي آن دوران بوده اند. آنان مي کوشيدند با ترکيب عقايد نوافلاطوني، فيثاغورسي و ارسطويي با انديشه شيعي بين دين و فلسفه سازگاري ايجاد کرده و حقايق باطني عالم هستي و حيات اجتماعي را به صورت عقلاني توضيح دهند. نهايت کمال انساني را پاک شدن نفس از شوائب مادي، صعود تدريجي و سرانجام استحاله در نفس کلي تفسير مي کردند و همه اينها را از طريق امام ممکن مي دانستند. با نزاع بر سر جانشيني مستعلي، اسماعيليان ايران جانب نزار را گرفتند و دعوت جديد را در برابر دعوت قديم که مربوط به پيروان مستعلوي و خلافت فاطمي بود شروع کردند. حسن صباح هم خط مشي سياسي و نظامي جنبش را تعيين مي کرد و هم شکل دهنده نظري و اعتقادي جنبش بود. بنياد فکري او نظريه تعليم بود و در صدد بود نياز هر مؤمن به معلم را اثبات کند. معلمي که در نهايت بايد همان امام (اسماعيلي) باشد. حسن دوم در الموت با اعلام برپايي قيامت تحولي مهم بوجود آورد که روش آنان را از تشرع به اباحه تغيير داد. گفته شد پس از آن مؤمنان روحاً در بهشت و کافران روحاً در جهنم هستند و احکام شريعت تنها تا زمان رستاخيز جاري بوده پس از آن به اين ظاهر نيازي نيست

عصر پس از مغول

پس از مغول در سده هفتم انگيزشي مجدد در محافل اماميه به چشم مي آيد. شاخص اين حرکت خواجه نصيرالدين طوسي و کتاب تجريد الاعتقاد اوست. علامه حلي بر تجريد شرح نوشت. شروح و تعليقات بر تجريد در سده هاي بعدي بخش مهمي از آثار کلامي بوده است. اماميه صفات ذاتي خداوند را عين ذات او مي داند، درباره افعال باري به حسن و قبح عقلي گراييده، ذات باري را از فعل قبيح بري دانسته است. مکلف در اعمال خود مختار و جايي بين جبر و تفويض دارد. پيامبران عصمت از گناه دارند و نصب امام واجب است. در باب معاد اموري چون شفاعت، عذاب قبر و ميزان و صراط را باور دارند

در اواخر قرن هفتم مشهورترين نماينده انديشه سلفي ابن تيميه ظهور کرد و به تنظيم و تدوين مجدد عقايد پيشينيان پرداخت. انديشه او براي چندي طرفداران بسيار داشت اما پس از او مذهبش رو به ضعف نهاد تا اين که در قرن دوازدهم به دست ابن عبدالوهاب تجديد و احيا شد. فعاليت تبليغي سياسي او که حنبلي سرسختي بود با حمايت امراي محلي آل سعود در عربستان برعليه عثمانيان همراه شد. افکار ابن تيميه را تجديد کرد و همچون بيشتر اسلاف خود مذاهب شيعه را دشمن داشت و با ديگر مذاهب اهل سنت شديداً مخالفت مي کرد

مهدي سوداني نيز مخالف عثمانيان بود و در اواخر قرن سيزدهم ادعاي مهدويت کرد و سرانجام با غلبه بر عاملان مصري، سودان را متحد و مستقل ساخت. او بيشتر يک صوفي افراطي بود. غلبه استعمار حرکت اين جنبش را متوقف ساخت

مذهب شيخي که حاصل تندروي در مذهب شيعه است به دست شيخ احمد احسايي در اواخر قرن دوازدهم مطرح شد. او امام را واسطه خدا و مخلوقات و لااقل علت کافي مي دانست. جسم هورقليايي نيز از ابداعات اوست

طريقه سنوسي از طرق جديدالتأسيس در غرب عالم اسلامي است که نفوذ فراوان يافت. در نيمه دوم سده سيزده چنان قدرت گرفت که عثمانيان را به وحشت انداخت. مقيد به نص بود و خواستار تشکيل جامعه اسلامي به طرق مسالمت آميز بود ولي بعداً درباره استعمار مبارزه انقلابي در پيش گرفت. قادياني در هند برعکس خود را مقيد به قيد تعاليم صريح اسلامي نمي دانست. خود را مسيح و مهدي خواند و مدعي شد وحي دريافت مي کند و تحت تأثير هندوييسم خود را تجسم خدا تلقي مي کرد. پيروان او خود را مسلمان حقيقي مي دانند

اسماعيليان متأخر در هند جمع شدند. ايشان سه دسته اند. بهره يا طيبيه که منسوب به اسماعيليان مستعلويند و از مصر و يمن رسيده اند. آقا خانيه که منسوب به نزاريه ايران و هند هستند. خوجه ها به هيچ يک از دو گروه منسوب نيستند. دروزيه از فرق انشعابي اسماعيليه هستند که در لبنان و سوريه به سر مي برند و خود را موحدان مي خوانند. آنان اصولاً به امکان تجسد خداوند در صورت انساني قائل هستند. مثلاً اسماعيليه معتقد بودند الحاکم، خليفه اسماعيلي آخرين تجسم خدا بر زمين بوده و او مهدي موعود است که بازخواهد گشت. قائل به تناسخ و احتمالاً اباحه هستند

صص 302-356
اسلام، پژوهشي تاريخي و فرهنگي
چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
جمعي از نويسندگان

هیچ نظری موجود نیست: