و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

سه‌شنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۴

پیش طرحی برای یک بازی کامپیوتری ایرانی

چند وقت قبل با يک بازي کامپيوتري ايراني آشنا شدم. بازي گويا درباره يک افسر ايراني درگير در جنگ ايران و عراق بود که بايستي از کمند عراقيها خودشو نجات مي داد و در اين اثنا با يک خانم باستانشناس که روي يک منطقه باستاني ايراني کار مي کرد آشنا مي شه. در نتيجه، بخشي از ادامه بازي در ارتباط با اشيا و لوکيشنهاي باستاني و حل معماهاي مرتبط مي گذره. البته من خودم از نزديک بازي رو نديده ام و تنها همين سايت رو ديده ام. اين پيش زمينه باعث شد براي نوشتن درباره پيش طرحي براي يک بازي ايراني که قبلاً بطور پراکنده بهش فکر مي کردم بيشتر علاقه مند بشم

فکر مي کنم موضوع مواد مخدر قابليتهاي داستاني خيلي آزادتر و متنوعتري نسبت به جنگ ايران و عراق داره. سر و کله زدن با موضوع جنگ هم براي سازنده بازي و هم شايد براي مخاطبش به لحاظ ايدئولوژيک محدوديتهايي پيش مياره ولي تقابل با قاچاق و استفاده از مواد مخدر موضوعيه که براي همه مردم به خوبي شناخته شده است و در ادبيات و سينما به وفور روش کار شده و موقعيتهاي داستاني و معنايي مختلفي مي شه درش پيدا کرد و برجسته شون کرد. درگيري فراگير مردم با مسأله اجتماعي مواد مخدر داستان بازي رو خيلي ملموستر و جالبتر مي کنه

يکي از زمينه هاي قابل توجه و منحصر به فرد ايران براي چالش مداوم نظامي و عملياتي در حوزه منطقه اي و بين المللي مسأله ترانزيت مواد مخدره. مواد مخدر به خودي خود يک مسأله بغرنج و عمده هميشگي در سطح اجتماعي در جامعه جهاني هم بوده. سرمايه گذاريهاي عمده و سودهاي قابل توجه در عرصه قاچاق مواد مخدر و تقابل مصرانه سياستهاي حاکميت ايران با اين جريان، خودش مي تونه جنبه ديگه اي از کششهاي دراماتيک داستان بازي رو بسازه. ايران موقعيت جغرافيايي منحصر به فردي سر راه ارتباطي ترانزيت مواد مخدر از افغانستان به اروپا داره که با توجه به کششها و ظرفيتهاي اجتماعي و داستاني مواد مخدر که چند مورد عمده اش رو گفتم، اين موضوع مي تونه براي بازي يا سري بازيهاي ايراني موضوع مناسب و پرظرفيتي باشه

براي بازي لوکيشنهاي متعدد و متنوعي رو مي شه تصور کرد که صحنه برخورد دو طرف درگير داستان مي شن: صحنه درگيري با يک عده از اشرار مسلح يا يک دسته از کاروان قاچاقچيان در يک منطقه صحرايي، عمليات ردگيري و درگيري يک گروه از اين اشرار در يک روستاي کويري، تعقيب و گريز و درگيري شهري در يکي از شهرهاي منطقه جنوب شرقي ايران، عمليات مراقبت و نفوذ نامحسوس و ضداطلاعات عليه يک گروه فرماندهي و هماهنگ کننده مرکزي در يکي از شهرهاي بزرگ ايران از جمله تهران. در ضمنِ موقعيتهاي درگيري که بازي رو به سمت سبک اکشن مي بره يا موقعيتهاي جمع آوري اطلاعات يا تدارکات لازم براي ادامه داستان که بازي رو به سمت سبک ماجرايي (adventure) مي بره، مي شه در موقعيتهاي متناسب با استفاده از قطعات انيميشن بين بازي (cut scenes) علاوه بر دادن اطلاعات لازم براي کامل کردن داستان بازي اطلاعات لازم براي پوشش دادن جنبه هاي اجتماعي و انساني موضوع رو هم ارائه کرد

يکي از موقعيتهاي ماجرايي بازي مي تونه به اين شکل باشه: يک از نيروهاي جوان _يا شايد ميانسال_ و داوطلب براي بررسي وضعيت و جمع آوري اطلاعات وارد يک شهر کوچک منطقه مي شه. اون مي تونه در خيابانهاي شهر رفت و آمد کنه و با مردم صحبت کنه يا سرنخهاي نيروهاي منطقه اي رو بررسي کنه. در اين حين مي شه خصوصيات مردمشناسانه و فرهنگي منطقه رو در ديالوگها_ مثلاً ساده بودن و مهمان نوازي اهالي_ و طراحي لوکيشنها _مثلاً معماري خانه ها و بازار_ و چگونگي جلو رفتن داستان گنجوند. روي قطعات انيميشن بين بازي مي شه از تمهاي موسيقي مقامي و ترانه هاي محلي استفاده کرد. براي خرق عادت يا در يک توالي حساب شده و دقيق از حوادث مي شه متناسب با پيام معنايي و انساني داستان، قهرمان داستان رو به کشتن داد! با درگير کردن مناسب اقوام محلي _مثلاً بلوچها_ مي شه يک سري از آموزه هاي فرهنگي سنتي و محلي رو البته با يک قالب مناسب و امروزي ارائه کرد. مثلاً با يک داستان و کارگرداني تصويري مناسب مي شه قاطعيت، اعتماد به نفس و بزرگواري اقوام محلي رو به عنوان لايه هاي سنتي و اصيل جامعه ايراني نشون داد

از جمله موقعيتهاي باستان شناسي شرق کشور شهر سوخته در نزديکيهاي زابله که مي شه در يک داستان موازي بهش پرداخت. مثلاً موضوع حفاران غيرمجاز و سارقان اشياي باستاني که ممکنه از طريق قاچاقچيان مواد مخدر و اشرار مسلح حمايت مي شده باشن و با هم ارتباط داشته باشند و در نتيجه اين موضوع اضافه هم مي تونه وارد داستان بازي بشه. و علاوه بر حس اخلاقي و انساني که بخاطر موضوع مواد مخدر درگير بازي شده، حس ملي گرايي مخاطب رو هم وارد بازي کرد. و به همين سياق مي شه قاچاق انسان، قاچاقچيان اقتصادي و موضوعات منطقه اي مرتبط رو وارد داستان کرد. آشنايي هر چه بيشتر سازنده بازي با شيوه هاي بيان تصويري و نمايشي و همچنين با ملاحظات مختلف مرتبط با مواد مخدر و خصوصيات فکري و فرهنگي ايرانيان بازي رو مي تونه تميزتر، موثرتر و جذابتر از کار در بياره

علاوه بر همه اينها سياست "اصولي" و انساني حاکميت ايران در تقابل مصرانه با قاچاقچيان مواد مخدر در صورتي که بازيساز به درستي اون رو در بازيش بگنجونه يک تصوير مثبت از حاکميت ايران در ذهن مخاطب بازي مي سازه. از طريق اين مجرا مي شه زمينه هاي داستاني و معنايي وسيعتري از جايگاه منطقه اي و بين المللي ايران و موضوعات مرتبط در بازي گنجوند. روي جزئيات داستاني و فکري بازي براي معرفي هر چه شفافتر و واقعگرايانه ترِ ويژگيهاي فکري و انساني بومي ايراني بيشتر از اينها مي شه کار کرد

شايد در آينده ادامه بدم

هیچ نظری موجود نیست: