و ذا النون اذ ذهب مغاضباً فظن ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤمنين

پنجشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۶

یک ارزیابی

اين دو ماه اخير که نوشتن در فوروم رو بعد از مدتها کنار گذاشته ام و نوشتنم رو به طور اختصاصي به بازگشت به آينده اختصاص داده ام، با تغيير شرايط محيط نوشتن و مخاطبان و بازخوردهايي که داشتم، با ارزيابي نحوه نوشتن و چگونگي ادامه اون در حالتي از ناپايداري و ترديد به سر مي بردم. تحت تأثير جو وبلاگشهر و شايد بيشتر وبلاگهايي که در دسترسم بودند و شايد تا حدودي به صورت ناخودآگاه به اين سمت رفتم که بيشتر با درون مايه هاي ايدئولوژيک و منتقد جريان غالب نويسندگي اينترنتي ايراني بنويسم. اين اواخر زماني که ده پست صفحه اول وبلاگ رو نگاه کردم ديدم از ده پست هفت تاشون يک سويه هاي ايدئولوژيک و انتقادي داره

اين چند روز اخير که کمتر مي نوشتم و از فضاي خوندن و نوشتن وبلاگي دور شدم فرصتي دست داد روي اين رويه بيشتر فکر کردم. در مجموع نمي تونم بگم از اين روند خرسندم به خصوص که طي اين مدت مجبور شده ام تا حدود زيادي از چيزهايي که خودم به طور اوليه دوست مي داشته ام بنويسم فاصله گرفته ام و به نادرستي لااقل تا حدودي توجهم متوجه تأثيري که ممکنه روي خواننده بذارم شده. به اين ترتيب مي خوام به خودم يادآوري کنم دعواهاي سياسي و ايدئولوژيک رو نبايد بيش از چيزي که اهميت دارند بزرگ کنم و دغدغه هاي خودم رو زير سايه اونها ببرم. مي خوام به خودم يادآوري کنم تلاش براي کسب مقبوليت و احراز شخصيت وبلاگي يا نقد ديگران شايسته نيست حالت اصلي و اصولي ذهني و علائق و دغدغه هاي فردي خودم رو تحت تأثير قرار بدهند. مسؤوليت بزرگ و اصلي و ارزشمندي که بر عهده من گذاشته شده در ارتباط با خودم و علائق و افکار خودمه. حيطه اصلي توانايي و قابليتهاي من در هر حوزه اي، در ارتباط با خواسته ها و دغدغه ها و انديشه هاي دروني خودم هستند. نبايد اين اصول بزرگ و اصلي رو با غفلت و ناخودآگاهي قرباني شرايط محيطي، اجتماعي و سياسي و ايدئولوژيک بيروني کنم. اينها رو مي نويسم تا ابزاري باشند براي من تا در نوشتن در اين وبلاگ به خط تعادل برگردم و مسير و رويکرد و بينش صحيح و شايسته رو در پيش بگيرم. اين رويکرد صحيح متضمن ديدگاه من نسبت به وبلاگ، نسبت به کاري که خودم مي خوام انجام بدم و نيز نسبت به محيطيه که درش به سر مي برم. کاش در اين مسير پابرجا بمونم و موفق بشم

پيش از اين درباره موضوع فيلتر شدن بازگشت به آينده نوشته بودم و اين که ممکنه وبلاگ جديدي بزنم. آخرين باري که وبلاگ رو باز کردم فيلتر نبود. نمي دونم چه خبره و چطور شده؟ اگر ان شا الله اين وضع تداوم پيدا کنه يا بهتر بشه البته ترجيح مي دم سابقه کار وبلاگي خودم رو با باز کردن وبلاگ ديگري کمرنگ نکنم. پس فعلاً بازگشت به آينده در بلاگر به کار خودش ادامه خواهد داد. قرار بود درباره خوانندگان وبلاگ بنويسم. شايد مرورش براي خودم و خوندنش براي خواننده بيفايده نباشه. در اين دو ماه اخير که بيشتر پيگير بوده ام وبلاگ به طور متوسط روزانه بين 5 تا 10 بازديدکننده داشته که اکثريت بازديدکنندگان از طريق موتورهاي جستجو اول گوگل و بعد ياهو با جستجوي بيشتر موضوعات تاريخي و گاه موضوعات متفرقه از جمله عبارات سکسي به بازگشت به آينده سر مي زنند. گاهي هم بازديدکنندگاني از طريق لينکهاي دوستاني از ديگر وبلاگها و سايتها، بازگشت به آينده رو مي بينند. کامنتهايي که گاهي در وبلاگهاي ديگه باقي مي گذارم هم باعث جلب تعدادي بازديدکننده مي شه. امکان پايش اين که آيا بازديدکننده ثابتي براي بازگشت به آينده وجود داره و اين افراد چند نفر هستند و هر چند وقت به وبلاگ سر مي زنند برام وجود نداره و من چنين اطلاعاتي ندارم. از جمله نتايجي که از اين اطلاعات ارائه شده در اينجا مي شه گرفت اينه که فعاليت وبلاگنويس در ساير وبلاگها و کامنت گذاشتن او براي ساير وبلاگها معمولاً تأثير مثبتي روي ميزان بازديد از وبلاگ خودش مي تونه داشته باشه

هیچ نظری موجود نیست: